هدایتی در دوران جوانی سایت تقاطع : سعید قاسمینژاد – یوحنا نجدی * حسین هدایتی دولابی، سال ۱۳۴۲ در محله دولاب تهران واقع در جنوب شرقی پایتخت کشور متولد شد و دوران کودکی خود را در همین محله گذراند. در خانواده، بیش از هر فرد دیگری، به پدرش تکیه داشت آنچنانکه الفبای فعالیت اقتصادی را نیز خیلی زود در سنین نوجوانی از پدرش آموخت؛ هرچند ۲۲ ساله بود که پدرش از دنیا رفت. دوران دبیرستان را در هنرستان گذراند و گفته میشود که یک بار بخاطر سر دادن شعارهایی در حمایت از انقلاب اسلامی و آیت الله خمینی از هنرستان اخراج شد و سرانجام بعد از چند روز به هنرستان بازگشت. بر اساس برخی شنیدهها، وی در سالهای منتهی به انقلاب سال ۱۳۵۷ در برخی از فعالیتهای انقلابی علیه حکومت محمدرضا پهلوی فعالیتهای محدودی داشت. اینکه این ادعاها چقدر واقعی است و چه میزان از جنس سابقه جعلی تراشیدن برای ورود بر حرم قدرت است چندان روشن نیست.
خودش میگوید که علاوه بر تحصیل در مدرسه و بعد هنرستان، ۳ ماه نیز درس طلبگی خواند اما از آنجا که با ماشین “بنز” به حوزه میرفت، روحانیون حوزه وی را از حضور در حوزه بازداشتند و به وی توصیه کردند که به جای تحصیل دروس حوزوی به تجارت بپردازد: «با بنز میرفتم و آیت الله مجتهدی میگفت طلبهای که با بنز بیاید هیچوقت آقای مطهری نمیشود. باید با دوچرخه بیایی! میگفت اصلا تو به درد اقتصاد میخوری.» البته در شرایطی که طلبه های سابق از جنس هاشمی رفسنجانی هم اکنون بنز سوارند توصیه آیت الله مرحوم چندان هم دقیق به نظر نمی آید. شاید آیت الله مرحوم که تشخیص داده بود هدایتی جوان نه در پی هدایت که در پی درست کردن سابقه عبا و عمامه برای استفاده در تجارت است گوش شاگرد را کشیده باشد که سابقه عبا و عمامه با همین سه ماه هم به دست می آید و طلبه مذکور بهتر است پی آب و نان برود و سهم امام را هم فراموش نکند.
آنچنانکه می گوید تمام وابستگان و بویژه عموهایش از ثروتمندان محله به شمار میرفتند آنچنانکه حسین هدایتی نیز از شش – هفت سالگی با رویای پولدار شدن به خواب میرفت: «میگفتم خدایا ممکن است من هم وقتی بزرگ شدم پولدار شوم و مثلا سفره بیندازم برای تکیه محل و خرجی بدهم؟ یک روز به آرزوهایم رسیدم و دیدم همانها هم در مقابل من، خیلی کمترند. همانهایی که رسیدن به ثروتشان آرزویم بود.» اینکه این سوابق “بچه پولداری” و “تازه به دوران نرسیده بودن” چقدر واقعی است و چقدر محصول تخیل خلاقانه هدایتی جای بحث دارد.
هدایتی می گوید که به خانواده و افراد فامیل اهمیت میدهد آنچنانکه بعد از کسب ثروت افسانهای، هم اکنون بسیاری از افراد فامیلش را در شرکتها و کارخانههای متعددش به کار گرفته است. از جمله آنها، زمانی که باشگاه فوتبال گهر درود را خریداری کرد، برادرش را در رأس این باشگاه قرار داد و همچنین، یکی از پسرانش در اغلب فعالیتهای اقتصادی آقای هدایتی حضور چشمگیری دارد.
هدایتی اما در سالهای جنگ ایران و عراق به عضویت سپاه پاسداران درآمد و با حضور در جبههها، در “لشگر ۲۷ محمد رسوال الله” مسئولیتهایی را برعهده گرفت. عضویت در “ناحیه مقاومت مالک اشتر” و همچنین مسئول پرسنلی “سپاه ناحیه ۱۰ تهران” که دفترش در خیابان خردمند تهران بود، از دیگر سمتهای آقای هدایتی در سپاه پاسداران به شمار میرفت.
