رئیس فدراسیون فوتبال را در روزی تعطیل و در فدراسیون فوتبال پیدا کردیم؛ در روزی که اجبارا باید در محل کارش حضور میداشت و همراه یکی دو نفر آمده بود برای حل یک مشکل بزرگ.
مهدی تاج با ما درباره سال 95 حرف زد و شیرینیها و تلخیهای این سال و البته سختیهایی که این کار دارد.
گفتوگوی نوروزی ما با مهدی تاج، بیش از آنکه یک گفتوگوی خاطرهانگیز نوروزی باشد، یک گفتوگوی فوتبالی است با مجموعهای از پرسشهایی که شاید در ذهن همه اهالی فوتبال باشد.
سال 95 برای شما چگونه بود؛ تلخ یا شیرین؟ سال 95 برای من در حالی شروع شد که برای انتخابات فدراسیون نامزد شده بودم، آن هم در حالی که از قبل برنامهای برای شرکت در انتخابات فدراسیون نداشتم. در هر صورت اردیبهشت انتخابات برگزار شد و من رئیس فدراسیون شدم. اولین اقدامی که انجام دادنش برایم تلخ بود تعویض سرمربی تیم ملی فوتبال نوجوانان، آقای علی دوستی بود.
چرا تلخ؟ تغییرات کلا سخت است. آقای علی دوستی خیلی زحمت کشیده بود.
پس چرا برکنارش کردید؟ احساس کردم با آن دستفرمان شاید به جامجهانی نرویم. به هر حال با انتخاب عباس چمنیان به عنوان سرمربی تیم، بعد از سالها راهی جامجهانی شدیم و در آسیا در حالی نایبقهرمان شدیم که فینال را با پنالتی باختیم.
موافقان شما معتقدند جریان مثبتی بعد از نشستن شما بر کرسی ریاست فدراسیون راه افتاد، نوجوانان و جوانان ما به جامجهانی رفتند و اوضاع بر وفق مراد شد ... بعد از موفقیت نوجوانان نوبت به تیم جوانان بود. یکی از چالشهای مهم جوانان این بود که باید میرفتیم بحرین؛ کشوری که به لحاظ سیاسی با آن مشکل داریم. وزارت ورزش و شورای برونمرزی مجوز قطعی به ما ندادند و مسئولیت حضور در این کشور را به خود ما نسپردند. ما در بحرین نه سفارتخانه داشتیم نه کنسول، نه رایزن و نه حتی حافظ منافع؛ اما در نهایت در فدراسیون تصمیم گرفتیم تیم اعزام شود. چون روی این تیم خیلی کار کرده بودیم. امیرحسین پیروانی از روزی که مسئولیت را بر عهده گرفت مرتب کار کرد. خود من شاید در 20 جلسه تمرین این تیم شرکت کردم. خیلی دلم میسوخت اگر این تیم اعزام نمیشد.
خیلی هم صحبت بود که این تیم امکانات نداشت. در برابر تیم امید که به قطر رفت این تیم تقریبا هیچ چیز نداشت. ما در آن روزها مشکلات زیادی داشتیم. حتی اعزام تیم به چالش تبدیل شده بود. وزارت ورزش تصمیم را به خود ما محول کرده بود و به خاطر حساسیت موضوع و نگرانیهایی که بود باید خودم به بحرین میرفتم زیرا اگر مشکلی در بدو ورود پیش میآمد، کارمان سخت میشد، بنابراین رفتم. دو سه روز آنجا بودیم، وقتی دیدم همه چیز روی روال است خیالم راحت شد و به تهران برگشتم. خدا را شکر مشکلی پیش نیامد و آن تیم هم بعد از 16 سال به جامجهانی رفت.
