یک جنگنده اف ۱۶ اسرائیلی امروز در شمال اسرائیل سرنگون شد.
دفاع هوایی سوریه و زدن اف ۱۶ اسرائیلی برای سوریها و متحدانی چون ایران و روسیه اهمیت زیادی دارد.
طرفداران جبهه سوری قضایا، از نظر روانی بسیار شادند چون خفت ناشی از سالها حملات بی جواب اسرائیل به سوریه بالاخره با یک حرکت دفاعی داده شد. از نظر نظامی هم برایشان ارزشمند است چون سطح پاسخ گویی به حملات آینده را در ذهن نظامیان اسرائیل و احتمالا دیگران بالا می برد.
از نظر راهبردی هم مهم است. هم در جبهه داخل سوریه و هم در بحث لبنان. مقامات تل آویو چند هفته است که مرتب به لبنان هشدار می دهند که لبنان هزینه توسعه حزب الله لبنان را با جنگی تازه خواهد پرداخت. اسرائیل قاعدتا متوجه توان نظامی حزب الله در پاسخ متقابل هست. تحولات امروز بار دیگر باعث حساب کتاب های تازه خواهد شد. اسرائیلی ها از زمان جنگ ۲۰۰۶ شاید قویتر شده باشند و دفاع ضدموشکی شان هم جا افتاده. ولی هم توان موشکی حزب الله با سال ۲۰۰۶ متفاوت است و هم اسرائیل بخاطر وسعت کوچک و تعدد منابع تهدید از درون و بیرون، بطور جدی آسیب پذیر است. آمریکایی ها هم به اندازه کافی دردسردر داخل و بیرون دارند.
دکترین نظامی اسرائیل روی چند پایه اصلی استوار است. به غیر از توان اتمی برای تضمین بقا، استراتژی معمول اسرائیل، تحت کنترل نگاه داشتن تهدیدات از طریق ضربه زنی گاه و بیگاه نظامی و اطلاعاتی برای جلوگیری از بزرگ شدن منبع تهدید است. در همین راستا بوده که سوریه را طی سالهای اخیر بارها مورد حمله قرار داده. با این خط که نباید اجازه داد حضور ایران در سوریه از حالت مسیر تدارکاتی سابق برای حزب الله لبنان، به یک حضور نظامی پیشرو تبدیل شود.
اسرائیل عملا در یک محیط امنیتی با تهدیدات چند سویه مواجه است.
از سمت غزه (حملات راکتی و شبه نظامی)، از سمت فلسطینی ها در کرانه باختری (انتفاضه و تحرکات گروهی و فردی فلسطینیان)، در لبنان (حزب الله)، سوریه و ایران. تهدیداتی مثل مصر، اردن و عربستان سعودی حالا تبدیل به نوعی فرصت شده اند و استفاده از متحدان جدید در محیط امنیتی فعلی هم در دستور کار است. این متحدان غیر رسمی اسرائیل در تحریم حزب الله، تامین کمک های مختلف برای منابع تهدید منافع ایران در سوریه، فشار بر حماس و حتی در درگیری مستقیم با ایران می توانند به اسرائیل کمک کنند. هرچند ترکیه به خاطر کنار رفتن نظامیان از راس امور، از جبهه اتحاد دهه نود میلادی با اسرائیل خارج شده و تاحدودی در جناح ایران - روسیه قرار گرفته است.
بقایای موشکی که امروز دهم فوریه در روستایی در جنوب لبنان و نزدیک مرز سوریه افتاده است سقوط اف شانزده اسرائیل، با آنکه برای نظامیان اسرائیلی مایه چندان تعجب بزرگی نمی شود، چون صرفا سقوط یک هواپیماست و ضربه مهلکی به توان نظامی اش نیست. ولی قاعدتا می تواند اسرائیل را به سمت اقدامات بیشتر و بزرگتر سوق دهد. این سقوط می تواند اسرائیل را یک پله به درگیری بزرگتر با حزب الله و ایران هم نزدیک کند. اسرائیل که زمانی برای اجرای استراتژی تحمیل تاخیر به برنامه اتمی ایران به سمت ترور برخی عناصر مرتبط با آن حرکت کرد، حالا هم گزینه های نظامی و حتی تحرکات غیرمتقارن را در اختیار دارد.
