خیلی ها هنوز نتوانسته اند با تغییراتی مثل مرگ بزرگ آقا، جانشینی قباد، زندگی زناشویی شهرزاد و فرهاد ورود شخصیت های جدید و… کنار بیایند و برای همین هم فصل دوم برایشان ناملموس است.
پیشتر از این که شهرزاد به فصل دوم برسد و قسمت اول از این فصل به بازار بیاید، معلوم بود که کار حسن فتحی برای فصل جدید خیلی سخت است. از یک طرف انتظار مخاطبان از سریال بالا رفته و از طرف دیگر این احتمال وجود دارد که تغییرات جدید، به مذاق آنها خوش نیاید.
هر دو این مسائل اتفاق افتاد. مخاطبان دنبال چیزی فراتر از آنچه حسن فتحی با حساسیت بالا تولید کرده هستند و کوچکترین اتفاق منفی هم برآشفتهشان میکند.خیلی ها هنوز نتوانسته اند با تغییراتی مثل مرگ بزرگ آقا، جانشینی قباد، زندگی زناشویی شهرزاد و فرهاد ورود شخصیت های جدید و… کنار بیایند و برای همین هم فصل دوم برایشان ناملموس است.
گردنبند مرغ آمین که فرهاد در فصل اول سریال به شهرزاد هدیه داد آنقدر مورد توجه قرار گرفت که به عنوان یک محصول با قیمت های مختلف در سایت شهرزاد برای فروش گذاشته شد.گردنبند مرغ آمین در نهایت درآمد خوبی هم نصیب عوامل سریال کرد تا جایی که حتی تقلبی آن هم به بازار آمد و از طرح آن در جاهای مختلفی استفاده شد.
در دوره ای حسابی روی بورس بود. حالا به نظر می رسد آنقدر فروش این گردنبند خوب بوده که عوامل تصمیم گرفته اند در فصل دوم، از گوشواره و دستبند آن هم که رونمایی کنند. در قسمت سوم فصل دوم، داستان طوری پیش می رود که فرهاد دستبند و گوشواره مرغ آمین را به شهرزاد هدیه می دهد و کادر کاملا بسته ای از آنها هم مقابل چشم مخاطبان قرار می گیرد.
البته هنوز هیچ صحبتی از فروش دستبند و گوشواره مرغ آمین به میان نیامده اما بعید نیست. به همین زودی ها فروش آن در سایت اینترنتی شهرزاد شروع شود.
عاشقانه نچسب
عشق میان فرهاد و شهرزاد در فصل اول آنقدر جذاب به نظر می رسید که بخش مهمی از مخاطبان به خاطر همین مسئله جذب آن شدند. با به میان آمدن پای قباد به زندگی شهرزاد و نرمش آرام آرام این کاراکتر بی احساس و عصبی، علاقه ها را به عشق قباد بالاتر برد.
برای همین هم بازگشت شهرزاد به سمت فرهاد زیاد هم به مذاق مخاطبان خوش نیامد.
مسئله اساسی اما چیز دیگری است. حسن فتحی در شروع فصل دوم، در نمایش اوقات عاشقانه فرهاد و شهرزاد زیاده روی کرده، نمایش عشق صریح میان آنها، اغراق در لحظه های شاعرانه و ابراز علاقه های طولانی و…به حدی رسیده که آن جذابیت اولیه را از دست داده و حوصله مخاطبانش را سر برده.
به احتمال زیاد فتحی از نمایش اغراق آمیز این احساسات هدف خاصی داشته چون همان طور که در تیزر سریال دیده بودیم فرهاد از یک جایی به بعد عصیان می کند. با این توضیحات شاید لازم بوده این عشق خیلی با اغراق به تصویر کشیده شود تا بعدها رسیدن این عشق به اضمحلال منطقی تر باشد.
