گریه های زن جوان در شب بی ترحم

این زن پس از رهایی از چنگ یک تبهکار، اسیر دو شیطان صفت دیگر شد
 زن جوانی که شبانه و هنگام رفتن به خانه توسط یک راننده شیطان صفت ربوده شده و  به بیابان‌های جنوب تهران کشانده شده و مورد تعرض قرار گرفته بود، پس از رهایی از چنگ این رباینده، در بیابان به دو سرنشین یک خودروی سواری پناه برد و با گریه و التماس از آنها خواست نجاتش دهند و او را به روشنی‌های شهر برسانند اما این دو شیطان صفت هم بی‌توجه به چشمان گریان و التماس‌هایش، او را به یک گاوداری کشاندند و پس از تعرض در بیابان تاریک رهایش کردند.
به گـــــــــــــــــــزارش خبرنگار جنایی «ایران»، نیمه‌های شب بود که زن نیمه جان، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک واسارت دردام چند کفتار پرده برداشت:« شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانه‌ام در شهریار بروم. همان موقع راننده خودروی پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، ازشدت خستگی و به خاطر زود رسیدن اعتماد کردم و سوار شدم. اما بعد از طی مسافتی مسافرش پیاده شد و راننده پراید به سرعت تغییر مسیر داد و رو به بیابان رفت. در بین راه هر چه التماس کردم و از او خواستم نگه دارد تا پیاده شوم ولی توجهی نکرد. تا اینکه بعد از طی یک مسیر در جاده‌ای خلوت و خاکی نگه داشت و پس از تعرض شیطانی، پول، مقداری طلا و وسایل با ارزشی که به همراه داشتم را سرقت کرد و بعد هم در بیابان رهایم کرد و گریخت. بعد از این ماجرای هولناک، با چشمانی اشکبار و پای پیاده، خودم را به جاده‌ای خلوت رساندم تا با کمک راننده‌های عبوری خودم را به شهر برسانم که چند دقیقه بعد یک خودرو پژو پرشیا مقابلم توقف کرد. ماشین دو سرنشین داشت که با دیدن آنها به گریه افتادم وپس ازشرح اتفاقی که برایم افتاده بود با التماس از آنها خواستم کمکم کنند. آنها هم مرا سوار کردند اما به جای آنکه به سمت شهر برویم به سمت یک دامداری حرکت کردند. همان موقع به التماس افتادم و از آنها خواستم به من رحم کنند. اما آن ناجوانمردان هم بدون توجه به التماس‌هایم مرا به دامداری کشاندند و بی‌رحمانه آزار و اذیت‌ام کردند. حتی یکی از آنها که سیامک نام داشت وقتی مقاومت مرا دید خواست خفه‌ام کند که همدستش مرا از دست او نجات داد. بعد از آن مرا در بیابان و در تاریکی شب رها کرده و متواری شدند.تا اینکه بالاخره با کمک یک راننده جوانمرد به کلانتری رسیدم.»
در جست‌و‌جوی مردان دیوسیرت
با شکایت زن جوان، پرونده‌ای در شعبه چهارم دادسرای جنایی پایتخت تشکیل شد و بازپرس آرش سیفی دستور تحقیقات ویژه در این خصوص را صادر کرد.تا اینکه کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با ردیابی‌های تخصصی موفق شدند یکی از سرنشینان خودرو به نام بابک را دستگیر کنند.این تبهکار زمانی که در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت به جرایم سیاهش اعتراف کرد و مدعی شد که با اصرار دوستش سیامک مرتکب چنین اشتباه بزرگی شده است. بدین‌ترتیب سیامک هم دستگیر شد و لب به اعتراف گشود.
سیامک که پس ازبازجویی آماده انتقال به اداره آگاهی بود مضطرب و نگران درراهروی دادسرا نشسته بود که خبرنگارجنایی «ایران» با این تبهکار 34 ساله گفت‌و‌گویی انجام داد.
زن جوان به شما پناه آورده بود اما به جای کمک ، با  او چه کردید؟
ما او را نمی‌شناختیم. حدود ساعت 12 شب بود که همراه بابک از دامداری پدرش به خانه برمی‌گشتیم که زن جوان را آشفته و نگران در کنار جاده دیدیم. وقتی نگه داشتیم گریه می‌کرد و از ما خواست او را به خانه‌اش برسانیم. آن موقع به زن جوان گفتم اینجا بمانی گرفتار افغان‌ها می‌شوی و ما تو را به خانه ات می‌رسانیم. سوار ماشین که شد برایمان تعریف کرد که چه بلایی سرش آمده است. نمی‌دانم چه شد که ناگهان شیطان به جلدم رفت و به بابک که پشت فرمان ماشین‌ام نشسته بود اشاره کردم تا به سمت دامداری برود. بابک مخالفت کرد اما اصرارهای من باعث شد که نظرش عوض شود.
زن جوان وقتی از نقشه شما با خبر شد، کاری نکرد؟
چرا. التماس و گریه می‌کرد. به او گفتم با تو کاری نداریم و فقط می‌خواهیم که در دامداری کمی آب به صورتت بزنی اما وسوسه‌های شیطانی باعث شد نقشه‌ای را که در سر داشتیم اجرا کنیم.
چطور دستگیر شدی؟
ما در اطراف شهریار باغ داریم. سر زمین کشاورزی بودم که پلیس به سراغم آمد و دستگیرم کرد.
می دانستی همدستت بازداشت شده است؟
شنیده بودم، اما چون بابک دو سال قبل در یک تصادف مقصر شناخته شده بود، تصور کردم به خاطر پرونده تصادف بازداشت شده است .چون فکرنمی کردیم شناسایی شویم.
سابقه داری؟
بله، یکبار به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل بازداشت شدم.درآن پرونده، پسرعمویم در جریان یک درگیری کشته شد که من هم چون در آن درگیری بودم، دستگیر و بعد ازمدتی آزاد شدم.اما باورکنید به شدت پشیمانم!
دو متهم درحال حاضر در اختیار پلیس آگاهی قراردارند وتلاش برای دستگیری راننده فراری پراید نیز ادامه دارد.
+55
رأی دهید
-2