اگر حزب الله که هم در نبرد سوریه آسیب دیده و هم از نظر سخت افزاری و تجربه نبرد، تقویت شده، به سمت درگیری با اسرائیل پیش برود، اسرائیل از آن استقبال خواهد کرد؟
پیام جانبی دفاع سوریه از حریم هوایی خودش، مخاطبان دیگری هم دارد: ترکیه و چه بسا آمریکا. آمریکا و ترکیه در حریم هوایی سوریه در حال عملیاتند و سوریه برای درگیر شدن با آنها، در صورت داشتن چراغ سبز قابل اعتماد از مسکو، دلایل روشنی دارد. از منظر دولت سوریه و متحدانش، نه سازمان ملل برای دخالت نظامی در سوریه قطعنامه ای صادر کرده و نه دولت سوریه از آنها برای دخالت نظامی دعوت کرده. ولی آمریکا و متحدانش با اشاره به بحث تروریسم و داعش، تشکیل ائتلاف و دخالت نظامی در سوریه را موجه می دانند.
ترکیه هم درگیر رفتاری شده که از نظر خودش دفاع پیشاپیش است ولی از نظر متحدانش هم قانع کننده نیست و جنبه تهاجمی دارد، چه برسد به نگاه دولت سوریه.
می شود نگاهی به رفتار و نگاه روسیه هم در این سقوط امروز داشت. آنها با توجه به رفتار اخیر آمریکا در بمباران ستون نظامیان و شبه نظامیان سوری و غیرسوری، احتمالا از حرکت پدافندی ارتش سوریه حمایت می کنند. روسیه نسبت به اتخاذ رویه بیش از حد تهاجمی آمریکا در سوریه و برای بالا بردن هزینه اینکار، حساس شده و این از روی اظهارات مقاماتش پیداست. این اظهارات بالاخره جایی در عمل ترجمه عینی پیدا کرد.
باید دید نیکی هیلی یا بنیامین نتانیاهو برای بقایای آنچه پهپاد ایرانی خوانده شده، چه برنامه ای، یا به گفته محمدجواد ظریف "چه نمایشی"، ترتیب می دهند. برنامه ای ترتیب بدهند یا ندهند، پیام سوریه به تل آویو این بوده که رفتارش از حد قابل تحمل گذشته. اتفاقا اسرائیل هم همین نگاه را به رفتارهای ایران دارد.
در هشتم بهمن ۹۳ ، دو نظامی اسرائیلی در مزارع شبعا در جنوب لبنان کشته شدند ولی سوال اینجاست که اسرائیل تا کجا حاضر است این حملات را ادامه دهد؟
در مستقیم ترین رویارویی غیر مستقیم ایران و اسرائیل، در حمله دی ماه ۹۳ اسرائیل، چند عضو حزب الله لبنان و یک فرمانده سپاه ایرانی در قنیطره در جولان کشته شدند. حدود ده روز بعد در هشتم بهمن همان سال، دو نظامی اسرائیلی در مزارع شبعا در جنوب لبنان کشته شدند. بعد از این اتفاقات، علاالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران گفت "ما از یک کانال رسمی این (پیامی از اسرائیل) را دریافت کردیم، که آنان اظهار علاقه کردند، تصمیم ندارند این ماجرا را ادامه دار کنند و یا تب آن را بالا ببرند، بنابراین انتظار دارند که طرف مقابل به همین صورت عمل کند."
باید دید در بهمن ۹۶ هم همان فرمول تکرار می شود یا نه؟ تا اینجای کار، سخنگوی ارتش اسرائیل گفته است که کشورش به دنبال درگیری بیشتر با ایران و سوریه نیست.