انتقال اجساد مسافران هواپیمای CL۶۰ ترکیه - تصویری

واقعآ دردناک، بویژه مرگی که بی هنگام و سرزده وارد شود و هیچ فایده ای هم نداره که تند زندگی کنیم که مثلآ نکند مرگ سراغمان بیاید = سرنوشت = بر روی سر هر کسی نوشته که چه کند و پایان او در چه روزیست! بنابراین یک چیزی حتمی است که نمیشود از آن فرار کرد که همان مرگ است پس باید یاد گرفت که ما رفتنی هستیم

آنچه که دوست ما جناب scandal در مورد تند زندگی کردن نوشته اند، وسعت و دامنه بسیار ژرفی دارد. مطلب اینست که مغز در اسارت زمان، دچار ضایعات و ضربه های هولناکی شده. انسانها میدوند، چرا که مرتب احساس میکنند باید به چیزی برسند تا پس از رسیدن به آن آرام شوند و زندگی کنند. این همان توهم مطلق ناشی از بیماری زمان است. زمان اصلا وجود ندارد. زمان فیزیکی هست. این یک فکت است. در این زمان است که من و شما بدنیا میائیم، کمی دیرتر دندان در میاوریم، سپس بزرگ میشویم، و به سمت کهولت و پایان میرویم. این زمان چرخه حیات است. واقعیت است. اما زمان روانی وجود ندارد. اگر من امروز دزدم و همین امروز عوض نشوم، فردا وجود ندارد. اگر من امروز خشن و ناهنجارم، یا باید همین الان متحول شوم، یا فردا هیچ تحولی در من ایجاد نخواهد کرد. مطلب بسیار ساده است. تنها واقعیت همین لحظه و همین امروز است. بنده بر عکس دوستم scandal هیچ باور و اعتقادی به سرنوشت نیز ندارم. سرنوشت یعنی چی؟! این حرفها مال اهل چرت است. شما همیشه و همواره انتخاب دارید. همیشه. مطلب را خودتان کشف کنید.

مینا باشاران و چهار دختر دیگر از دوستانش در تدارک ازدواج بودند. ضمن تاسف از این واقعه دردناک به دوستم گفتم: این هم دلیلی دیگر بر مرگ آور بودنِ ازدواج!! (جدی نگیرید، اما من در اینمورد شوخی نمیکنم!)