فوتسال هم در سال 95 فراتر از انتظار ظاهر شد. فوتسال از جمله بخشهایی بود که در آن تلخی و شیرینی را کنار هم حس کردیم. تلخی مربوط به قرارداد پیراهن بود که قبل از من بسته شده بود و مایه آبروریزی شد و خیلی به من فشار آمد. چون این برند از قبل به فیفا معرفی شده بود، نتوانستیم پیراهن را عوض کنیم و فیفا گفت باید با همین لباس بازی کنید. ما هم اصلا جیووا نداشتیم. در شهری که تیم ملی فوتسال آماده حضور در جامجهانی کلمبیا میشد، اصلا برند جیووا وجود نداشت و آن را نمیشناختند. مجبور شدیم خیاط و سوزن و نخ پیدا کنیم و پیراهنها را با مصیبت آماده کنیم. با چنین سختیهایی بازیها را شروع کردیم. هم به بازیکنان سخت گذشت هم مدیران. بازی اول خیلی بد به اسپانیا باختیم، دور از انتظار بود و همه ناامید شدیم. شب در هتل به بچهها گفتم مسئولیت این شکست با من است، شما کارتان را بکنید. بعد از بازیها بچهها گفتند همین جمله، شانههای ما را سبک کرد.
در ادامه شرایط تغییر کرد؟ بله، استرس بچهها کم شد. چون به عنوان رئیس فدراسیون همه مسئولیتها از تدارکات تا نتایج را پذیرفته بودم؛ خوشبختانه مسابقات را خیلی خوب ادامه داده و تمام کردیم. عنوان سومی دنیا بیسابقه بود؛ این اتفاق هم شیرینی فوتسال بود. فوتبال ساحلی هم به عنوان چهارمین رده، عملکرد خوبی داشت و در مسابقات بین قارهای دوم شدیم. به این ترتیب فقط تیم ملی بزرگسالان مانده که به جامجهانی صعود کند و با محقق شدن این موضوع، مجموع کارنامه ما در سال 95 مطلوب میشود.
شما وقتی به فدراسیون آمدید، چند مشکل حاد وجود داشت. از داستان تدارک تیمهای ملی، بدهیها تا نیروی انسانی فدراسیون. مشکلات را به شکلی حل کردیم. تیم ملی پازلی از مشکلات داشت. پیراهن، هتل، پرواز چارتر، زمین تمرین (که این مشکل همچنان لاینحل مانده و داریم حلش میکنیم) مشکل خروج از کشور بازیکنان سرباز که حل شد، دستمزد و پاداشها که تا حد زیادی برطرف شد. الان برای حل مشکل زمین اقدام کردیم و در حال بازسازی زمین شماره دو هستیم. چمن آن در حال انجام است و شرایط خوبی دارد به لحاظ زیرسازی و حتی هیتینگ. همان کسی کارهای این زمین را انجام میدهد که ورزشگاه آزادی را انجام داده است. مشکل دیگر موضوع ایفمارک بود. بالاخره ساختمان ایفمارک را تحویل تیمهای ملی دادیم تا به تیمهای مختلف ملی خدمت کند. در تلاشیم مشکلات را آرام آرام حل کنیم.
و ماجرای بدهیهای فدراسیون؟20 میلیارد بدهی داشتیم. یک مقداری پول در فیفا و AFC هم داشتیم که البته نمیتوانستیم وصول کنیم. خوشبختانه در جلسه اخیر که با آقای اینفانتینو داشتیم، توانستیم دو میلیون و 700 هزار دلار را با همکاری وزارت امورخارجه وصول کنیم. از این مبلغ یک میلیون و 600 هزار دلار برای باشگاهها بود؛ حق باشگاهها از حضورهای بینالمللی. استقلال، پرسپولیس که حدود 400 هزار دلار برای این دو باشگاه بود و تراکتورسازی و ذوبآهن. خیلی زود هم همه پولها را به باشگاهها دادیم.
در سال 95 شاهد تغییر در راس وزارت ورزش بودیم، این تغییر به سود فوتبال بود؟ با آمدن دکتر سلطانیفر به عنوان وزیر ورزش، ما هم مثل دیگر ورزشها خوشحال شدیم. سلطانیفر اطلاعات بسیار کافی و وافی در حوزه فوتبال دارد و خیلی علاقهمند است و انصافا کمک میکند. با حضور ایشان امیدواریم همه موانع از سر راه فوتبال برداشته شود.