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۴
    Persiangulf2535 - لند‌ن، انگلستان

    واقعآ از شنیدن این خبراعصابم بهم ریخت اخه نامردی تا این اندازه .یه ادم چطورمیتونه به این درجه دربی رحمی برسه ؟ بنظر من قاضی دادگاه این کفتارها شرف نداره اگه این دونفررو اویزون نکنه.
    2
    46
    شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۰
    zan kermanshah - کلن، آلمان

    به زن جوان گفتم اینجا بمانی گرفتار افغانها میشوی.تو که هموطن بودی بیشرف .نامرد پست فطرت رسم انسانیت و مردانگی را بجا آوردی .تف به ذاتت اسم افغانها رو بد نکن تو هموطن بودی تف به ذاتت بیشرف
    4
    65
    شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    ایرانی‌ دبش - تهران، ایران

    این شیطان‌های کثیف نباید با نفس کشیدن هوای زندگی‌ دیگران را آلوده کنن ،،، انسانیت و مردانگی مرده است اینها رو باید با عکس و صورت باز نشونشون بدن تا تجربه بشه برای دیگران
    0
    43
    شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    دوستدار - استهکلم، سوئد

    احساس مردانگی , وجدان , غیرت , هوای هم وطن داشتن , کمک کردن به ستم دیده ها همه با هم پر کشیدن از ایران , همراه با تبعیدیهای مخالف رژیم اخوندی , نخبه ها , مهاجران جویا زندگی بهتر به کشورهای اروپای و امریکای مهاجرت کردن.
    3
    39
    شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۰
    واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان

    بدون هر گونه تفسیر و اظهار نظر فقط میگویم اگر قضات رسیدگی کننده این پرونده از کمترین و جدان و شرف انسانی بر خوردار باشند با توجه به محتویات پرونده و اظهارات دو جانور بی شرف بنام انسان یا مرد . من معتقدم باید اینها را توسط برادران همیشه در صحنه زندان که کمبود زن یا کمبود های روحی و روانی دیگر دارند بسپارند و ضمنا از وجود شیشه های نوشابه هم بنحو احسن استفاده نمایند. گفتم اگر قاضی یا مامورین زندان از کمترین وجدان و شرف انسانی بر خوردار باشند این کمترین رای قضائی غیر مکتوب میباشد. تف بر شرف نداشته تو جانوران بی ناموس و ضعیف کش
    1
    32
    شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    m.reza1 - تهران، ایران

    واقعا چطور به خودت اجازه دادی با یک انسان چنین کاری بکنی و حتی بخوای جونش رو بگیری؟. حتی یک حیوان با همنوعش که کمک میخواد همچین کاری نمی کنه!!!
    4
    31
    شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۰
    paydar22 - لاهه، هلند
    عجب مملکت بی در و پیگری شده این نا جوانمردها چه فکری میکنند که دست به چنین جنایتهای میزنند اصلان نمیشه با هیچ منطقی هضمش کرد
    0
    7
    یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.