یکی از ویژگی های مثبت فصل اول سریال «شهرزاد» این بود که برخلاف سریالهای شبکه نمایش خانگی، تبلیغات زیادی نداشت و پیش از شروع هر قسمت مجبور نبودیم یک عالم آگهی بازرگانی مختلف را تحمل کنیم.
گاف محتوایی
یک سری از اتفاق ها در سه قسمتی که از فصل دوم شهرزاد گذشته، مبهم مانده و هر طورفکر می کنیم نمی توانیم پاسخی برایشان پیدا کنیم. مثل فاصله زمانی مرگ بزرگ آقا تا مراسم چهلم.
بحث داغ این روزهای اینستاگرام شهرزاد به نگاه های پرمعنای هاشم و عمه بلقیس مربوط است.فصل دوم اما از همان قسمت اول تکلیفش را با مخاطبان روشن کرد. در هر قسمت تعداد زیادی آگهی بازرگانی جاسازی شده که هیچ کدامشان را نمیشود رد کرد.
طوری به سریال الصاق شده اند که مخاطب مجبور است برای رسیدن به قسمت جدید، بنشیند و همه آنها را یک به یک تماشا کند.
همه اینها به کنار، از قسمت سوم به بعد، علاوه بر آگهی های بازرگانی ابتدای سریال، حتی در ابتدای بخش «آنچه خواهید دید» هم تبلیغ جاسازی کرده اند. یعنی مخاطب باید ابتدا یک آگهی بازرگانی را تا ته ببیند تا بعد از آن در یک دقیقه متوجه شود هفته آینده باید منتظر چه اتفاقی باشد.
حالا امیدواریم از این به بعد برای بخش نماهنگ داخل منو، آگهی بازرگانی جاسازی نکنند. قضیه از این قرار بود که بزرگ آقا درست در شب عقد شهرزاد و فرهاد میمیرد. آنها همان شب به اصفهان می روند. چند روز آنجا می مانند و بعد موقعی که قصد سفر به شیراز را دارند. با دیدن صفحه اول یک روزنامه که از مرگ بزرگ آقا خبر می داد، بلافاصله به تهران بر میگردند.
حتی بتول خانم به آنها می گوید چرا آنقد زود از ماه عسل برگشته اید اما درست همان روز و با همان لباس ها زمانی که به خانه پدر فرهاد می رسند، هاشم می گوید که فردا چهلم بزرگ آقاست.
یعنی این دو نفر چهل روز در اصفهان مانده بودند و تازه بعدش قصد داشتند به شیراز بروند؟
قطعا اینطور نبوده چون همه مدام به آنها می گویند که چرا آنقدر زود برگشتید. خودشان هم مدام یادآوری می کنند که به خاطر این قضیه مسافرتشان را نیمه کاره رها کرده و برگشتهاند. بخش قابل توجهی از مخاطبان معتقدند که بلقیس همان قمری است که هاشم روزگاری عاشقش بوده است. یک عده حتی نوشته اند که ممکن است فرهاد هم بچه همین بلقیس باشد. یک سری ضعف ها و گاف هایی هم هست که در صفحه اینستاگرام به آنها اشاره شده. مثلا نوشتهاند شهرزاد موقعی که برای دیدن امید به داخل عمارت بزرگ آقا رفته، مرغ آمین توی دستش نبوده و وقتی در حیاط مشغول صحبت با بلقیس شده، مرغ آمین دستش بوده یا مثلا نوشته اند ساعت اتاق قباد یک ربع به یازده را نشان می داده اما دقیقا یک دقیقه بعد، یازده بوده.
بعضی ها از تغییر گریم ها در دو سکانس مشابه ایراد گرفته و مثلا گفته اند که شهرزاد توی ماشین، یک گریم داشته و وقتی وارد عمارت بزرگ آقا شده گریمش فرق کرده.
از این دست تحلیل ها زیاد وجود دارد و نشان می دهد مخاطبان خیلی با دقت کار را می بینند و انتظارشان خیلی بالاست.