قاتل در این مکان پدر و مادرش را به قتل رسانددر حالی که پس ازتحقیقات تکمیلی دستور انتقال اجساد به پزشکی قانونی از سوی بازپرس جنایی صادر و تحقیقات در این باره آغازشده بود، کارآگاهان خبردارشدند که پدر و مادرپژمان صبح روزحادثه ازکرمان به تهران آمده ودر خانه پسرشان-محل جنایت-مستقرشده بودند،اما هیچ خبری ازآنها نبود و چمدان وسوغاتیهای آنها درگوشه اتاقی به چشم میخورد.
سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در این باره به خبرنگار جنایی «ایران» گفت: «پس ازدریافت خبراین جنایت تکان دهنده بلافاصله دستورات لازم صادرشد. باتوجه به اینکه در ورودی آپارتمان سالم و بسته بود و از طرف دیگرچاقو در دست راست پژمان قرار داشت و گردن قربانیان ازسمت راست هدف قرارگرفته بود، فرضیه ارتکاب قتلها توسط پژمان قوت گرفت، اما موضوعی که در این میان ذهنمان را درگیر کرده بود ناپدید شدن پدر و مادر پژمان بود.
قاضی محمد شهریاری ادامه داد: زوج میانسال پاسخگوی تلفن هایشان نبودند و همین مسأله شک ما را بیشتر برانگیخت. در ادامه تحقیقات و با کشف آثار خون روی خودرو شاسی بلند پژمان که در پارکینگ خانه پارک شده بود و نیز رد پای خونین در کنار خودرواش این احتمال را قوت بخشید که مرد جوان ابتدا پدر و مادرش را در محلی دیگر به قتل رسانده و بعد از آن به خانه آمده و نقشه دو جنایت دیگر و خودکشیاش را طراحی و اجرا کرده است. درنهایت پس ازتحقیقات گسترده، اوایل صبح سهشنبه محل شرکت عامل جنایت در محدوده خیابان پاسداران شناسایی شد و مأموران پس از حضور در شرکت، با جسد پدر و مادرقاتل روبهرو شدند و موضوع را به ما اعلام کردند. به دنبال اعلام این خبر بازپرس پرونده و تیم تحقیق راهی محل مورد نظرشدند.
خیابان گلستان 4 پاسداران؛ ساعت 10 صبح آنطور که تصاویر دوربینهای مداربسته نشان داد، محمدرضا-پدر 68 ساله پژمان-صبح دوشنبه همراه پسرش وارد دفتر شرکت شده بودند واینکه داخل شرکت چه اتفاقی رخ داده معلوم نیست، اما دوربینها 30 دقیقه بعد تصویر دیگری از پژمان را ثبت کردهاند. این بار پژمان به پارکینگ بازگشته و مادرش را ازخودروی پرادو پیاده کرده و وارد دفترشرکت میشوند.
جسد پدر پژمان، داخل اتاق و کنار میز کار و جسد جمیله-زن 60 ساله- داخل سالن و در کنار صندلی افتاده بود. با آنکه وسایل پذیرایی داخل شرکت بازرگانی وجود داشت، اما هیچ پذیرایی اززوج نگون بخت صورت نگرفته بود. آثار خون داخل آشپزخانه و دستشویی هم دیده میشد. انگار عامل جنایت پس از قتل به آشپزخانه و بعد از آن دستشویی رفته و دستهایش را شسته و بعد ازآنجا خارج شده است؛ تمامی شواهد هم نشان داده هیچ آثار درگیری و دفاع ازسوی قربانیان دیده نشده و آنها در یک لحظه غافلگیرانه، قربانی شدهاند.به گفته شهریاری، بررسیها نشان داده پدر و مادرقاتل حدود ساعت 9 صبح 13 شهریور به قتل رسیدهاند و مینو و پسر 11 سالهاش هم بین ساعت 10 تا 11 صبح همان روز کشته شدهاند. عامل جنایت نیزدقایقی بعد ازکشتن همسر و فرزندش به زندگیاش پایان داده است؛همسایههای شرکت اطلاعات زیادی از مهندس جوان ندارند.»
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ دراین باره به خبرنگارما گفت: همزمان با اعلام خبرجنایتها بلافاصله تیمهای ویژه وارد عمل شدند پس از کشف اجساد تمامی قربانیان، تحقیقات تخصصی از دیگر اعضای خانواده قربانیان پرونده در دستور کار قرار گرفته و بررسیها در این باره ادامه دارد.
