سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال کشورمان مصاحبهای مفصل با سایت پرتغالی «بانکادا» در مورد حضورش در تیم ملی داشته که در خلال آن نظر سر الکس فرگوسن درباره آمدن کیروش به ایران هم مطرح شده است.
این بخش از مصاحبه که میخوانید دقیقا به همین مسئله اشاره دارد:
سوال- شما توضیح دادید که چرا تیم ملی ایران را بهعنوان سرمربیگری انتخاب کردید، اما توضیح ندادید که چرا همچنان با گذشت هفت سال در این تیم هستید … جواب: پس از سه سال سرمربیگری تیم ملی ایران، (پس از جام جهانی ۲۰۱۴) تصمیم به ترک این کشور گرفتم، اما در ادامه نظرم تغییر کرد. به خاطر فدراسیون فوتبال و بازیکنان تیم ملی ایران از جمله بازیکنان جوانی که خودم به تیم ملی دعوت کرده بودم، تصمیم گرفتم که به کارم در این تیم ادامه بدهم و حالا هم حس خوبی دارم که روی نیمکت تیم ملی ماندم و دانش و تجربهام را به بازیکنانی که در طولاین هفت سال در اختیار داشتم و دردسری برایم نداشتند، انتقال دادم. آنها بازیکنانی هستند که زود یاد میگیرند و همان کاری را میکنند که من از آنها میخواهم. وقتی هدایت تیم ملی ایران را بر عهده گرفتم، تیم ملی تنها یک بازیکن شاغل در فوتبال اروپا داشت، اما در طول این سالهایی که من روی نیمکت ایران بودهام، تعداد ملیپوشان شاغل در اروپا به ۱۴ بازیکن رسیده است. من حالا در تیمم بازیکنانی ۱۸ ساله دارم. زمانی که سرمربی تیم ملی شدم، بازیکنان باتجربهتر و مسنتری داشتم و سپس شروع به دعوت از بازیکنان جوانتر کردم، چون در تیم ملی چیزی به نام بازیکن جوان و دونپایه نداریم. دلیل دومی که تصمیم به ماندن در تیم ملی ایران گرفتم این بود که اگر من از بازیکنان ایرانی استفاده کردم و به جام جهانی برزیل رسیدم، پس باید میماندم و خودم را وقف آنها و پروژه مدنظرم میکردم.
سوال- آیا این باورش سخت نیست که شما به خاطر قدردانی از ایرانیها در تیم ملی ماندید؟ جواب: این عجیب است؟
سوال-عجیب این است چون در گذشته چیزهای دیگر روی شما تأثیرگذار نبود… جواب: اما من فرصت آمدن به فوتبال اروپا را داشتم که برخی از آن پیشنهادها خوب بودند. زمانی که تصمیم گرفتم تا به کارم با تیم ملی ایران ادامه بدهم از چهار تیم ملی پیشنهاد داشتم که آفریقای جنوبی و الجزایر از آن جمله بودند. تصمیم گرفته بودم که به کارم در ایران ادامه ندهم، اما با خودم فکر کردم اگر به آفریقای جنوبی بروم باید با رئیس فدراسیون جدیدی طرف شوم و تجربه منفی هم از حضورم در آنجا داشتم. سپس الجزایر سعی در استخدام من کرد و با مسئولان این فدراسیون در لیسبون پرتغال ملاقات کردم و حتی پیشقراردادی هم بین خودمان نوشتیم و همه چیز هم خوب بود، اما در نهایت تصمیمی احساسی گرفتم. اولین باری که به آنجا (ایران) رفتم به عنوان پناهنده بود، چون در آن مقطع فکر میکردم همه دنیا علیه من است. سرآلکس گاهی با من تماس میگرفت و میگفت «چه کار میکنی آنجا؟ تو داری وقت و استعدادت را هدر میدهی؟». من هم با یادآوردی خاطرهای از رئال مادرید پاسخ او را دادم، زمانی که کارم را با رئال مادرید شروع کردم، پس از شکست خانگی مقابل مایورکا که به دنبال شکست از لاکرونیا رقم خورد، زیدان با ضربه سری که به حریف زد، همه چیز را خراب کرد. سرآلکس روز یکشنبه بود که به من زنگ زد و گفت که «فردا چه کارهای؟»، که من در پاسخ گفتم «بعد از نتیجه امروز به نظرت باید چه کار کنم؟ من حتی نمیتوانم از خانهام خارج شوم». فرگوسن هم در پاسخ به من گفت «صبحانه خوبی آماده کن که فردا میآیم پیشت». فردا به فرودگاه رفتم و او را به خانهام آوردم و صبحانه را با هم خوردیم و با یکدیگر صحبت کردیم. سرآلکس سپس به من گفت «اینجا آمدم تا بگویم اگر اتفاقی برای تو بیفتد، ما همچنان منتظر تو هستیم». سپس پیشنهادی از تاتنهام دریافت کردم، جایی که میتوانستم درآمد بهتری داشته باشم، اما نمیتوانستم به تیمی بروم که مقابل سرآلکس قرار بگیریم، آن هم پس آن رفتاری که با من داشت. همین یک ماه پیش بود که دوباره فرگوسن به من گفت که داری وقت و استعدادت را در ایران هدر میدهی.