فارس : طبقه دوم. بخش کودکان. اتاق ۱۰۳. در اتاق باز است و مددکاری که کارهای درمانی کیمیا را انجام می دهد کنار تختش نشسته. دختری که نامش کیمیاست آرام و بیصدا کنار عرسک خوابیده و با همه قهر است...
کیمیا ٧ ساله به همراه مادر و مادربزرگش در کرج زندگی می کرد، پس از سلب حضانت او از پدر واقعی ( به دلیل اعتیاد شدید ، عدم حمایت مالی و عاطفی فرزند و همسر ، آزار و اذیت جسمی و ضرب و شتم کیمیا و مادرش و...) حضانت کودک به مادرش داده شده و پدر و مادر از هم جدا می شوند.
پس از گذشت حدود یک سال، مادر کیمیا، برای تأمین مخارج و دیگر حمایت ها با مردی ازدواج کرد که ۵ سال از او کوچکتر بود.
پس از اینکه مددجو(مادر کیمیا) با همسرش عقد میکند متوجه رفتارهای عجیبی از سوی بابک می شود. یکی از این رفتارهای عجیب قرص خوابی است که هر شب به مادر کیمیا می داد؛ به این بهانه که خوابی آرامتر داشته باشد.
پدر ناتنی بارها( طبق گفته کیمیا ٧٠ بار ) به وی تجاوز کرده است.
مادر نیز از زندانی شدن در خانه توسط همسر، مورد ضرب و شتم قرار دادن به وسیله شلنگ، اجبار به استفاده از قرصهای محرک و خواب آور خود و دخترش صحبت میکند.
ناپدری متجاوز پس از بازداشت و زندانی شدن اعتراف کرده که شیطان پرست بوده و به دختربچه ها علاقه داشته و به خاطر کیمیا با مادرش ازدواج کرده است.
طبق گفته مددکار، مادر کیمیا که دچار مشکل عصبی شدیدی شده تحت درمان قرار گرفته و کیمیا به بهزیستی سپرده خواهد شد.