ایران نوشت: سه سال پیش فرد ناشناسی با مردی متاهل تلفنی تماس گرفت و با لحن کنایه آمیزی گفت که یک امانتی پیش او دارد.
پس ازچندتماس عجیب، فرهاد به رفتارهای همسرش ظنین شد و برای روشن شدن وضعیت فرزند چهار ساله اش، پنهانی او را به آزمایشگاه برد تا بداند نیما پسرش هست یا نه.
پس ازچند روز و درحالی که لحظات سختی را میگذراند گواهی مرکز آزمایشگاه تخصصی صادر ومشخص شد که نیما فرزند او نیست.
فرهاد می گوید: «وقتی پاسخ را شنیدم دنیا در مقابل دیدگانم سیاه شد.نمیدانستم چه کار کنم. برای همین به خانه پدرزنم رفتم و موضوع را با او و مادر فریبا در میان گذاشتم. اما همسرم با اطلاع ازموضوع، منکر رابطه پنهانیاش شد.»
بدینترتیب با شکایت مرد جوان تحت عنوان زنای محصنه علیه همسرش، پرونده این ماجرای عجیب به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد که به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور قاضی واعظی -مستشار- تشکیل شده بود.
در این جلسه شاکی پرونده «فرهاد» گفت:« من ۱۶سال است که با همسرم زندگی کردهام و حالا به یقین رسیدهام که او به من وفادار نبوده و خیانت کرده است. برای اثبات ادعای خودم برگه آزمایشی در اختیار دارم که نشان میدهد فرزند سوم ما از من نیست و حالا از همسرم به خاطر این خیانت شکایت دارم.»
زن خیانتکار پس از نخستین محاکمه از اتهام زنا تبرئه شده وتنها به اتهام ارتباط نامشروع به ۹۹ضربه شلاق محکوم شده بود. اما ازآنجا که قضات هیچ مدرک قانونی علیه این زن نداشتند برای اثبات ادعاهای شاکی، پرونده را به دادگاه خانواده ارجاع دادند تا درباره نفی ولد تصمیمگیری شود. سرانجام جلسه این دادگاه هفته گذشته برگزار شد و با معرفی پسر هفت ساله این خانواده به پزشکی قانونی مشخص شد ادعای مرد جوان درست بوده و این کودک فرزند او نیست. حالا با اثبات این موضوع قرار است زن جوان بار دیگر در دادگاه کیفری محاکمه شود.
شاکی پرونده دیروز درگفتوگویی گفت: من برج ساز هستم که چندی قبل در شمال تهران با مرد غریبهای آشنا شدم و نمیدانم چطور و چگونه این مرد با همسرم آشنا شد و با هم رابطه برقرار کردند. من و دوستم با هم به باشگاه ورزشی میرفتیم تا اینکه یک روز همسرم را داخل خودروی او دیدم و بعد پی به رابطه پنهانی آنها بردم. من سه فرزند دارم و زندگی خوبی داشتیم و هرگز نگذاشتهام کم و کسری در خانواده باشد ولی نمیدانم چرا همسرم به من خیانت کرده است. او گوشیاش را از من پنهان کرده بود و به صورت پنهانی با مرد غریبه در تماس بود در حالی که من از این موضوع بیاطلاع بودم و بعدها پسرم به من گفت که مادرش با مرد غریبه ارتباط دارد. حتی پسرم را تهدید کرده بود که اگردراین باره به من حرفی بزند بلایی سرش خواهد آورد.از وقتی موضوع را فهمیدهام دیگر هیچ حس پدرانه به این کودک ندارم در حالی که دو فرزند دیگرم او را دوست دارند و به خاطر جدایی از او بیتابی میکنند.همسرم هماکنون تقاضای طلاق کرده و مهریهاش را هم به اجرا گذاشته است در حالی که او به من خیانت کرده و زندگیام را نابود کرده .