سرقت به شیوه گانگسترها

دزدان مسلح طلافروشی خانی‌آباد که با نقشه از پیش‌ طراحی‌شده و به شیوه فیلم‌های گانگستری 4/5 کیلوگرم طلا دزدیده بودند دیروز پای میز محاکمه ایستادند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «چهار مرد جوان به نام‌های داوود، علی، مهرداد و دانیال متهمند که شامگاه بیستم مرداد 94 به طلافروشی سهرابی در خیابان ماهان خانی‌آباد دستبرد زدند و پس از سرقت 4/5 کیلوگرم طلا گریختند. در این سرقت یک دختر جوان به نام مونا و یک مالخر میانسال به نام یحیی نیز دست داشتند. اکنون با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده برای متهمان حاضر در دادگاه و همچنین برای دانیال که حالا به خاطر ضرب و جرح در زندان بروجرد به سر می‌برد و به دادگاه منتقل نشده است، اشدمجازات می‌خواهم.»
  اظهارات مرد طلافروش
سپس صاحب طلافروشی به‌عنوان شاکی پرونده در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «آخر وقت بود و من و برادرم می‌خواستیم طلافروشی را تعطیل کنیم که یک زن جوان وارد مغازه شد و ما در را برایش باز کردیم. همان لحظه چهار مرد سیاه‌پوش که دو نفر از آنها اسلحه کلاشینکف در دست داشتند وارد طلافروشی شدند. من و برادرم شوکه شده بودیم. مردان مسلح من و برادرم را با تهدید از مغازه بیرون کردند. دو نفر از آنها مشغول جمع کردن طلا‌ها از پشت ویترین شدند و دو نفر دیگر با تیراندازی هوایی مانع نزدیک شدن مردم به طلافروشی شدند. حتی یکی از تیرها از کنار گوش برادرم رد شد و نمی‌دانم اگر تیر با برادرم برخورد کرده بود چه بلایی سر او می‌آمد. آنها پس از سرقت 5/4 کیلوگرم طلا با دو دستگاه موتورسیکلت آپاچی گریختند. من با ماشین زانتیا آنها را تعقیب کردم تا اینکه یکی از موتور‌ها واژگون شد. همان لحظه ترک‌نشین موتور اسلحه را به سمت ماشینم نشانه رفت و ماشین را به رگبار بست. من فقط توانستم خودم را در زیر فرمان ماشین پنهان کنم تا گلوله‌های شلیک شده به من برخورد نکند. همان موقع بود که دزدان نقابدار گریختند. من از همه آنها شکایت دارم و برایشان اشدمجازات می‌خواهم.»
 دفاعیات متهمان
سپس نخستین متهم در جایگاه ویژه ایستاد. داوود 38ساله گفت: «من و دوستانم در قهوه‌خانه نشسته بودیم که یحیی پیشنهاد سرقت از طلافروشی سهرابی را که در خیابانی خلوت قرار داشت مطرح کرد و ما پذیرفتیم. حتی یحیی به ما پول داد تا کلاشینکف و لباس مناسب تهیه کنیم. من 20 روز قبل از این ماجرا در یک درگیری یک نفر را کشته و تحت تعقیب پلیس بودم. قصد داشتم بعد از سرقت طلافروشی مبلغی را به‌عنوان دیه بپردازم و رضایت اولیای‌دم را جلب کنم اما یک هفته بعد از سرقت طلافروشی بازداشت شدم.»
وی ادامه داد: «من بعد از سرقت می‌توانستم به راحتی از ایران فرار کنم اما به خاطر فرزندانم این کار را نکردم. حالا فرزند کوچکم نزدیک به دو سال دارد و از موقع تولدش او را ندیده‌ام. به همین خاطر از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. من از گذشته‌ام پشیمانم و می‌خواهم در آینده جبران کنم.»
