حاشیههای مجازی و رسانهای حادثه سقوط دختر بچه 9 ساله در «تله سیژ» دربندسر، با گذشت چند روز از ماجرا، خانواده اسکی باز نوجوان را به واکنش واداشت.این درحالی است که پدر دختر کوچولو درگفتوگو با خبرنگارحوادث «ایران» جزئیات روزحادثه را تشریح کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، پانزدهم بهمن محدثه- 9 ساله- همراه برادر و پدرش برای اسکی به ارتفاعات برفی دربندسر رفتند. دختر خردسال از 4 سال قبل اسکی بازی را شروع کرده و بارها با خانوادهاش به پیستهای مختلف رفته بود. نزدیک ظهر بود که پدر برای کاری از پیست دور شد و محدثه و برادرش برای رفتن به ارتفاعات به سمت تله سیژ رفتند. خواهر و برادر آماده رسیدن صندلی بودند اما زمانی که خواستند جایگیری کنند ناگهان محدثه سر خورد و از صندلی آویزان ماند. اما تله سیژ حرکت کرده بود و کسی نبود که دکمه توقف آن را بزند. برادر دخترک با تمام توان خواهرش را گرفته بود. جمعیت زیادی که شاهد این صحنه بودند فریاد میکشیدند و کمک میخواستند. ارتفاع زیاد شده بود. دقایق سخت و نفسگیری بود. هیچ نیروی امداد و نجاتی در محل حاضر نبود. مردم که جان دختر خردسال را در خطر میدیدند به کمکش شتافتند و با تشکهای ضربه گیر کنار پیست و تورهای محافظ تشک نجات ساختند. صندلی محدثه و برادرش به بالاترین ارتفاع رسیده بود که متوقف شد؛وبعد هم سقوط اجباری!!
دستان برادر محدثه دیگر تاب نیاورد و خواهرش رها شد و بدن نحیف او با صدای مهیبی روی تشک افتاد. مردم سراسیمه دور محدثه حلقه زدند و دختر اسکی باز را به درمانگاه پیست رساندند.
پدر محدثه که در همه لحظات از دور شاهد این صحنههای هولناک بود، پاهایش سست شده و روی زمین افتاده بود. نمیدانست چه بلایی سر دختر کوچولویش آمده است. با اندک توانی که در پاهایش باقی مانده بود و با سختی زیاد از جا برخاست و خود را به درمانگاه پیست رساند. اوضمن تشریح آن لحظات سخت و بحرانی به خبرنگار گروه حوادث «ایران» گفت: «آنقدر حالم بد بود که به زور روی پاهایم ایستاده بودم. دخترم روی تخت بود و از ترس و درد گریه میکرد. آمبولانسی وجود نداشت که دخترم را با آن به بیمارستان برسانیم. به همین دلیل با خودروی شخصی ام، او را به بیمارستان رساندم. حال خودم را نمیفهمیدم. اما کسی نبود که دخترم را به بیمارستان برساند. پس باید خودم رانندگی میکردم. نزدیکترین مرکز درمانی، درمانگاه نارمک بود. اما آنجا امکانات لازم را نداشت و باید دخترم را به بیمارستان مجهزتری میرساندم. سرانجام پس از کلی گشت زدن او را به مطب پزشکی بردم و با احتمال آسیب دیدگی ستون فقرات و طحال از او عکسبرداری کردند. شب هم محدثه را به بیمارستان الغدیر بردیم و تا صبح تحت نظر بود.»
حبیب با یادآوری صحنه سقوط جگرگوشهاش با صدایی لرزان ادامه داد: «نمی دانم اگر در آن وضعیت دخترم آسیب نخاعی دیده بود چه بلایی سرمان میآمد؟ یا اگر من با آن حال تصادف میکردم جان چند نفر به خطر نمیافتاد؟ دخترم بعد از دو هفته کوفتگی بدنی و بحران روحی، تازه چند روز است میتواند به مدرسه برود. بعد از این حادثه نه تنها هیچکس از مسئولان پیست سراغی ازما نگرفت بلکه با انتشار حرفهایی حتی دخترم را مقصر حادثه معرفی کردهاند. دختر من فقط 9 سال دارد و به طورقطع آنچه که باعث این اتفاق شده نقص ایمنی است.
یکی از آشنایانمان سالها اپراتور تله سیژ بوده است. او وقتی فیلم را دید گفت اگر اپراتور حرفهای بود و دستگاه را چند ثانیه دیرتر خاموش میکرد، صندلی به پایه میرسید و سقوط اجباری هم در کار نبود. نقد دیگرم به مسئولان پیست است که دخترم را مقصر جلوه دادهاند.اما پرسش من این است که آن همه مانور امداد و نجات به چه دردی خورد؟ در آن وضعیت وحشتناک آمبولانس و امدادگران کجا بودند؟ ما خودمان از اهالی دربندسر هستیم. بعد از سقوط دخترم هیچ خللی در کار پیست پیش نیامد و همچنان بدون رفع نقایص مشغول به کار است.»