زمانی که در سازمان لیگ مسئولیت داشتید، با قانون الزام برای استفاده از جوانان،تیمهای لیگ را جوان کردید. به نظر میرسد حالا هم باید فیلتری برای قرارداد با خارجیها بگذارید. روزی که مسئولیت سازمان لیگ را بهعهده گرفتم، از خود میپرسیدم چرا ملیپوشان ما از لیگ نیستند و سرمربی تیم ملی همیشه به دنبال لژیونرهاست؟ کیروش گفت در لیگ شما، بازیکنان به زحمت شش کیلومتر میدوند. این باعث میشود در بازیهای ملی ما در هر بازی دو تیم را جلوی خود ببینیم، چون بازیکنان آنها دو برابر بازیکنان ما میدوند. من برای حل این مشکل باید اردوهای طولانی بگذارم تا میزان دوندگی بازیکنان بالا برود یا شما باید کاری کنید و لیگ را جوان کنید. ما هم با همفکری، قانون الزام تیمها را به استفاده از بازیکنان زیر 23 سال، تدوین کردیم. این کار باعث شد 270 بازیکن مسن از لیگ برتر خارج شوند. در مقابل، تعداد زیادی بازیکن جوان و با کیفیت با قیمتی پایین به لیگ برتر آمدند و درخشیدند. بازیکنانی که روز اول این قانون، کسی آنها را نمیشناخت اما امروز ستاره فوتبال ایران هستند. آن زمان جو خیلی بدی برای من درست شد. اعضای مجمع علیه من امضا جمع کردند. گفتند در فوتبال، کار دستوری نمیشود در حالی که بعضی از مدیران بالادستی فدراسیون هم ترسیده بودند، اما ادامه دادیم. در مجموع لیگ پویا شد و میانگین دویدن رفت روی ده کیلومتر. بعلاوه پول کمتری خرج شد، اما آن گرفتاری در بخش بینالملل همان طور که گفتید، پابرجاست.
داستان استقلال و تراکتورسازی در نقل و انتقالات زمستانی، یک تلنگر بسیار جدی برای فوتبال ما بود. اینکه چه کسی مقصر بود، بحث دیگری است که البته با مقصرش هم برخورد کردیم. وقتی رفتیم با رئیس فیفا صحبت کنیم، اعلام کردند مسئولیتی متوجه شما نیست، باشگاهها خودشان باید پاسخگو باشند. چون آنها فقط به باشگاهها نامه مینویسند و فدراسیونها معمولا نقشی ندارند، اما به هر ترتیب فدراسیون باید اقدامی میکرد، مثل اقدام برای راهاندازی کمیته تعیین وضعیت بازیکنان.
وقتی پروندههای شکایت خارجیها از باشگاههای ایرانی سروصدا کرد و کار به دخالت فدراسیون و ارتباط با فیفا کشید، متوجه بعضی ماجراهای خندهدار در فیفا شدیم. مثلا در پاس همدان، بازیکنی به فیفا شکایت کرده بود و وقتی نامه از فیفا به باشگاه رفت، مدیر باشگاه بدون تحقیق به نامه جواب داد و اعلام کرد به ما زمان بدهید. فیفا هم زمان و بعد حکم داد. حالا که مدیر باشگاه عوض شده، رفته تحقیق کرده و متوجه شده آن بازیکن اصلا برای باشگاه نبوده و سندسازی کرده. اگر همان موقع تحقیق میشد، کار اصلا به اینجا نمیکشید.
فدراسیونهای ملی ضابط فیفا هستند و فقط باید احکام فیفا را اجرا کنند و ما هم مطابق دستورات فیفا از تیمها امتیاز کسر کردهایم.
یعنی فقط اجرای حکم فیفا باعث میشود شما به این پروندهها مرتبط بشوید؟ بله همین طور است. ما نماینده فیفا هستیم.
