دعوای چند پسر برای جلبرضایت از پدر یک شاکی با جنایت پایان یافت و عامل جنایت دیروز پای میز محاکمه ایستاد. این مرد گفت: «من از ماجرای پرونده برادرم و شکایت او بیخبر بودم و در هواخواهی از پدرم چاقو کشیدم.»
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. او گفت: «حبیب 28 ساله متهم است 27 فروردین 94 یک پسر 26ساله به نام وحید را در خیابان شوش تهران با یک ضربه چاقو به سینهاش کشته است. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده برایش تقاضای اشدمجازات دارم.»
سپس وکیل اولیایدم در جایگاه ویژه ایستاد و از طرف پدر و مادر قربانی برای حبیب حکم قصاص خواست.
سپس حبیب در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «همسرم باردار بود و کار درست و حسابی نداشتم. روزها از صبح سر خیابان میرفتم تا شاید یک نفر مرا به عنوان کارگر ساختمانی به سر کار ببرد اما آن روز هیچ کاری پیدا نکرده بودم و از این ماجرا عصبی بودم که از مقابل در خانهمان سر و صدا شنیدم. گمان کردم باز هم همسایهها با هم درگیر شدهاند به همین خاطر اهمیتی ندادم تا اینکه همسرم هراسان مرا مقابل در خانه صدا زد. وقتی از پنجره به طبقه پایین نگاه کردم دیدم چند پسر جوان با پدرم درگیر شدهاند. یکی از آنها پدرم را هل داد و پدر پیرم روی زمین افتاد. من کارد آشپزخانه را برداشتم و مقابل در خانه رفتم. میخواستم پسران جوان را بترسانم تا مقابل خانهام را ترک کنند اما آنها با من درگیر شدند. من با همان دستی که چاقو داشتم یکی از پسران جوان به نام وحید را هل دادم و او هم برگشت و به سمت سر کوچه رفت. همان موقع پدرم را داخل خانه آوردم ولی یکباره دیدم که تیغه چاقو خونی است. آنجا بود که فهمیدم چاقو با بدن وحید برخورد کرده است. شوکه بودم که دوستان وحید مقابل در خانه آمدند. آنها مرا به شدت کتک زدند و تحویل پلیس دادند.»
این متهم درباره علت درگیری مقتول و دوستانش با پدر وی به قضات دادگاه گفت: «2ماه قبل مقتول و یکی از دوستانش قصد زورگیری از برادرم را داشتند. اما چون برادرم مقاومت کرده بود با شیشه شکسته نوشابه به شکم برادرم زدند و او را زخمی کردند. به همین خاطر پروندهای در این باره در دادسرا باز بود و مقتول و دوستانش چند بار برای جلبرضایت پیش پدرم آمده بودند. اما چون مدتی بود که با برادرم قهر بودم در جریان شکایت و این رفت وآمدها قرار نداشتم. بعد از دستگیری در اداره آگاهی فهمیدم آن روز مقتول و دوستانش قصد جلبرضایت از پدرم را داشتند که با او درگیر شده بودند. من واقعا خصومتی با وحید نداشتم و نمیدانم چاقو چطور با سینه او برخورد کرد.»
در پایان این جلسه هیاتقضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.