روزنامه شهروند: سالها از ماجرای ریزعلی خواجوی گذشته است اما به تازگی ساربانی فداکار درگیر ماجرایی شبیه به آن شده است.
این حادثه ٢٧ آبان ماه حوالی ساعت ٧ شب بعد از ایستگاه زواره رخ داد. ساربانی که از اهالی یکی از روستاهای اطراف آن منطقه است، با مشاهده تریلی واژگونشده روی ریل راهآهن تلفنی موضوع را به ایستگاه راهآهن اطلاع داد. لکوموتیوران هم که از طریق بیسیم در جریان این حادثه قرار گرفته بود، بلافاصله قطار را متوقف کرد تا به این ترتیب از بروز یک فاجعه تکاندهنده جلوگیری شود.
هرچند این خبر با تاخیر و از سوی تعدادی از مسافران این قطار منتشر شد و بعد از آن هم مسئولان ایستگاه راهآهن «سنگی» آن را تایید کردند، اما قرار است مسئولان راهآهن در هفته حملونقل از مرد ناجی قدردانی کنند. مرد ۴۵ سالهای که از سوی مسافران و مسئولان راهآهن «ریزعلی» نایینی نام گرفته است.
ساعت ۴:٣٠ دوشنبه ٢٨ آبان بود که قطار بندرعباس طبق روال هر روزه از ایستگاه تهران خارج شد. همزمان اما حادثهای ناگوار برای یک راننده تریلر اهل نیشابور در حوالی نایین رخ داده بود. این تریلی به دلیلی نامعلوم واژگون شده بود و راننده آن هم از پنجره به بیرون پرتاب شده و جانش را از دست داده بود.
محل حادثه با جاده اصلی فاصله داشت و همین مسأله باعث شده بود خودروهای عبوری از این حادثه مطلع نشوند. اما قرارگیری این خودروی سنگین روی ریل قطار میتوانست حادثه بسیار هولناکی را رقم بزند. تا اینکه مرد ۴۵ سالهای با مشاهده این صحنه موضوع را به مسئول ایستگاه سنگی اطلاع میدهدتا آنها را از خطری که در کمین قطارهای عبوری بود، آگاه کند. همین هم شد و قطار مسافری عازم بندرعباس ترمز اضطراری کرد.
رضایی یکی از مسافران این قطار درباره اتفاقات آن شب میگوید: «روز دوشنبه ٢٨ آبان حوالی ساعت ۴:٣٠ از راهآهن تهران حرکت کردیم. بعد از نماز مغرب بود که قطار توقف ناگهانی داشت. ترمز شدیدی کرد، همه نگران شدیم. از مسئولان قطار سوال کردیم.
اما آنها سعی داشتند مانع نگرانی ما شوند، یک بار میگفتند که مشکل فنی است، بار دیگر توقف قطار عبوری از جهت مقابل را دلیل این توقف اعلام میکردند تا اینکه درنهایت مشخص شد واژگونی یک تریلی روی ریل دلیل این توقف بوده است.» این مسافر صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: «رئیس قطار بعد از حدود ٢ ساعت توقف به ما گفت که یک تریلی هنگام رسیدن به پیچ در جاده بندرعباس تهران حوالی نایین منحرف و روی ریل قطار قرار گرفته است.
راننده تریلر هم از شیشه به بیرون پرت شده و خودرویی سنگین از روی او رده شده و متاسفانه جان خود را از دست داده است. با توجه به مسافت زیاد بین جاده و ریل کسی متوجه این حادثه نشده بود، اما خوشبختانه یک ساربان اهل روستاهای اطراف نایین متوجه شده است و اطلاع میدهد. مسئولان راهآهن نیز از طریق بیسیم به لکوموتیوران پیام داده و قطار متوقف میشود.»
به گفته یکی از مسئولان ایستگاه «سنگی» ساعت ۶ عصر با تماس تلفنی یکی از اهالی روستای منطقه از حادثه انحراف تریلر مطلع شدند و بلافاصله به ایستگاه راهآهن نایین و رئیس قطار مسافربری تهران بندرعباس اطلاع داده شده و قطار حدود ساعت ۶:٢٠ شب با ترمز به موقع از بروز سانحه جلوگیری شد.
به گفته او این قطار در آن موقعیت ریل سرعتی قریب به ١٣٠ کیلومتر بر ساعت داشت که با توجه به تاریکی شب و فاصله دید تقریبی ۵٠ متری لکوموتیوران در آن موقعیت زمانی، حتما با تریلر برخورد شدیدی میکرد. قطار از محلی که ترمز میگیرد، بین ٧٠ تا ١٠٠ متر جلوتر متوقف میشود و با توجه به دید ۵٠ متری حدودا بین ٢٠ تا ۵٠ متر بعد از تریلر از حرکت باز میایستاد که حادثهای تلخ رخ میداد.
داوودی، مدیرکل راهآهن استان یزد هم توضیحات جالبی درخصوص این حادثه داد. به گفته او واژگونی تریلی در یکی از جادههای فرعی حدفاصل ایستگاه «سنگی» تا نایین در یک جاده فرعی رخ داده. درواقع مسیر ریلی با پلی از روی این جاده فرعی عبور میکند. این تریلی به دلیل سرعت بسیار بالا از مسیر اصلی منحرف شده و از شانه و حاشیه جاده بالا آمده و روی ریل متوقف شده بود. در این حادثه راننده تریلی هم جانش را از دست داده بود.
دقایقی بعد مردی از اهالی همان منطقه با موتور درحال تردد از همان جاده بوده که متوجه این حادثه میشود و مسئولان ایستگاه «سنگی» را در جریان میگذارد و به همه قطارهای عبوری در این مسیر دستور توقف داده میشود. جدا از قطار تهران به بندرعباس، یک قطار هم از یزد به طرف تهران درحرکت بود که زودتر به محل حادثه میرسید، این قطار هم در ایستگاه نایین متوقف شد. اقدام به موقع این مرد روستایی از بروز حادثه جلوگیری کرد، به همین دلیل هم قرار است از او در هفته حملونقل قدردانی شود.
احمد عامری ۴۵ ساله همان ناجی نایینی است. البته خودش می گوید اهل یکی از روستاهای نزدیک زواره است. شهرآشوب نام روستایی است که احمد در آن زندگی می کند. او ساربان است، شتر دار است، البته شترها مال خودش نیست و او آن روز برای چرای شترها رفته بود که آن حادثه پیش آمد:«من با موتور بودم، ابتدا فکر کردم یک شتر روی ریل افتاده، وقتی نزدیکتر شدم دیدم که تریلی است.
راننده اش هم به بیرون از ماشین گوشه ای افتاده بود، نفس نمی کشید، مرده بود.» او در ادامه صحبت هایش می گوید:«آن جا جاده ای فرعی است، اما راننده های سنگین برای کوتاه تر شدن مسیر از این جاده تردد می کنند، چندباری هم به پایه این پل برخورد کردند.
من بومی آنجا هستم و تقریبا آمار همه قطارهای عبوری این مسیر را دارم، دو ساعت حدود ۶ و نیم بعداز ظهر بود، هم قطار یزد به تهران باید از آنجا عبور می کرد و هم قطار تهران به بندرعباس، اسب تریلی کاملا روی ریل بود، من بلافاصله تلفنی به بچه های ایستگاه سنگی اطلاع دادم، آن جا همه باهم آشنا هستند، من هم بیشتر پرسنل ایستگاه را می شناسم، بلافاصله با آن ها تماس گرفتم. خیلی هم عجله داشتم، چون همان موقع خبر مرگ مادرم را به شنیده بودم، خواهرها مدام با من تماس می گرفتند که خودت را برسان، شرایط بدی بود، اما خوب جان آدم های زیاد در خطر بود، من هم کاری را کردم که باید انجام می دادم.»
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان