روزنامه ایران : مرد جوان پس از قتل زنی گوش هایش را برید و برای اثبات وفاداری به همسرش هدیه داد
بازاریاب جوان که به اتهام قتل فجیع دختر جوانی بازداشت شده و در ادامه نیز پرده از دو جنایت دیگر برداشته بود صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به تشریح جزئیات جنایتهای هولناکش پرداخت.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شامگاه بیست و سوم آذر سال 93 زن جوان به محض مشاهده گوشهای بریدهای در پیشخوان آشپزخانه از خانه فرار کرده و بلافاصله با پلیس تماس گرفت.
او به افسر نگهبان کلانتری گفت: «از مدتی قبل زن جوانی مزاحم زندگیام شده بود شوهرم از قبل او را میشناخت و من به رابطه آنها شک داشتم. امشب که به خانه آمدم مجید گفت که او را کشته و گوشهایش را برایم آورده است اول باورم نشد اما وقتی گوشهای خونی را دیدم از خانه فرار کردم!» با اعلام این گزارش پلیس به خانه مرد جوان رفت و مجید 23 ساله دستگیر شد. همزمان با دستگیری وی، جسد زن جوانی بهنام معصومه- 24 ساله- نیز با گوشهای بریده در بیابانهای اطراف یافتآباد کشف شد که پساز انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد این جسد متعلق به همان زن جوان است که گوشهایش در خانه مجید پیدا شده بود. به این ترتیب بازجوییهای تخصصی از عامل جنایت آغاز شد.
«مجید» نیز در حضور کارآگاهان جنایی پرده از راز جنایت مخوفاش برداشت و گفت: «این زن با مزاحمت هایش قصد برهم زدن زندگیام را داشت و بارها به همسرم گفته بود که با من رابطه دارد، برای همین همسرم از من شکایت کرده بود. او حتی پسر شیرخوارهام را تهدید به مرگ کرده بود برای همین از شدت خشم و ناراحتی سراغش رفتم و با چاقویی که همراهم بود، او را کشتم و گوشهایش را بریدم تا به همسرم ثابت کنم که هیچ رابطهای با او ندارم و به زندگیام وفادارم.» در حالی که بازجوییهای تخصصی از متهم ادامه داشت او به قتل 2 مرد دیگر نیز اعتراف کرد و گفت: «مدتی قبل با پسر جوانی که به من بدهکار بود درگیر شدم و او را با چاقو کشتم و فرار کردم. چند ماه بعد هم با یکی از دوستانم که به من بدهکار بود درگیر شدم و او را هم با قمه کشتم و خودرویش را در حوالی محله پاسگاه نعمتآباد رها کرده و متواری شدم.»
با اعترافات هولناک این جنایتکار، پرونده پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری فرستاده شد و صبح دیروز جلسه محاکمه در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده و مستشارانش –قاضی غفاری و ملکی- برگزار شد.
در دادگاه چه گذشت...
پیش از ظهر 23 بهمن امسال عامل 3 جنایت برای محاکمه به سالن اجتماعات دادگاه کیفری منتقل شد. بعد هم با استقرار قضات عالی رتبه دادگاه، نماینده دادستان، اولیای دم و وکلای مدافع اولیای دم و متهم، جلسه دادرسی آغاز شد. نماینده دادستان در ابتدای جلسه به بیان اتهامات متهم پرداخت و سپس اولیای دم نخستین قربانی – احسان 23 ساله- که دانشجوی مدیریت بازرگانی بود با حضور در جایگاه از قضات دادگاه اشد مجازات را برای قاتل پسرشان خواستند. بعد از آنها خانواده «محمدعلی» -26 ساله- نیز از دادرسان شعبه دهم تقاضای قصاص کردند.
مادر زن جوانی هم که مجید پس از قتل، گوشهایش را بریده بود دقایقی پس از شروع جلسه خود را به دادگاه رساند و نفس نفس زنان در جایگاه حضور یافت و از قضات درخواست قصاص قاتل دخترش را کرد و گفت: حاضرم تفاضل دیه قاتل را بپردازم تا عامل قتل دخترم اعدام شود.
او علاوه برگوشهای دخترم، بینیاش را با چاقو بریده بود و به جنازه دخترم هم رحم نکرده بود. به همین خاطر اشد مجازاتش را میخواهم.پس از طرح شکایت اولیای دم، عامل جنایت در جایگاه ایستاد تا از خودش دفاع کند.
قاضی قربانزاده پس از اشاره به اتهامات متهم، از او خواست تا شیوه جنایتها را شرح دهد.مجید با پذیرفتن هر سه جنایت گفت: «احسان به من بدهکار بود. سوم مرداد 93 وقتی از او خواستم پولم را بدهد به درخواست خودش به اطراف اتوبان خلیج فارس رفتیم. اما آنجا با هم درگیر شدیم و او به من ناسزا گفت، من که بشدت عصبانی بودم با چاقویی که همراهم بود ضربهای به گردنش زدم و با سرقت ضبط خودرویش، گوشی و پولی که همراهش بود از آنجا فرار کردم.
چند ماه بعد با یکی دیگر از دوستانم به اطراف اتوبان خلیج فارس رفتیم. او که شیشه مصرفکرده بود به من ناسزا میگفت. بعد هم در گیر شدیم و او به من ضربهای با چاقو زد. در حالی که خیلی ترسیده بودم در دفاع از خودم او را با چاقو زدم. بعد هم فرار کردم.
متهم جوان درباره سومین جنایتش نیز به قضات گفت: 23 آذر همان سال زنی به نام معصومه با تماسهای تلفنیاش مزاحم زندگیام شده و حتی پسرم را تهدید به مرگ کرده بود. او حسابی حوصلهم را سربرده بود. به همین خاطر سراغش رفتم تا او را بکشم. چون فکر کردم شاید همسرم حرفهایم را باورنکند، گوشهایش را با چاقویی که دستم بود بریدم و به خانه آوردم اما چاقو بزرگ بود و بینیاش هم بریده شد. میخواستم همسرم باور کند که به زندگیام وفادارم. اما وقتی گوشها را نشانش دادم او قهر کرد و چند ساعت بعد پلیس به سراغم آمد.»
پس از اعترافهای تکان دهنده متهم، قضات وارد شور شدند تا حکم پرونده را صادر کنند.
گفتوگو با متهم
چند ساله ای؟