علی رضا حاج حسینی، یکی از اعضای سپاه پاسداران و از همرزمان هدایتی در جبهه در گفتگو با وبسایت “بولتن نیوز”، نزدیک به نهادهای امنیتی سپاه درباره هدایتی و نوع رفتارش در جبهه میگوید: «حسین در لشکر ۲۷ ظاهرا مسئولیتهایی داشت؛ البته حسین خیلی به قول ما مخفی کاری میکرد؛ خیلی تو دار بود؛ نحوه حرف زدنش بعضی موقعها حرصم را درمی آورد؛ مثلا با اینکه من از او بزرگتر و تقریبا پیشکسوتتر بودم وقتی میخواست حال و احوال بپرسد میگفت “حال ابوی خوب است؟”»
حاج حسینی درباره خلق و خوی متفاوت حسین هدایتی، وی را “بچه بسیار آرام”، “سخت کوش”، “بسیار سر به زیر و افتاده” و “یک نوجوان مذهبی با اخلاق خاص خودش” معرفی میکند که «بیشتر توی خودش بود و کلاس خاص خودشو داشت.»
هدایتی اگرچه حضورش در سپاه پاسداران را با گفتن «مفتخر به کسوت پاسداری بودم»، تائید میکند اما مدعی است که عضویت در سپاه، هیچ فرصت یا رانت خاصی را برای فعالیتهای اقتصادیاش ایجاد نکرد و تنها با “توکل به خدا” و “سعی و تلاش” خودش به این ثروت رسیده است: «اگر یک مورد نامهنگاری یا یک مشارکت دولتی یا یک مناقصه بیاوری که اعلام کند من تویش بودهام – حتی یک مورد – هر چه گفتید قبول… همان زمان سپاه به همهمان عیدی میداد. مثلا ۲۵۰۰ تومان. من میرفتم سکه میگرفتم. این چیزها برکت زندگیام بود.»
وی درباره خروجش از سپاه پاسداران میگوید: «وقتی از سپاه خارج شدم سردار دهقان فرمانده نیروی هوایی سپاه گفت “تو به درد اقتصاد میخوری”.»
اما این بچه منطقه جنوب شرقی تهران چگونه به یکی از مولتی میلیاردرها در ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی تبدیل شد؟
راه و رسم ثروتاندوزی: «هرچه دارم، از زمین و ملک دارم»
حسین هدایتی آنچنانکه خود مدعی است خیلی زود و از نوجوانی کسب و کار اقتصادی را از پدر فراگرفت؛ خودش میگوید که از کلاس ششم ابتدایی خرج تحصیلش را برعهده گرفته بود و چندی بعد، در حالی که تنها ۱۳ سال سن داشت، پدرش برای وی مغازهای راه انداخت تا حسین نوجوان به طور کلی از خانوادهاش استقلال اقتصادی پیدا کند.
به این ترتیب، حسین هدایتی در سال ۱۳۵۸ زمانی که کلاس اول هنرستان بود، با سرمایه اولیه ۱۳ هزار تومان کارش را در مغازهاش آغاز کرد و با خرید دو دستگاه پرس، به تولید واشر و لولاهای کابینت میپرداخت: «یواش یواش کارم را گسترش دادم و رفتم توی کار تولید تزیینات پرده. بعدش یازده هزار متر سوله در شهرک صنعتی علیآباد خریدم.»
وی در این مغازه چند نفر را نیز استخدام کرد و میگوید که یکی از آن کارگران، در حال حاضر خلبان هواپیمای ۷۴۷ در آسمان ایران است.
این مغازه کوچک پرسکاری اما رفته رفته وی را به فکر راهاندازی یک کارخانه تولید تجهیزات پرده و ساختمان انداخت آنچنانکه در ۱۵ سالگی زمانی که در مقطع سوم راهنمایی تحصیل میکرد، شبها را با رویای مدیریت چنین کارخانهای به صبح میرساند؛ رویایی که بعدها با راهاندازی کارخانه “استیل آذین” به واقعیت پیوست.
وی چنانکه می گوید سرانجام در سال ۱۳۵۸، در زمانی که قاعدتا ۱۶ ساله بوده است، کارخانه “استیلآذین” را راه اندازی کرد؛ کارخانهای که از همان ابتدا با سودآوری هنگفتی همراه شد و سنگ بنای ثروت بیحد و حصر هدایتی را بنا نهاد: «آن زمان که من ماهی ۵۰ هزار تومان درآمد داشتم بلیت هوایی تهران ـ مشهد رفت و برگشت فقط ۶۰۰ تومان بود. کمتر از هزار تومان… زمین در دماوند و فیروزکوه متری ۱۰ تومان بود.»
سال ۱۳۶۵ اما وارد ساختمانسازی شد و مهمتر از آن، بخش زیادی از ثروتش را به خرید زمین و ملک در تهران و شهرستانها اختصاص داد: «سال ۶۵، یعنی ۲۷ سال پیش من یک زمین به مساحت صد هکتار در جاده خاوران خریدم یک میلیون تومان. الان قیمت همین زمین چقدر است؟ ۱۷ سال بعد زمین دیگری را به مساحت ۵۳۰ هکتار در لواسان خریدم دو میلیارد تومان. یعنی تقریبا متری ۴۰۰ تومان. الان زمین در لواسان متری ۱۰ میلیون تومان است.» به عبارتی هدایتی در بحبوحه جنگ و جبهه نیز حواسش به تجارت خودش بوده است.
هدایتی معتقد است که امروزه هرچه ثروت دارد، از “خرید ملک” دارد به طوری که طبق گفتههای خودش، تنها از خرید ملک و زمین و چند برابر شدن بهای آنها در کمتر از ده سال، به “صدها میلیاردتومان” ثروت رسید: «۴۰۰ هکتار زمین در عسلویه خریدم ۷۰۰ میلیون تومان که ده سال پیش ارزشش به ۱۲۰ میلیارد تومان رسیده بود و حالا هزار میلیارد تومان هم برایش کم است. همین ویلایی که در لواسان دارم سال ۶۳ متری هزار تومان خریدم. الان زمین در لواسان متری ۱۲ میلیون تومان است یا خانهای که در آن زندگی میکنم در کمتر از ده سال ارزش آن از یک میلیارد و ۶۰۰ هزار میلیون به ۴۰ میلیارد تومان رسیده است.»
وی از این رو میپرسد: «اگر تورم در کشور باعث شده املاک مردم گران شود، آیا این اسمش رانتخواری است؟ آیا من کار خلافی انجام دادهام؟ تنها جرم من خرید ملک بوده است.»
هدایتی در توصیف دلیل موفقیتاش در کسب چنین ثروتی و همچنین آشنایی با راه و رسم ثروت اندوزی بر “۳۵ سال کسب و کار” و همچنین “۲۲ سال” فعالیتش در عرصههای “کارخانه داری، کشاورزی و ساختمانسازی” تاکید میکند: «به عنوان مثال، بزرگترین مجموعه پرورش میگو را در ایران دارم. کارخانجات فولاد دارم. بخش عمده کارم متعلق به مرحوم پدرم بوده که مربوط به قبل از انقلاب است. به حول و قوه الهی و فضل خداوند، آدم خوش روزی هستم. در قرآن میفرماید گروهی از شما را خوش روزی قرار دادیم و فکر میکنم من آدم خوش روزی هستم.»
امروزه بعید به نظر میرسد که فهرست داراییهای بیشمار هدایتی تنها به جغرافیای ایران محدود باشد؛ آنچنانکه برخی گزارشها از برجسازی وی در دوبی، ریاست چندین شرکت تجاری در کشورهای حاشیه خلیج فارس و املاک و زمینهای متعدد در خاورمیانه به عنوان شماری از داراییهای هدایتی در خارج از کشور یاد میکنند.
هدایتی اما مدعی است که در خارج از کشور هیچگونه سرمایهگذاری انجام نداده است؛ “حتی یک ریال”: «اینکه میگویند هدایتی در دبی برج دارد دروغ است. من حتی میتوانستم در خارج از ایران تیمداری کنم. برای خرید یک باشگاه و تیمداری در کشورهای انگلیس، یونان، ترکیه و جمهوری چک حتی پای میز مذاکره هم نشستیم. من میتوانستم تیم چارلتون انگلیس را بخرم، اما به توصیه مراجع نظارتی این کار را نکردم.»
برخی وبسایتهای خارجی، ثروت هدایتی را دست کم ۸ هزار میلیارد تومان یعنی تقریبا معادل با ۳ ماه یارانه پرداختی دولت به تمام مردم ایران تخمین زدهاند. درباره ثروت حاج حسین گفته میشود که موجودی تنها یکی از حسابهای بانکی وی بیش از ۱۱۰ میلیارد تومان است و ۵۰۰ میلیارد تومان نیز در بانکهای دوبی پسانداز کرده است.
با این حال، تاکنون گزارشهای متعددی در خصوص بدهی سنگین آقای هدایتی به نظام بانکی کشور منتشر شده است؛ از جمله در مهرماه سال ۱۳۹۱ وبسایت “بازتاب” حتی از بازداشت حسین هدایتی به عنوان “یکی از بزرگترین بدهکاران به سیستم بانکی کشور” خبر داد و نوشت که مجموع بدهی وی به این سیستم “حدود ۱۸۰۰ میلیارد تومان” است و این در حالی است که فقط هفت میلیارد تومان وثیقه برای این بدهی ارائه شده بود. “بازتاب” همچنین مدعی شده بود که آقای هدایتی به «پرداخت پولهای شبههناک به مداحان مشهور و فعالیتهای غیرقانونی اقتصادی، تحت پوشش مراسم مذهبی» متهم شده است.