ماجرای اولتیماتوم 60 روزه به تراکتورسازی برای کسر امتیاز صحت دارد؟ به تراکتورسازی هم میرسیم. ما همه قوانین فیفا را اجرا و یک کمیته تعیین وضعیت هم تشکیل دادیم. گفتیم نمیتوانیم قانونی مغایر قوانین فیفا وضع کنیم. فدراسیون فقط قوانینی وضع و اجرا میکند که منطبق بر اصول فیفا باشد. حالا قانونی داریم مبنی بر اینکه هر باشگاهی که میخواهد بازیکن خارجی بگیرد، اول برود بدهیهای خود را تسویه کند. الان هیچ باشگاهی اجازه ندارد بازیکن خارجی بگیرد، مگر اینکه تمام بدهیهایش را تسویه کرده باشد.
درست است که غیر از فولاد تمام لیگ برتریها بدهکارند؟ شرایط بدهکاران متفاوت است. پرسپولیس بیشترین پرونده را در فیفا دارد و خوشبختانه آمادهترین تیم برای برطرف کردن این مشکل است. با آقای طاهری دو سه بار جلسه گذاشتیم. چهار پرونده را آنها درست کردهاند. یک پرونده مربوط به طارمی است که با 15- 10 هزار دلار قابل حل است. یکی دیگر بازیکنی است که اختلافشان 6000 دلار است. پرونده ژوزه حدود 4- 3 میلیارد تومان است که جریمه هم به آن اضافه میشود. تراکتور هم دو سه پرونده را تسویه کرده است. وضعیت استقلال اما نگرانکننده است. تعداد پروندههای آنها زیاد نیست، اما تحرک جدی برای حل موضوع شکایتها دیده نمیشود. هر پروندهای که حل شود فیفا به ما اعلام میکند، مثل پرونده تونی و دستیارانش در تراکتورسازی. در این میان بدترین و سیاهترین پرونده متعلق به راهآهن است که چهار پرونده دارد و خیلی هم نگرانکننده است و اصلا برای حل کردنش پا پیش نمیگذارد. سیاهجامگان و پدیده یکی دو سال است در لیگ برتر حضور دارد اما هر کدام چهار پرونده دارند. سپاهان و ذوبآهن یک پرونده دارند و استقلال خوزستان هم دو پرونده.
فرض کنیم اینها همه بدهیهایشان را بدهند. چه تضمینی وجود دارد یک مدیر قرارداد چند میلیاردی با یک خارجی امضا نکند و با برکناریاش تعهد سنگین برای مدیر بعدی ایجاد نکند؟ به عبارتی اصلا متری وجود ندارد این قراردادها، واقعی و حقیقی بسته شود. حرف درستی است؛ اما باشگاهها باید این متر را داشته باشند. فیفا چرا میگوید با باشگاهها طرف است؟ چون باشگاه را مستقل و دارای هیاتمدیره مستقل میداند و صدور مجوز حرفهای هم برای همین است. هیاتمدیره باید از صاحبان سهام تشکیل شود و صاحبان سهام هم دلشان برای پولشان میسوزد. فیفا میگوید باید کار به این صورت پیش برود؛ اما فیفا نمیداند اینجا دولتی است. فیفا به ما اجازه دخالت نداده و مدیر باشگاه میتواند بگوید به شما مربوط نیست. فقط به عنوان ضابط فیفا میتوانیم بگوییم تا بدهی را ندهید حق جذب بازیکن خارجی ندارید.
نمیشود که فدراسیون دست روی دست بگذارد و این بازیکنان بیکیفیت به فوتبال ایران وارد شوند ... دست روی دست نگذاشتهایم. کمیته اخلاق میتواند ورود کند و الان هم به طور خیلی جدی وارد شده است. مثلا رسانهها اگر ادعایی مطرح کنند، اسناد ادعا را از آنها مطالبه میکند اگر صحت داشته باشد خود پیگیری میکند در غیر این صورت رسانه را به دادسرای رسانه معرفی میکند.
امکان دارد بعد از کارلوس کیروش یک مربی در حد او یا بزرگتر از او روی نیمکت تیم ملی ایران بنشیند؟ به هر صورت تیم ملی ما تیم بزرگی است و ما کشوری مقتدر هستیم. فوتبال غنی داریم، زمانی به تیمهای درجه 2 آسیا نزدیک و تبدیل شده بودیم؛ اما دو سه سالی است به شرایط مطلوب بازگشتهایم. این در حالی است که دخل و خرج فوتبال ما با کشورهای مطرح آسیا قابل قیاس نیست. حتی عراق هم برای تیم ملی خود از ما بیشتر هزینه میکند. به عنوان مثال هتل آزادی تهران را از قبل رزرو کرده و پولش را هم داده؛ اما ما به هتل آزادی بدهکاریم! با این مشکلات و کمبودها، ما تیم اول فوتبال قاره آسیاییم و در همه ردهها مدعی.
با این حال، وقتی باشگاههایمان به عرصه بینالملل و لیگ قهرمانان قاره آسیا میروند، رقابت، فوقالعاده نابرابر میشود واقعا مدیران باشگاههای ما که این همه مورد بیمهری قرار میگیرند، کار بزرگی میکنند که با هزینهای کم به مصاف تیمهای پولدار آسیا میروند. آن تیمها با قرارداد یک بازیکنشان میتوانند امورات سه سال یک تیم ما را بگردانند! استقلال خوزستان برای اولین بازی خود در لیگ قهرمانان پول هتل و بلیت سفر نداشت. ما این پول را دادیم، اما آنها رفتند و با غیرت بازی کردند و تیم پولدار عربستانی را شکست دادند. اینها شایسته قدردانی هستند.
هزینه فدراسیون فوتبال در سال چقدر است؟ حدود 50 میلیارد تومان که 30 میلیارد تومان آن برای تدارکات و هزینههای معمول تیمهای مختلف ملی صرف میشود.
برای تامین این بودجه از درآمد سازمان لیگ هم استفاده میکنید؟ خیر. سازمان لیگ هر چه در میآورد، برای لیگ و هزینههای لیگ است. از کل درآمد سازمان لیگ فقط 10 درصد به فدراسیون فوتبال میرسد که آن هم برای توسعه فوتبال در استانها و تجهیز هیأتهای استانی هزینه میشود.
3 ساله با آدیداس قرارداد بستیم بعد از آن که برند لباس تیم ملی را عوض کردیم، برای دو بازی اول پیراهن را خریدیم اما بعد از آن دیگر شرایط فرق کرد. ما پیراهن آدیداس را جایگزین کردیم آن هم بدون هیچگونه واسطهای. مستقیم با شرکت آدیداس به عنوان یک شرکت مطرح در آلمان مذاکره کردیم، مذاکرهای که به وسیله وزارتخانه صنایع و کاملا اقتصادی جور شد و هیچ واسطهای هم وجود نداشت. مذاکرهای در آلمان داشتیم و خودم هم در آن جلسه بودم. آنها گفتند ما چهار نماینده در دنیا داریم که قرارداد شما را به نماینده آسیا میفرستیم و شما قرارداد رسمی با آدیداس میبندید. ما هم با مدیران آدیداس در امارات جلسه دوم را برگزار کردیم و قرارداد را بستیم. طبق قرارداد از تولیدات کارخانه، پیراهن اصل میدهند. قرارداد سهسالهای بستیم و تا سه سال تمامی تیمهای ملی ما پیراهن باکیفیت و رایگان خواهند داشت. پیراهن خوب، حق ملیپوشان ماست. مدیران آدیداس هم میدانستند که تمام تیمهای ما در همه ردهها، جهانی شدهاند. روزی کیروش در هتل محل اقامت تیم ملی روی پیراهن جیووا و آدیداس آب ریخت و گفت جیووا آب جذب کرده و بدن بازیکنان را خسته میکند. خیلی بحث داشتیم در این باره و انصافا حق با کیروش بود. خدا را شکر این موضوع حل شد و برخلاف چهار سالی که دعوا داشتیم دیگر مشکلی نخواهیم داشت.