«وقتی در اداره آگاهی روبهروی قاتل پسرم نشستم، گفتم که اگر همدستانش را معرفی کند، همین حالا رضایت میدهم، اما او به پایم افتاد و گفت که هنگام قتل پسرم تنها بوده و خواست که ببخشمش».
این بخشی از گفتههای پدر احسان است؛ نوجوان 15سالهای که در سال 91توسط همکلاسیاش مورد تجاوز قرار گرفت و به طرز هولناکی به قتل رسید و حالا اعدام قاتل او با واکنش برخی از سایتهای به اصطلاح حقوق بشری مواجه شده است.
صبح پنجشنبه، در زندان عادلآباد شیراز جوان 20سالهای پای چوبهدار رفت که اتهام سنگینی داشت؛ تجاوز به نوجوانی 15ساله و قتل هولناک او در سال91 در شهرستان فسا. این پرونده از چندی قبل مورد توجه برخی از نهادها و سایتهای حقوق بشری در خارج از کشور قرار گرفته بود و آنها تلاش میکردند با بهوجود آوردن ابهاماتی در پرونده و طرح این ادعا که «قاتل بیگناه است» از اعدام او جلوگیری کنند. با این حال همه مدارک و شواهد علیه قاتل بود و با توجه به تأیید حکم اعدام او از سوی دیوانعالی کشور، وی سحرگاه پنجشنبه به دار مجازات آویخته شد.
پس از اجرای این حکم بود که دادستان شیراز با رد همه شایعات منتشر شده درباره این پرونده گفت: روال پرونده طبق موازین شرعی و قانونی بوده است و بهرغم ادعای برخی سایتها مبنی بر اعتراف قاتل زیر شکنجه، هیچگونه شکنجه و برخورد ناشایست صورت نگرفته است. دستگاه قضایی استان و شوراهای حل اختلاف و سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت زندانیان تلاشهای زیادی برای گرفتن رضایت اولیای دم درخصوص قصاص انجام دادند که منتهی به نتیجه نشد و در نهایت نیز حکم به اجرا درآمد. صالحی همچنین درباره ادعاهای مطرح شده درخصوص اینکه سن متهم کمتر از سن قانونی(18سال) بوده است، بیان کرد: متهم دارای شرایط سن بلوغ قانونی بوده و در تمام مراحل دادرسی وکیل داشته است.
شرح جنایت از زبان پدر مقتول
اما این جنایت چطور رخ داد و روند محاکمه چگونه بود؟ حسین نیساری، پدر مقتول در گفتوگو با همشهری میگوید: پسرم عضو تیم دوچرخهسواری بود و علیرضا (قاتل) با او همکلاس بود و با هم در تیم دوچرخهسواری بودند. بعدازظهر یک روز پنجشنبه در سال 91بود که پسرم احسان برای دوچرخهسواری از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت.
نگرانش شدیم و از دوستانش پرس و جو کردیم و فهمیدیم که بعد از تمرین، از بقیه خداحافظی کرده و به طرف خانه آمده اما پس از آن کسی او را ندیده بود. تا روز بعد همهجا را دنبالش گشتیم اما اثری از او نبود. حتی پلیس هم وارد ماجرا شد تا اینکه 24ساعت پس از گم شدن پسرم، بدترین خبر زندگیام را شنیدم.
او ادامه میدهد: از اداره پلیس با من تماس گرفتند و گفتند جسد پسرم را در چاهی در اطراف شهر پیدا کردهاند. با عجله خودم را به آنجا رساندم اما نگذاشتند جسد پسرم را ببینم. آن روز مردی از آن حوالی میگذشته و با دیدن رد خون و یک گوشی موبایل که در بیابان افتاده بود، مشکوک شده و پلیس را خبر کرده بود. مأموران هم رد خون را دنبال کرده و به جسد پسرم رسیده بودند.
بعدا متوجه شدم که عامل جنایت ابتدا به او تجاوز کرده، سپس با دشنهای بزرگ ضربهای به پهلوی او زده و پس از آن هم با طناب خفهاش کرده و جسدش را به داخل چاه انداخته است. طولی نکشید که مأموران قاتل را شناسایی کردند. او علیرضا، دوست و همکلاسی پسرم بودم. وقتی به من خبر دادند که قاتل دستگیر شده،
به اداره آگاهی رفتم. باورم نمیشد او به تنهایی دست به جنایت زده باشد برای همین مقابلش نشستم و قول دادم که اگر بگوید همدستانش چه کسانی بودهاند، رضایت میدهم اما او به پایم افتاد و درحالیکه گریه میکرد، گفت که به تنهایی پسرم را به قتل رسانده است. او گفت که به احسان حسودی میکرده چون در تیم دوچرخهسواری بهتر از او بوده. برای همین از قبل دشنه و طناب تهیه کرده و روز حادثه پسرم را به بهانه حرف زدن به بیابانهای اطراف شهر کشانده و نقشهاش را عملی کرده است. او گفت که پس از قتل پسرم، از پاهایش گرفته و او را کشانکشان به دهانه چاه برده و در آن انداخته است.
پدر مقتول میگوید: قاتل پسرم، حتی محل رها کردن دشنه و دیگر لوازم ارتکاب جرم را به پلیس نشان داد و همه آنها پیدا شدند. او 2بار صحنه قتل را بازسازی کرد که کاملا منطبق با نحوه ارتکاب جنایت بود اما از وقتی به زندان افتاد قتل را انکار کرد. با این حال شواهد و مدارک غیرقابل انکاری علیه او بود.
به همین دلیل حکم اعدام و قصاصش صادر شد و قضات دیوانعالی کشور هم طبق همان مدارک و شواهد حکم را تأیید کردند اما پس از آن عدهای آمدند و از او دفاع کردند. به آنها میگویم اگر این اتفاق برای بچه، برادر یا خواهر خودشان رخ داده بود باز هم دفاع میکردند؟ چطور میخواهند با وجدان خودشان کنار بیایند؟
قتل پسرم ضربه بزرگی به ما زد. برای پسرم کلی آرزو داشتم اما قاتل با نقشه قبلی، او را از من گرفت. عدهای من و خانوادهام را تهدید کردند که اگر حکم اجرا شود، خون بهپا میشود. برایم پیامکهای تهدیدآمیز میفرستند. چطور بعضیها میتوانند از چنین جنایتی دفاع کنند؟ پزشکی قانونی اثبات کرد که قاتل هنگام ارتکاب جرم از رشد عقلی برخوردار بوده. هیچ ابهامی در پرونده وجود نداشت و امیدوارم آنهایی که از این جنایت دفاع میکنند، بتوانند در برابر وجدانشان پاسخگو باشند.