هدایتی تیرماه گذشته در گفتگو با روزنامه “جام جم”، متعلق به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی درباره میزان دقیق بدهیهایش به سیستم بانکی کشور از خبرنگار این روزنامه میخواهد که به جای طرح چنین پرسشی، رقم دقیق “میزان وامهای دریافتی”اش از بانکها طی ده سال گذشته را از وی جویا شود: «اتفاقا همین آقای امیررضا خادم به من گفت میگویند شما یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی کشور هستید که من در جواب گفتم شما میتوانید با زدن یک نامه به بانک مرکزی میزان بدهیهای من را به سادهترین شکل ممکن استعلام کنید. کل بدهیهای بانکی من زیر صد میلیارد تومان است.»
در این میان اما وبسایت “انتخاب” با انتشار جزئیات دقیقتری از بدهیهای آقای هدایتی به نظام بانکی کشور، سر و صدای زیادی به پا کرد. “انتخاب” در گزارش خود مدعی شده بود که عمدهترین بدهی آقای هدایت به بانکهای “پارسیان”، “اقتصاد نوین” و “بانک ملی” است و در این بین، بدهی وی تنها به بانک “پارسیان” تا تاریخ ۳۱ خردادماه سال ۱۳۹۲ رقمی بالغ بر ۵۰۰ میلیارد تومان است.
این گزارش درباره نحوه بالا آمدن چنین بدهی سنگینی مینویسد که آقای هدایتی با پرداخت حداکثر ۲۵ درصد از ارزش ملک اقدام به نوشتن مبایعهنامه میکرد و بقیه ارزش ملک را به صورت قسطی و در قالب چکهای بلندمدت پرداخت میکرد و سپس، با نفوذی که در سیستم بانکی داشت پس از عقد مبایعهنامه بلافاصله آن ملک را در رهن بانک قرار میداد و بر اساس آن وامهای کلانی دریافت میکرد.
“انتخاب” همچنین درباره شیوه دیگر اقدامهای غیرقانونی هدایتی، از “فروش مجدد املاک در رهن بانک به افراد غیر” خبر داده و نوشته بود که وی «بدون باز پرداخت اقساط، وامهای دریافتی را صرف خرید املاک جدید و سایر فعالیتهای تجاریاش میکند.»
این وبسایت در ادامه افشاگریهای خود نوشته بود که حاج حسین نه تنها اقساط بانک مربوط به وامهای کلان دریافتیاش را پرداخت نمیکند، بلکه پس از سررسید وام، با “اعمال نفوذ” و سایر “روشهای مخصوص به خود”، اقدام قانونی بانکها را (مثلا برای مصادره وثیقهها) به عقب میاندازد و بدین ترتیب، از فعالیت بانک در جهت مصادره اموال قبلی خود جلوگیری میکند.
این وبسایت همچنین مدعی شده بود که آقای هدایتی به دلیل این نوع اقداماتش، در پی شکایت ادارات حقوقی بانکها تاکنون چندین بار بی سر و صدا بازداشت و بعد از مدتی آزاد شده است.
“انتخاب” مدعی شده بود که هدایتی با “سوء استفاده از فساد بانکی در دولت قبل” و با عناوینی چون «مشارکت مدنی، تولید، ضمانتنامه، ال سی و مضاربه از بانکهای پارسیان، اقتصاد نوین و ملی اقدام به ایجاد یک ثروت کلان کرده است» و نه تنها این پولها را وارد سیستم تولید نکرده است بلکه با استفاده از همین پولها، به صورت قسطی ملک و املاک خریده است.
هدایتی اما تمامی تسهیلات و وامهایی که از بانکهای کشور دریافت کرده را “قانونی” توصیف کرده و درباره مکانیسم دریافت این وامها چنین توضیح میدهد: «بر طبق مقررات جاری، برای احداث هر کارخانه ۲۰ درصد سرمایه را سرمایهگذار میتواند بیاورد و ۸۰ درصد تسهیلات را دولت بدهد؛ اما در شرکت “نایبند” که بزرگترین تولیدکننده میگو است، ۸۰ درصد سرمایه را خودم آوردم و ۲۰ درصد هم وام گرفتهام.»
ویلای کلاردشت به ارزش ۶۰۰ میلیون تومان، ملک کوچه نیلوفر تهران به بهای ۷ میلیارد تومان، ملک کامرانیه به ارزش ۲/۳ میلیارد تومان و ملک موسوم به “آرش” در تهران به بهای ۸ میلیارد تومان به عنوان شماری از املاک آقای هدایتی معرفی شدند که از سوی وی به منظور اخذ وام برای یکی از شرکتهایش به نام “خلیج نای بند” در رهن بانک پارسیان قرار گرفته بودند.
