سرقت از بانک صادرات با استخاره در سال ۱۳۳۱

آیا وقتی‌ ما ممالک شمالی ایران را با فتوای آخوند‌های ایران آن دوره با روسیه از دست دادیم آیا استخاره شده بود ؟

یکى از تفاوت هاى آنروز با امروز اینست که اگر امروز کسى جرم و جنایت کرد و دستگیر شد، ضمن دستبوسى از گداعلیشاه صاحب شغل و مقام در دستگاه حکومتى میشود.

[::mok432 - تهران، ایران::] بلی، خیلی حیف که شد! ایکاش آن مناطق مانده بود و می توانستیم در خیابانهای آنجا هم چوبه های دار بپا کنیم. تا سرگرمی روزهای تعطیل کودکان آنجا هم دیدن اجساد حلق آویز شده باشد. حیف که نشد مردم رآنجا را هم وسط خیابانهای آنجا به تیر چراغ برق بسته و بجرم خوشحال بودن شلاق بزنیم. حیف شد که آنهاگور خواب ندارند! حیف که جوانان آنها مشغول تحصیل وسر وسامان دادن به زندگی اشان هستند، و نشد که آنها را به سوریه بفرستیم تا برای دفاع از منافع روسیه کشته شوند و مادرانشان داغدار باشند و فرزندانشان یتیم بماننند! خیلی حیف شد ! می توانستیم اصلا زبان مادری اشان را ببریم و به آنها زبان شیرین فارسی یاد بدهیم و به آنها خر بگوییم و کر کر بخندیم! حیف که نتوانستیم منابعشان را غارت کنیم تا خرج دعای توسل برای بهبودی پروستات رهبری کنیم. بسیار حیف شد که حالا آنها بجای شرکت در خطبه های نماز جمعه ، کنسرت یوروویژن برگزار می کنند. هر چند آنها مثل آدم زندگی می کنند، ولی آنها نه چاه جمکران دارند نه کورش کبیر! این خودش نعمت بزرگی است! .

[::Kefli Iskender - مریخ، وانواتو::]. بابا جان، اگر اونجا اینقدر آباد هست چرا شما نشستى تو مریخ؟ بلیط بخرم براتون که برید اونجا براى زندگى و آباد کردنش؟ پول ایستیسن؟ یولییم.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. این چندمفلوک پانترک بی مقدار و بی هویت را به حال خود بگذار اینان بیشتر مایه خنده هستن تا .. مخاطب قرار دادن ;)

[::فارسان - مرکزی، ایران::]. ضمن عرض ادب، من خوراکم گیر دادن به عزیزان ناراحت هست! حالا اگر این وسط چند نفر از جوانتر هاى خواننده متون هم برداشت به درد بخورى از مندرجات کردند که فبها، وگرنه به همین تبادل افکار(زد و خورد) نوشتارى راضى هستم!

این شیوه بی حرمتی به تعلق اتنیکی ملت ها ،‌از طرز تفکر سیاست شوینیستی (ایران - یعنی فارس) منشاء میگیرد که می گوید « چرا سخت می گیری، بالاخره همه امان ایرونی هستیم دیگه، حالا چه فرقی می کند! ) ، و بعد می گوید (حالا زبون این کشور فارسی است دیگه! ) دوست نداری برو! منشاء می گیرد. شاه هم می گفت؛ هر که خوشش نمی آید، پاسپورتش بگیرد و از این مملکت برود! همین سیاست بغایت نادرست امحاء زبان و فرهنگ ملتها، شاه را به پادشاه کشور لالها مبدل کرد، سیاست بریدن زبان(آنهم در لباس نظامی و باتکای قدرت نظامی( تحت نام سپاه دانش) مقدمات نابودی فرهنگ و زبان یعنی ارزشمندترین میراث بشری را فراهم آورد ،‌ و شالوده بقدرت رسیدن خمینی رهبر پابرهنگان(بخوانید خرد-برهنگان و زامبی ها) گردید. شبح مرگ ایران را فرا گرفت،‌و بدین ترتیب بود که اولین کسی که گذاشت و رفت خود شاه بود! این سیاست بغایت نابخردانه دامان فرزندانش را نیز رها نکرد،‌و فرزندان شاه از فرط خلاء بی هویتی، یکی بدنبال دیگری خودکشی را برگزیدند. و بدینترتیب بود که دیو بیرون رفت و جایش را شیطان گرفت. وبقیه اش را همگی می دانیم که این کشور به چه جهنمی تبدیل شد.