مرد میانسال که چهار سال قبل دامادش را با اسلحه یادگاری پدربزرگش کشته و حالا در زندان به بیماری سرطان مبتلا شده است، دیروز برای دومینبار پای میز محاکمه ایستاد.
وکیل وی از قضات دادگاه خواست در قرار بازداشت موکلش تخفیف قائل شوند تا او ادامه درمان را در بیمارستان تکمیل کند. نریمان 55 ساله که 6 سابقه کیفری در پرونده زندگیاش دارد، 28 اسفند 91 داماد 20سالهاش به نام یزدان را که خواهرزادهاش بود به خاطر اختلاف با دخترش با شلیک گلوله کشت و فرار کرد. این مرد که بعد از جنایت خانوادگی به محل نامعلومی گریخته و یکسال بعد در حاشیه کرمانشاه ردیابی و بازداشت شده بود، به قتل اعتراف کرد. او گفت: «دخترم و یزدان هشت ماه بود که با هم ازدواج کرده بودند، اما دخترم از بدرفتاریهای یزدان گلایه میکرد و میگفت یزدان او را به هر بهانهای کتک میزند. به همین خاطر دخترم 15 روز بود قهر کرده و به خانه ما در روستای اکبرآباد شهریار آمده بود که شبانه دامادم و دو برادرش مقابل خانهمان آمدند تا دخترم را با خود ببرند. آنها وقتی با مقاومت من روبهرو شدند با سنگ شیشههای خانهمان را شکستند. همسر و دخترانم بهشدت ترسیده بودند که اسلحهای را که یادگاری پدربزرگم بود و بهعنوان ارثیه به من رسیده بود به دست گرفتم و چند تیر شلیک کردم.» این مرد در شعبه 113دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. حکم صادره اما به خاطر برخی ایرادهای قضایی در دیوانعالی کشور مهر تایید نخورد و رسیدگی دوباره به آن از سر گرفته شد. به این ترتیب نریمان دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه پدر و مادر یزدان در جایگاه ویژه ایستادند و برای نریمان حکم قصاص خواستند. مادر قربانی که بهشدت اشک میریخت در جریان مطرح کردن درخواستش بیهوش شد و بعد از دقایقی به هوش آمدن گفت: «برادرم با بیرحمی پسرم را که تازهداماد بود، کشت. به همین خاطر نمیتوانم از خون پسرم گذشت کنم.» سپس نریمان که حال عمومیاش خوب نبود و نمیتوانست به درستی صحبت کند، در جایگاه ویژه ایستاد. وی گفت: «در مدتی که در زندان هستم به سرطان فک مبتلا شدهام و تحت درمان قرار دارم. حال عمومیام خوب نیست و حالا دلیلی برای دروغگویی ندارم.» او ادامه داد: «باور کنید من فقط در دفاع از همسر و دخترانم اسلحه به دست گرفتم تا یزدان و برادرهایش را بترسانم. من پنج تیرهوایی شلیک کردم و یکی از تیرها ناخواسته با سر دامادم برخورد کرد. وقتی یزدان خردسال بود و خواهرم و شوهرش به جرم حمل مواد مخدر به زندان افتاده بودند من او را بزرگ کردم. سپس دخترم را به عقد او درآوردم. من یزدان را مانند پسرم دوست داشتم و واقعا قصد کشتن او را نداشتم.» سپس وکیل متهم به دفاع پرداخت و گفت: «نریمان به خاطر ابتلا به بیماری سرطان تحت شیمیدرمانی قرار دارد و شرایط سختی را در زندان میگذراند. به همین خاطر از قضات تقاضا دارم در قرار بازداشت وی تخفیف قائل شوند تا وی بتواند در بیمارستان تحتدرمان قرار بگیرد.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.