هدایتی در واکنش اما صراحتا و البته رندانه میگوید: «اگر کسی در این ۳۵ سال یا مشخصا در هشت سال دولت احمدینژاد رانتخواری از من سراغ داشت تا الان ده بار پای من به زندان باز شده بود. الان هم میگویم اگر کسی مورد خلافی از من میداند به مراجع نظارتی گزارش دهد. چرا هیچ گزارشی موجود نیست؟»
وی با اشاره به تعداد کارخانهها و واحدهای تولیدیاش، میزان بدهیاش به سیستم بانکی کشور را “کاملا طبیعی” میداند: «من که ۱۴ ـ ۱۳ کارخانه دارم اگر به سیستم بانکی بدهکار باشم کاملا طبیعی است، اما هستند کسانی که چند برابر این مبلغ بدهی دارند، بدون آنکه کارخانه یا تولید انبوهی داشته باشند.»
با این حال، هدایتی ادعا میکند که وبسایتها در باره میزان بدهی وی به سیستم بانکی کشور، “غلو” کردهاند: «از این اتهامات زیاد مطرح میشود که اتفاقا من هم به سادگی از کنار آنها نمیگذرم. به عنوان مثال من از همان سایتی که درباره بدهیهای بانکی من غلو کرده بود، شکایت کردم و حالا پس از صدور کیفر خواست از سوی دادگاه، آنها به دنبال جلب رضایت من هستند.»
به دنبال طرح و انتشار اینگونه شایعهها بود که تابستان سال ۱۳۹۱ زمزمههایی مبنی بر بازداشت حسین هدایتی در وبسایتهای خبری منتشر شد؛ اخبار ضد و نقیضی که البته هیچگاه به صورت رسمی تائید نشد.
غلامحسین محسنی اژهای، “سخنگوی قوه قضائیه” و “دادستان کل کشور” روز شنبه ۲۴ مهرماه سال ۱۳۹۱ در یک نشست خبری در واکنش به سوالی درباره بازداشت حسین هدایتی گفت که تنها از “تشکیل پرونده” و “تحت تعقیب قرار گرفتن” هدایتی “مطلع” است اما از اینکه منجر به بازداشت وی شده یا خیر اطلاعی ندارد.
اژهای تنها تایید کرد که مشکل آقای هدایتی یک “مشکل بانکی” است و از ارائه توضیحات بیشتر خودداری کرد.
حسین هدایتی اما به صورت مستقیم و غیرمستقیم در شرکتهای متعددی با هدفهای اقتصادی و تجاری متنوعی حضور دارد. بر اساس اطلاعات موجود در “روزنامه رسمی جمهوری اسلامی”، از جمله برخی از شرکتهای متعلق به آقای هدایتی میتوان به شرکت صنایع غذایی کرانه جنوب البرز، شرکت فرهنگی ورزشی گردآذین، شرکت فرآورده های لبنی گیلان شیر، شرکت صنایع گالوانیزه فجر سپاهان، شرکت تولیدی صنعتی افروز آذین تجارت، موسسه فرهنگی ورزشی اکباتان، شرکت سرمایه گذاری توصعه صنعت خاورساز، موسسه خیریه رهروان حضرت زهرای اطهر، شرکت سرمایه گذاری اتحاد شکوفه ایرانیان و مدیا گستر رونا اشاره کرد. حسین هدایتی در کنار بابک زنجانی و پاسدار محمد رویانیان سرک کشیدن به عرصه شهرت؛ از حسینیه و مهران مدیری تا پرسپولیس و لالیگا حسین هدایتی، در تمام گفتگوهایش سعی میکند چند ویژگی را درباره خودش برجسته سازد؛ از جمله آنها اینکه وی اغلب در تلاش است تا خود را فردی “مردمدار” نشان دهد و مهمتر از آن، تاکید میکند که ثروتش را از راه “حلال” به دست آورده است.
در این راستا، هدایتی میگوید که از دو چیز گریهاش میگیرد، یکی “مشاهده درد و رنج مردمی که برای دریافت کمکهای مادی” به وی مراجعه میکنند و دیگری “ذکر مصیبت اهل بیت”. وی مدعی است که به “حلال و حرام بودن” درآمدهایش به شدت توجه میکند و در نوجوانی، زمانی که “اخلاق، اصول و احکام” میآموخت عبارت “الکاسب حبیب الله” را از یکی از استادهایش به نام آقای اتابکی فراگرفته است.
این میلیاردر ایرانی در توصیف اهمیت حلال و حرام در فعالیتهای اقتصادیاش میگوید: «گاهی درآمدهای خاص را که خیلی ازش مطمئنم، قرضالحسنه میدهم و اتفاقا چکهای قرضالحسنه را میدهم به کسی که یک دور ثواب گشته باشد در زندگی من. اتفاقا همین دریافتیهای قرضالحسنهام میرود زیر دست خانوم.»
هدایتی البته دستی هم در ساخت حسینیه و مسجد دارد و در محافل روضه خوانی نیز حضور مییابد. وی دهه اول ماه محرم امسال را در مسجد ارک تهران، پای منبر مداح پرحاشیه تهران، منصور ارضی نشست.
