همسر دوم مرد بیمار برای رسیدن به آرامش و خوشبختی، راهی دادگاه خانواده شد تا با کمک به شوهرش سایه همسرسابق او را از زندگی مشترکشان دور کند.
«فرزانه»- 30 ساله-که تنها به دادگاه خانواده آمده بود، در راهرو مجتمع قضایی ونک انتظار میکشید تا بین دو جلسه دادرسی وارد شعبه 261 شود و لایحه ناتوانی شوهرش در پرداخت مهریه به همسر اولش را تقدیم قاضی کند.
«فرزانه» سه سال پیش با «مهرداد» آشنا شده و ازدواج کرده بود. شوهرش کارمند یک دستگاه دولتی بود. زن جوان که به دنبال وام «خوداشتغالی» بود با کمکهای بیدریغ مهرداد موفق شد پس از مدتی کارگاه خود را راه بیندازد. اما تقدیر باعث شد آنها یک ماه بعد همدیگر را در تاکسی ببینند. همانجا بود که مهرداد ماجرای همسر فراری و دوری از دو فرزندش را تعریف کرد و فرزانه نیز قول داد با گرفتن نشانی و مشخصات لازم به او در پیدا کردن همسرش کمک کند. زن جوان تمام سعی خود را کرد تا اینکه کارآگاه بازیهایش به نتیجه رسید و خبردار شد همسر مهرداد به مرد دیگری علاقهمند شده و....
سرانجام بعد از کشف این حقیقت، مهرداد همسرش را به دادگاه کشاند و طلاقش را داد. اما فشارهای روحی و ناراحتی از متلاشی شدن خانوادهاش او را با افسردگی روبهرو کرد تا آنکه باز هم فرزانه به کمک مهرداد آمد و با حرفهایش او را به زندگی امیدوار کرد تا آنکه مادر مهرداد رسماً از او برای پسرش خواستگاری کرد و با آنکه مهرداد 12 سال از زن جوان بزرگتر بود، آنها به عقد هم درآمدند.
در طول سه سال گذشته زندگی مشترک مهرداد وفرزانه با آرامش و شادکامی ادامه داشت اما تنها موضوعی که گاهی باعث نگرانی مهرداد میشد دوری از دو فرزند خردسالش بود. از سوی دیگر نیمی از داراییاش را هنگام طلاق به همسر اولش داده بود و با پرداخت اقساط مهریه به این زن وضعیت مالی چندان خوبی نداشت، با این حال از زندگی با همسر دومش احساس آرامش میکرد. تا اینکه با موتورسیکلت تصادف کرد و چند ماه در خانه بستری شد. از همان دوران اقساط مهریه همسر اولش عقب افتاد و این حادثه آرامش زندگیشان را بهم ریخت.
فرزانه در طول سه سال زندگی مشترک با مهرداد، تلاش کرده بود همسر خوبی برایش باشد و در مشکلات زندگی یاریاش کند تا تجربه تلخ زندگی اولش را به فراموشی بسپارد. او حتی از شوهرش خواسته بود تا بعد از پایان دوره حضانت مادر برفرزندان خردسالش، فرزندان شوهرش را به خانه خودشان بیاورد. اما با تصادف مهرداد، مشکلات مالی زندگیشان را بشدت تحت تأثیر قرار داد. در آن روزها فرزانه از همسرسابق شوهرش برای پرداخت اقساط مهریه مهلت خواست اما با مخالفت جدی او روبهرو شد. به همین خاطر فرزانه و شوهرش به ناچار تصمیم گرفتند با مراجعه به دادگاه دادخواست بدهند که قادر به پرداخت اقساط مهریه همسر اول مهرداد نیستند، چون توان مالی ندارند.
اما فرزانه به جای مهرداد به دادگاه آمده بود تا با کمک به شوهرش بتواند مشکلات زندگی زیرسایه زن اول شوهرش را برای قاضی توضیح دهد. وقتی وارد شعبه 261 شد قاضی «محمود سعادت» پس از شنیدن حرفهای زن از او خواست مدارک لازم را برای اثبات ناتوانی شوهرش در پرداخت مهریه زن سابق او به دادگاه بیاورد تا موضوع بررسی شود. زن جوان پس ازپایان حرفهایش گفت: «برای اینکه ثابت کنم همه زنها به دنبال مهریه نیستند، با وجود مخالفت پدر و مادرم قبول کردم با مهریه 5 سکه طلا با مهرداد ازدواج کنم. اما...»