یکی از همسایهها به خبرنگار ما که درمحل نخستین جنایت حاضرشده بود گفت: «اصلاً هیچ اطلاعاتی از مهندس ندارم، تنها چند باری دیدم که دوربین و وسایل فیلمبرداری به داخل ساختمان میآورد، ولی اینکه دقیقاً در این شرکت چه اتفاقی میافتاد در جریان نیستم.»
همسایهها درشوک همسایههای محل زندگی و کارعامل قتلها در شوک هستند و هنوز کسی باور ندارد مرد جوان به ظاهر آرام، مرتکب چنین جنایت تکان دهندهای شده باشد.
یکی از زنان همسایه محل زندگی قربانیان که هنوز شوک زده وهراسان بود به خبرنگارما گفت: زمانی که این جنایات رخ داد ما در خانه بودیم، ولی هیچ صدایی نشنیدیم. به نظراین زوج آدمهای ساکت و آرامی بودند، البته ازخواهرهای مینو- همسر متهم- شنیدم که او ورشکست شده وآنطور که میگفتند رد پای زنی هم در زندگیاش به دست آمده است، اما انگیزه اصلی این قتل عام همچنان درابهام قراردارد.
یادداشت
دکتر بهرام صمدی راد
متخصص پزشکی قانونی
عامل جنایت گرفتار «بحران عصبی» جنایتی که در خیابانهای یخچال و پاسداران رخ داد را نمیتوان بسرعت تجزیه و تحلیل کرد.به همین خاطر باید منتظر ماند تا نتایج تحقیقات و آزمایشهای پزشکی قانونی مشخص شود. اما مسأله مهمی که در همین ابتدا میتوان مورد توجه قرار داد این است که چنین اتفاقاتی از سوی عامل جنایت برگرفته از یک «بحران عصبی» است. به طوری که ممکن است تا یک روز قبل همین فرد با انواع و اقسام مشکلات مواجه بوده باشد اما در یک زمانی که به بحران عصبی رسیده، نتوانسته با آن کنار بیاید و دست به چنین جنایتی بزند.
شما در زندگی برخی زوجین هم نگاه کنید، خواهید دید که در طول سالها بارها با هم قهر و آشتی کردهاند اما در یک لحظه یکی از زوجین با بروز یک مشکل خواستار جدایی شده که این همان مرحله «بحران عصبی» است.با این حال نمیتوان گفت که این بحران تنها برای برخی افراد به وجود میآید،چراکه معمولاً چنین افرادی سابقه بیماریهای روانی داشتهاند و بعید میدانم که این شخص از ابتدا فردی طبیعی بوده باشد.نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم آن است که نمیتوان به طور دقیق درباره منشأ بحران عصبی اظهارنظر کرد. در واقع نمیتوان گفت که افراد به طور موروثی دچار این بحران میشوند یا مسائل تربیتی و اجتماعی در آن دخیل است. اما در مجموع شرایطی است که فرد نمیتواند آن را هضم کند.البته ممکن است که این فرد تحت تأثیر مواد مخدر یا مشروبات الکلی هم قرار گرفته باشد که این موضوع پس از معاینات اولیه مشخص میشود. اما موضوعی که در خصوص این فرد وجود دارد آن است که در ابتدا دچار یک بحران شده و در ادامه به قصد پاک کردن شواهد آزاردهنده از نگاه خودش یکی یکی افراد خانوادهاش را به قتل رسانده و در پایان هم به خاطر عذاب وجدان خودش را کشته است.
این موضوع، مبحث تازهای نیست، از گذشته بوده و این جنایت هم آخرین آن نخواهد بود. اما بیتردید این قبیل جنایتها، زنگ خطرهای جدی را به صدا درآوردهاند که باید به مسائل و بیماریهای روانی و اختلالهای مربوطه توجه بسیار جدی داشت. بیتردید وقتی از طریق مراجع رسمی اعلام میشود که بیش از20 درصد افراد جامعه از نوعی اختلال یا بیماری اعصاب و روان رنج میبرند، یعنی اینکه باید برای این افراد چارهای جدی اتخاذ شود و تمامی دستگاهها و نهادهای مربوطه پای کار بیایند و چارهاندیشی منطقی نمایند.