ثروت هدایتی اما پای وی را به عرصههای دیگری نیز باز کرده است؛ ازجمله آنها: سینما. شهریورماه گذشته خبری مبنی بر سرمایهگذاری یک میلیارد تومانی هدایتی در پروژه سینمایی مهران مدیری در رسانههای ایران منتشر شد. بر اساس این گزارشها، قرار بود این فیلم با عنوان “این بچه مال کیه؟” به کارگردانی مهران مدیری و تهیه کنندگی محمد کمالیپور ساخته شود؛ هرچند برخی اختلافنظرها به توقف این پروژه انجامید. به دنبال توقف این پروژه سینمایی، هدایتی از مهران مدیری خواست که یا این پول را به وی بازگرداند و یا اجرای پروژه و ساخت فیلم را از سر گیرد.
اوایل آذرماه امسال نیز وبسایت رسمی استیل آذین، متعلق به آقای هدایتی از همکاری “هلدینگ استیل آذین ایرانیان” با داوود میرباقری، کارگردان شناخته شده ایرانی برای ساخت سریالی به نام “ماه تی تی” خبر داد. از فریبرز عرب نیا به عنوان بازیگر اصلی این سریال با درون مایه طنز اجتماعی-اساطیری نام برده میشود.
میلیاردر ۵۱ ساله تهرانی اما زمانی برای افکار عمومی “چهره” شد که در اواخر دهه ۱۳۸۰ با کمکهای کلانش به تیم فوتبال پرطرفدار پایتخت، پرسپولیس تهران به تیتر خبرها نشست؛ پرسپولیسی که البته همه کارهاش کسی نبود جز بچه محل حاج حسین؛ یعنی “علی پروین”. اما هدایتی اساسا چرا در ورزش بیسر و سامان ایران پول خرج میکند؟ خودش که به این سوال چنین پاسخ میدهد: «از اینکه میبینم یکعده جوان را شاد کرده و لبخندی بر لبهایشان نشاندهام احساس غرور میدهد بهم. فکر میکنم به مثابه یک کار خیر، هزینه میکنم در ورزش. این کار برای من درآمدزا نیست. همین انرژی مثبتشان برای من تولید ثروت میکند در بخش اقتصادی، کمک میکند.»
رقم نجومی کمکهای وی به تیم فوتبال پرسپولیس تهران خیلی زود هدایتی را از چهرهای صرفا اقتصادی و پشتپرده به فردی ورزشی و گاه محبوب در سکوهای تیم سرخپوش پایتخت تبدیل کرد آنچنانکه گاه در کنار نام بازیکنان و ستارهها، نام هدایتی نیز در میان شعارهای هواداران این تیم شنیده میشد.
با این حال، افول عصر پروین در پرسپولیس رفته رفته ستاره هدایتی را نیز در این تیم به خاموشی کشاند تا این عضو پیشین سپاه پاسداران به فکر تاسیس یک باشگاه خصوصی بیفتد: استیل آذین.
استیل آذین اما خیلی زود به شعبه دوم پرسپولیس تهران تبدیل شد به طوری که بسیاری از بازیکنان پرسپولیس روانه استیل آذین شدند و نه تنها علی پروین مدیریت فنی آن را برعهده گرفت بلکه ستارههایی همچون علی کریمی و مهدی مهدوی کیا نیز لباس تیمی را بر تن کردند که تنها با پشتوانه چکهای شخصی حاج حسین سرپا مانده بود. نتیجه اما چیزی جز تکرار تلخ شکست نبود و استیل آذین با همه ستارههایش از لیگ برتر فوتبال ایران به دسته پایینتر سقوط کرد؛ آب نوشیدن علی کریمی در یکی از مسابقات این تیم در ماه رمضان نیز بر حاشیههای این تیم افزود و سرانجام حسین هدایتی رسما در فروردین ماه سال ۱۳۹۰ انحلال این تیم را اعلام کرد.
با این وجود اما هدایتی همچنان در سرتیتر خبر روزنامههای ورزشی باقی ماند و از آنها لقب “عابر بانک” دریافت کرد؛ هدایتی نه تنها این لقب را نمیپسندد بلکه از اینکه به چنین صفتی موصوف شده، ابراز “تاسف” میکند: «متاسفم از اینکه مرا با این القاب صدا میکنند. من هشت سال است به این فوتبال آمدهام…. چرا مرا عابربانک میبینند؟ چطور یک شهروند میتواند پولش را از روی قلبش ببخشد (چون میگویند پول، از قلب بلند میشود) در حالی که خیلیها به مال دنیا وابستهاند و ما ثروتمند زیاد داریم، اما آیا آنها نیز با چنین القابی مواجه میشوند؟ در حالی که میشود القاب بهتری هم داد.»
