اخیرا صحبتهای زیادی در باره خطرات اعتیاد به اینترنت و تلاشهای شرکتهای تکنولوژی برای کمک به کاربران برای کاهش این خطر شده است.
برای همین بیبیسی تصمیم گرفت تا با دو نفری که زیادی از تلفن خود استفاده میکنند، دست به تجربهای بزند. یکی دختری ۱۲ ساله و دومی مردی میانسال.
نتایج این تحقیق و تجربه اکنون حاضر و آماده است: ما دریافتهایم که یکی از این دو به شبکههای اجتماعی اعتیاد دارد و دلش نمیخواهد لحظهای از تلفنش جدا شود و فرد دیگر کاربری معقول است که در این مورد ملاحظه میکند.
من روری کتلان جونز هستم، به تلفنم اعتیاد دارم. از این مساله با خبر بودم اما تجربهای که با لیلی، دختر ۱۲ ساله جین ویکفیلد، همکارم انجام دادم، اعتیاد مرا تائید میکند.
میزان استفاده روری از تلفنش بالا است، به خصوص از توییتر میزان استفاده لیلی از تلفنش در حد معقولی است هر دوی ما سیستم عامل جدید اپل برای آیفون را نصب کردیم که از شهریور امسال (سپتامبر) در دسترس همگان قرار میگیرد.
سیستم عامل جدید اپل با "اسکرینتایم" به کاربران این اجازه را میدهد تا زمانی را که صرف استفاده از تلفن میکنند، کنترل کنند و برای خود محدوده زمانی برای استفاده از تلفن تعیین کنند. چنین خصیصهای در تلفنهای اندروید وجود دارد.
اسکرینتایم همچنین به مادران و پدران این امکان را میدهد تا میزان استفاده فرزندان خود از تلفنها را کنترل کنند. با این سیستم، مادر لیلی ۱۲ ساله میتوانست ببیند دخترش چقدر از تلفنش استفاده کرده است. البته شاید بهتر این بود که او میزان استفاده از تلفن مرا کنترل میکرد.
چند ساعت پس از نصب این سیستم عامل، وابستگی شدید من به تلفن به شدت آشکار بود.
ساعت ۱۰ صبح یک روز متوجه شدم تا آن زمان ۲ ساعت و ۳۸ دقیقه با گوشیام مشغول بودم. هر ساعت تقریبا ۹ بار گوشیام را در دست گرفته بودم و در این مدت ۳۳ نوتیفیکیشن (پیامهای قابل کلیک روی صفحه نمایشگر) گرفتم.
استفاده نسبتا کم بخشی از زمانی که با تلفنم مشغول بودم صرف چک کردن ایمیل و خبرهای بیبیسی روی اپلیکیشن آن شد. اما در روزی که مشغول این تجربه بودیم، یک فعالیت بیش از هر چیزی مرا مشغول کرد.
من یک ساعت کامل را در توییتر بودم. توییت خواندم یا توییت کردم. البته جای تعجب ندارد. اول صبح و آخر شب من معمولا در توییتر هستم. توییتر سیستم پیشآگاهی من از خبرهای فوری است.
وقتی لیلی را دیدم تا تجربههای یکدیگر را مقایسه کنیم، دیدم او هم تجربه مشابهی در مورد استفاده از شبکههای اجتماعی دارد، صد البته در مقیاس کوچکتری نسبت به من. تا ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز او یک ساعت و ۴۴ دقیقه با تلفنش مشغول بوده، ۳۸ دقیقه آن روی اینستاگرام و ۹ دقیقه روی اسنپچت.
لیلی خود معترف است که به اینستاگرام اعتیاد دارد. او میگوید زیاد از اینستاگرام استفاده میکند. "از ۶ صبح شروع کردم و در طول روز هم از آن استفاده کردم."
لیلی کمتر از مادر و پدرش نگران میزان استفاده از تلفنش است البته میزان استفاده لیلی از تلفنش به من نمیرسد. وقتی گزارش میزان استفاده از تلفنم را به لیلی نشان میدهم ( سه ساعت و ۴۴ دقیقه استفاده از تلفن با ۲ ساعت استفاده از توییتر)، به من میگوید که زیاد از تلفنم استفاده میکنم.
مادرش میزان کمتر استفاده دخترش از تلفن همراه را به رخم میکشد.
مادر لیلی که همکارم است از قابلیت نظارت بر فعالیتهای دخترش در تلفن استقبال میکند. البته او محدودیتی برای دخترش در نظر نگرفته است.
او میگوید: "اگر لیلی در اتاق خوابش باشد و او را چندان در طول روز نبینم، مخصوصا این روزها در تعطیلات تابستانی، سراغش میروم و شاید محدودیتهایی را برایش بگذارم."
لیلی از چنین کاری چندان خوشش نمیآید اما میگوید اعمال محدودیت مزایایی هم دارد. او میگوید: "میتوانم وقتم را با خانوادهام بگذرانم و بیرون بروم و کارهای دیگری انجام دهم."
البته او یک راز خانوادگی را فاش میکند و میگوید وقتی همگی دستهجمعی برای ناهار یا شام بیرون میروند، معمولا این پدر و مادرش هستند که به تلفنهایشان میچسبند.
مادر لیلی، مکالماتمان را دو باره به من، معتاد واقعی بر میگرداند. او پیشنها میکند من برای درمان اعتیادم دست به کار شوم.
البته من برای چنین کاری به کلینیک ترک اعتیاد نمیروم اما دنبال این هستم که استفاده روزانه از توییتر را محدود کنم. به نظرتان دو ساعت در روز مناسب است؟