وی درباره تقسیم طلاها نیز گفت: «ما 3/5 کیلو طلا سرقت کردیم و آن را در یک نایلون گذاشتیم و با ترازوی یک مغازه‌دار آن را وزن کردیم. به هر کدام از ما 900 گرم طلا رسید. ما به یک خانه ویلایی در عباس‌آباد رفتیم اما یک هفته بعد از طریق مونا که دختر مورد علاقه علی بود و بلافاصله بعد از این ماجرا دستگیر شده بود، ردیابی شدیم.»
 دومین متهم به مشارکت در سرقت مسلحانه از طلافروشی علی 31 ساله بود که چندین سابقه شرارت در پرونده‌اش دارد. او که به پرداخت 90 میلیون تومان دیه محکوم شده بود مدعی است برای جور کردن مبلغ دیه دست به سرقت مسلحانه از طلافروشی زده است.
علی در تشریح ماجرا گفت: «یحیی که حالا در دادگاه حضور ندارد نقشه سرقت از طلافروشی را کشید. چون موتورم مناسب سرقت مسلحانه نبود همراه دانیال یک موتور را از مقابل یک مغازه در حوالی خیابان نظام‌آباد سرقت کردیم و به طلافروشی رفتیم. من برای اجرای نقشه‌مان از مونا که مدتی بود او را می‌شناختم کمک گرفتم. در این سرقت هیچ طلایی به دست من نرسید. فقط داوود 50 میلیون تومان برایم به شماره حساب بانکی شوهرخواهرم واریز کرد که بلافاصله بعد از دستگیری این پول را به صاحب طلافروشی پس دادم.»
نوبت دفاع به مهرداد 25ساله که رسید، گفت: «می‌دانم اشتباه کرده‌ام و حرفی برای دفاع ندارم. پدرم در بازار پارچه‌فروش‌ها کار می‌کند و زندگی شرافتمندانه‌ای دارد. من خودم هم هیچ سابقه کیفری ندارم. اما نمی‌دانم چرا تحت‌تاثیر حرف‌های داوود و دانیال قرار گرفتم و در این سرقت شرکت کردم. در زندان فهمیدم دست به چه کار خطرناکی زده‌ام.»
  گذشت از اتهام زن جوان در آستانه روز مرد
سپس مونا 30 ساله که حالا با قرار وثیقه آزاد است روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: «چون پدرم فوت کرده و برادرم معتاد بود زندگی‌ام را به سختی می‌گذراندم. تا اینکه با علی آشنا و به او علاقه‌مند شدم. من به خاطر علی حاضر بودم دست به هر کاری بزنم. به همین خاطر قبول کردم در اجرای نقشه سرقت از طلافروشی همراه آنها بروم. من به‌عنوان مشتری وارد طلافروشی شدم و به محض اینکه همدستانم اسلحه در دست رسیدند، ترسیدم و فرار کردم. من همان موقع از راننده یک دستگاه پژو کمک گرفتم و سوار ماشین او شدم اما راننده که متوجه ماجرا شده بود بعد از عبور از چند چهارراه مرا به محل سرقت بازگرداند و تحویل پلیس داد. در ابتدا منکر آشنایی با همدستانم بودم اما بعد از دو روز اعتراف کردم و مخفیگاه علی و دوستانش را لو دادم.»
 وی که به‌شدت اشک می‌ریخت، گفت: «دانشجو بودم و درس می‌خواندم و به خاطر عشق و علاقه‌ام به علی وارد این ماجرا شدم. علی قول داده بود که اگر در این سرقت به آنها کمک کنم دیه 90 میلیونی‌اش را می‌پردازد و با من ازدواج می‌کند.»
با گریه‌های دختر جوان قاضی دادگاه به مرد طلافروش پیشنهاد داد با توجه به دفاعیات این دختر و نزدیک بودن به سالروز تولد حضرت علی و روز مرد، این دختر جوان را ببخشد. مرد طلافروش نیز اعلام کرد از مونا شکایتی ندارد و از وی گذشت می‌کند.
سپس هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. به اتهام دانیال و یحیی نیز که در دادگاه حضور نداشتند در روزهای آینده رسیدگی می‌شود.
+13
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.