هدایتی اما چندی بعد امتیاز یا سهام تیمهای دیگری که از بحران مالی رنج میبردند، همچون گهر درود و ملوان بندر انزلی را نیز خریداری کرد و به هواداران این تیمها قول داد که نه تنها این تیمها در مسابقات آسیایی خواهند درخشید بلکه مجموعه ورزشی عظیمی را نیز برای این باشگاهها راهاندازی خواهد کرد.
وعدههایی که نه تنها هیچ کدامشان عملی نشد بلکه گهر درود نیز به سرنوشت استیل آذین دچار شد و به دسته پایینتر سقوط کرد؛ ملوان انزلی نیز همچنان در همان گردابها دست و پا میزند؛ هر از گاهی نیز خبر شکایت بازیکنان، کادر فنی و عوامل این تیمها از حاج حسین بابت عمل نکردن وی به تعهداتش در قبال آنها به گوش میرسد.
در تمام این سالها نیز هر زمان که بحث خصوصیسازی باشگاه پرسپولیس مطرح شد، نام حسین هدایتی نیز به عنوان یکی از خریداران احتمالی آن به میان آمد. در آخرین مورد، هدایتی در بهمن و اسفندماه سال گذشته طی پنج جلسه، مذاکراتی با امیررضا خادم، معاون وزیر ورزش و جوانان در دولت حسن روحانی انجام داد و قرار بود که آقای هدایتی این باشگاه را با پرداخت ۲۷ میلیارد تومان در اختیار خود گیرد. با این حال، این مذاکرات نه تنها به طور ناگهانی به شکست انجامید بلکه سخنان مبهم آقای خادم مبنی بر اینکه آقای «هدایتی به دلیل بدهی به شهرداری تهران از لحاظ قانونی نمیتواند مدیرعامل پرسپولیس شود»، باعث شد تا حتی هدایتی از وی به دادگاه کارکنان دولت شکایت کند.
هدایتی میگوید که نه تنها به شهرداری تهران بدهکار نیست، بلکه صدها میلیارد تومان از آن طلبکار است: «من ۳۰ سال است که هم به شهرداری بدهکارم و هم طلبکار، چرا که فعالیتهای عمرانی زیادی دارم، کل بدهی من در بخش پیمانکاری به شهرداری ۹ میلیارد تومان است و این موضوعی است که مسئولان شهرداری آن را میدانند اما در بخش ملکی بیش از ۴۰۰ میلیارد تومان از شهرداری طلبکار هستم.»
کمکهای هدایتی به تیمهای ورزشی البته تنها به فوتبال محدود نمیشود بلکه وی به مناسبتهای مختلف به فدراسیونهای وزنه برداری، کشتی، ووشو و حتی فوتبال ساحلی نیز پول پرداخت کرده است: «در سال ۹۲ به ۱۴ فدراسیون کمک کردهام آن زمان اواخر دولت دهم بود و به قول مسئولان کفگیر آنها به ته دیگ خورده بود. فدراسیونها نیز با مشکلات زیادی مواجه بودند. من ۱۰ سال است که به فدراسیونها کمک میکنم و تنها در سال ۹۲ بیش از ۱۰ میلیارد تومان کمک کردهام.»
در آخرین نمونه از بلندپروازیهای ورزشی حاج حسین، اوائل پاییز امسال خبرهایی مبنی بر تصمیم هدایتی برای خرید ۵۵ درصد از سهام باشگاه “ختافه” در لالیگای اسپانیا منتشر شد؛ ختافه بعد از رئال مادرید و اتلتیکو مادرید، سومین باشگاه مطرح شهر مادرید به شما میرود.
وی در گفتگو با نشریه ورزشی معتبر اسپانیا، “مارکا”، درباره انگیزهاش از خرید این باشگاه گفت که تنها به خاطر “عشق به فوتبال و انرژی مثبتی که در آن است” میخواهد وارد فوتبال اسپانیا شود و همچنین تصمیم دارد که از این طریق، برای “کشور ایران، مردم مادرید و ایران” کاری انجام داده باشد.
گفته میشود که ارزش باشگاه ختافه چیزی در حدود ۹۰ میلیون یورو است و آقای هدایتی برای خرید ۵۵ درصد از سهام این باشگاه احتمالا رقمی در حدود ۲۲۵۵ میلیارد تومان هزینه خواهد کرد. این رقم با حساب دستمزد بازیکنان، کادر فنی و سایر هزینههای جانبی باشگاهداری به رقمی در حدود ۳۵۵ میلیارد تومان افزایش خواهد یافت. خرید یک تیم فوتبال توسط یکی از اعضای سابق سپاه پاسداران شباهت زیادی به خرید تیمهای فوتبال توسط میلیاردهای روسی سابقا عضو کی.جی.بی دارد؛ شباهتی که هدایتی چندان نسبت به آن بی میل هم نیست. دوری از وادی سیاست؛ رازها و رمزها حسین هدایتی، بیتردید شگردهای ثروتاندوزی در اقتصاد جمهوری اسلامی را به خوبی فراگرفته که چنین سرمایه هنگفتی را در میانسالی به دست آورده است. نکته اما اینجاست که حاج حسین داستان ما، طی سه دهه کاسبی، یک نکته را آویزه گوش خود کرده و آن، تلاش برای پرهیز از همنشینی با سیاسیون است. هدایتی به خوبی دریافته که در استبداد دینی جمهوری اسلامی، به ستاره بخت سیاستمداران نمیتوان دل بست آنچنانکه قدرتمندترین سیاستمداران این نظام، از علی اکبرهاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی تا حتی محمود احمدینژاد اینک “مامور امریکایی”، “سران فتنه” و عضوی از “جریان انحرافی” لقب گرفته و کم و بیش از آشیانه قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی، طرد شدهاند.
هدایتی اما به هر ترتیب تاکنون موفق شده تا از تبدیل شدن به “شهرام جزایری دوم” و “بابک زنجانی ثانی” دوری کند؛ چون به خوبی دریافته که سپهر سیاسی جمهوری اسلامی حتی برای قدیمیترین سیاسیون آن نیز آنچنان ناشناخته و پیشبینیناپذیر است کهگاه به جای صندلی ریاست جمهوری، به حصر خانگی گرفتار میشوند. هم از این روست که هدایتی، وادی سیاست را به سیاسیون سپرد، آنچنانکه سالها پیشتر نیز با سلام و صلوات از سپاهیان و همرزمان سابقش فاصله گرفت و تنها به هر راه و روشی فکر کرد که به هر ترتیب، ریالی بر ثروتش بیافزاید.
حاج حسین اما تازه اول راه است؛ از جنوب شهر تهران تا قلب مادرید اگرچه راهی طولانی پیموده است اما بیتردید همچنان با همان رویای کودکیاش، یعنی کسب ثروت بیشتر، به خواب میرود؛ آنچنانکه وقتی از وی میپرسند که «شما دیشب راحت خوابیدید؟» پاسخ میدهد: «الحمدالله؛ راحت راحت.» ـــــــــــــــــــــ *سعید قاسمینژاد دانشجوی دکترا و مدرس فایننس در “سیتی یونیورسیتی” نیویورک و محقق “بنیاد دفاع از دموکراسیها” در واشینگتن دیسی است. یوحنا نجدی مدیر تحقیقات در “مرکز مطالعات لیبرالیسم” و عضو شورای مرکزی “دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران” است.
+37
رأی دهید
-59
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۶۱
شیخ و شآه - قُم، ایران
خوب پس با این احوالو معلومه که نفر بعدی که میخوان دراز کنن کیه. و من الله توفیق
16
66
یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
smart292 - ونکوور، کانادا
تنها راهی که این فراد را به ثروتهای باد آورده میرساند ،قردادهای خصوصی از سپاه گرفتن ، زدن توپ و پرس کردن وسایل جنگی ، و گرفتن وامهای میلیاردی از بانک ،و ساختن برجهای لوکس،خلاصه اینکه دست افراد بزرگ در کار او دخیل میباشد ، که در اقتصاد سالم به آن میگویند فسادهای مالی سران بزرگ مملکت . که شبیه این کارها در ، کره جنوبی ، و برزیل که باعث رسوایی و فساد مالی در آن کشورها شده است، ولی در ایران توسط خامنهای دزد حلال اعلام میشود .
5
102
یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
با دورود متاسفانه تمام گزارش را که ارزش خوندن هم نداشت،مطالعه کردم تنها چیزی که میتونم بگم اینه که:کسی که کار خیر انجام میده،نه حرفشو میزنه و نه اینکه دروغ میگه! از اسم و عکساش معلومه که چه زالوی خونخواریه.
6
45
یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۷
parvin55 - مادرید، اسپانیا
بله جناب آلو-مفتخر نشدیبلکه مفت---خر- شدی---تا تو ی خر.سوار خران شوی...که میشود..خر.دو طبقه!!!!!!یا خر تو خر!!!!!!
18
30
یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۳
mirzadeh i eshghi - آلمان، آلمان
سه پدر خوانده پرسپولیسی.عجب وقاحتی.
10
25
یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۰
paydar22 - لاهه، هلند
البطه بکم تمام این بچه بسجیهای سپا رویای و خیل پرداز هستند و اگر چند روز و یا هفته با انها باشید خواهید فهمید دروغ نه گفتهم همیشه در خواب بهشت را دیده و با انبیا و اولیا در حال باده کساری از نهرهای پر از شراب و عرق بهشت هستند و البطه حوریهای بهشتی هستند
2
12
یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.