حالا یک هفته میشود که سکینه خاتون با یک ساک کوچک خودش را به زندان قرچک رسانده و شب و روزش را آنجا سپری میکند. از همان روزی که سکینه خاتون خسته شد و به قول خودش برید تا امروز، مسئولان زندان زنان قرچک برای ادای دین او تلاش کردهاند.
به گزارش روزنامه شرق، سکینه خاتون ٧٤ساله است و از سال ٨٩ تا همین امروز به خاطر چک برگشتی زندگیاش عوض شد. یعنی همان روزهایی که قرار بود دخترش به خانه بخت برود و سکینه خاتون در آخرین سالهای دهه ششم زندگیاش دلش میخواست دخترش را آبرومند به خانه بخت بفرستد.
همان زمان بود که ٩ میلیون تومان پول قرض کرد. پولی که تا همین امروز بلای جانش شده و وقتی دید زورش به پولی که رشد میکند و دینی که سنگینتر میشود، نمیرسد و طلبکار نیز مدام حکم جلبش را میگیرد، از محلهشان در صالحآباد خودش را به زندان قرچک رساند و خواست او را نگه دارند. گفت ندارم و دیگر طاقت فرارکردن هم ندارم. مهم نیست این سالهای آخر زندگیام قرار است چگونه بگذرد، برای من مهم این است که دیگر نترسم و فرار نکنم.
حالا درست است که شبها بیواهمهتر از قبل سرش را روی بالشهای خاکستری زندان قرچک میگذارد، اما دیوارهای زندان برای زن ٧٤سالهای که رجبهرج زندگیاش را با سختی بافته، بلند است. سکینه خاتون در همان سال ٨٩ نتوانست اولین چک خود را که شش میلیون تومان بود، پاس کند و با حکم جلب شاکی راهی زندان شد.
یک شکایت سهمیلیونتومانی نیز در پروندهاش بوده و برای آن هم چارهای نداشته. همان روزها ستاد دیه کشور برای کمک به سکینه خاتون یک وام ششمیلیونتومانی بلاعوض پرداخت و او از دین اولش خلاصی پیدا میکند. اما هنوز سه میلیون تومان از دینش باقی مانده بود، دینی که تا امروز بر گردنش مانده و حالا ١٥ میلیون تومان شده است.
به گزارش خبرنگار «شرق»، پس از پرداخت دین اول بود که سکینه خاتون توانست برای مرخصی از زندان اقدام کند. اما بعد از مرخصی دیگر به زندان مراجعه نکرد و حالا بعد از هفت سال با خستگی و دینی که پنجبرابر شده، به زندان بازگشته.
با توجه به اینکه مطابق قانون ستاد دیه تنها یک مرتبه به افراد زندانی کمک میکند، سکینه خاتون دیگر شامل کمک یا وامهای ستاد دیه نخواهد بود و برای همین او بهتنهایی باید دینش را پرداخت کند.
گزارشهای رسیده حاکی از آن است جرم غیبت این پیرزن از طرف زندان مورد بخشش قرار گرفته و او در صورتی که بتواند مبلغ ١٥میلیونتومان را به شاکی خود پرداخت کند، به سرعت از زندان آزاد خواهد شد. حالا شرایط برای سکینه خاتون میتواند با پرداخت این پول عوض شود، او شرایط پرداخت این پول را ندارد، چه آن زمان که دینی سهمیلیونتومانی بود و چه حالا که به اندازه ١٥ میلیون تومان قد کشیده. او که در عنفوان جوانی همسرش ر ا از دست داده، تنها انگیزهاش از زندگی دختری بود که به خانه بخت فرستاد، حالا اما نه خود و نه دخترش شرایطشان در حد و اندازهای نیست که بتوانند این دین را پرداخت کنند. خودش با خنده میگوید نه دخترم بختش سفید بود و نه خودم، حالا هم آخرعمری میلههای آهنی را تماشا میکنم تا عمرم تمام شود.
سکینه خاتون یک ماه دیگر ٧٥ساله میشود، با کمکهای مردمی میتواند شمع ٧٥ زندگیاش را بدون ترس، بدون صدای زنگ طلبکار و در خانهاش و کنار دخترش خاموش کند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان