مرد جوان بعد از دو سال سکوت زمانی که دو همدستش بازداشت شدند، راز قتل دوست قدیمی اش را فاش کرد.او برای ازدواج با همسر دوستش دست به این جنایت زد.
به گزارش جامجم، شانزدهم آذر سال 92 ماموران در جریان کشف جسد مرد ناشناسی در جاده ایدر استان گیلان قرار گرفتند. ماموران با حضور در آنجا مشاهده کردند جسد مردی غرق در خون کنار جاده افتاده و رد چرخهای خودرویی در آن حوالی وجود دارد که نشان میدهد قاتل یا قاتلان با خودرو به این مکان آمده و دست به جنایت زده و سپس محل را ترک کردهاند. با گزارش این جنایت به بازپرس کشیک قتل دادسرا، جسد مرد جوان به پزشکی قانونی منتقل شد. همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد. جستوجوها ادامه پیدا کرد تا اینکه ماموران در تحقیقات توانستند هویت مقتول را شناسایی کنند.این درحالی بود که پزشکی قانونی نظر داد این مرد براثر اصابت جسمی سخت به سرش به قتل رسیده است.
با شناسایی هویت مقتول، خانواده و همسر او برای تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی منتقل شدند. تحقیقات نشان میداد خانه مرد جوان در یکی از شهرهای استان گیلان بوده و برای انجام کاری خانه را ترک کرده و بازنگشته است. روز بعد خانوادهاش در تماس پلیس متوجه شدهاند وی به قتل رسیده است.
ماموران با توجه به این که پولهای داخل جیب مقتول سرقت نشده بود و او بدون وسیله نقلیه از خانه بیرون رفته بود، این فرضیه برایشان قوت گرفت که او قربانی سرقت نشده و باید به انگیزه انتقامجویی به قتل رسیده باشد.
همین سرنخ کافی بود که ماموران به همسر مقتول ظنین شوند. در این مرحله او با دستور قضایی بازداشت و در تحقیقات پلیسی منکر نقش داشتن در مرگ شوهرش شد. با این حال در ادامه تحقیقات سکوت خود را شکست و اعلام کردکه قاتل، دوست قدیمی شوهرش است که به خانه شان رفت و آمد داشته است.
این زن به افسر تحقیق گفت: قاتل، شوهر دوستم بود و به خانه مان رفت و آمد داشت. این اواخر مرد جوان اغفالم کردو مدام از من می خواست از شوهرم جدا شوم و با او ازدواج کنم. من اختلافی با شوهرم نداشتم اما کم کم اسیر وسوسههای او شدم. شب حادثه شوهرم خانه را ترک کرد و بازنگشت. ساعاتی بعد مردآشنا به خانه مان آمدو زمانی که علت حضورش را پرسیدم، مدعی شد که شوهرم رابا همدستی دو نفر از دوستانش کشته تا با من ازدواج کند.
وی افزود: حرفهایش را باور نکردم. او تهدیدم کرد باید راز این جنایت را پنهان کنم وگفت در فرصتی مناسب سراغم میآید و مرا با خود میبرد. از ترس سکوت کردم. زمانی که ماموران به ما خبر دادند جسد شوهرم را در جاده یافتهاند، دیگر مطمئن شدم مرد آشنا به این جنایت دست زده است.
در این مرحله ماموران، مرد مورد نظر را بازداشت کردند. او پس از انتقال به پلیس آگاهی، در بازجویی با اظهارات ضد و نقیضی مدعی شد که همسر مقتول دروغ پردازی میکند و میخواهد وی را مقصر این جنایت جلوه دهد.
جستوجوها ادامه داشت تا اینکه ماموران به تحقیقات محلی دست زدند که نشان میداد روزی که مقتول از خانه بیرون رفته ، متهم بازداشت شده او را در خیابان دیده و وی را سوار موتورش کرده و با هم رفتهاند. همین سرنخ سند محکمی بر گناهکاری متهم به قتل بود اما او همچنان سکوت کرده بود تا این که با گذشت دو سال از این جنایت و سکوت متهم به قتل، کارآگاهان جنایی توانستند ردی از دو همدست متهم را بهدست آوردند. در ادامه مخفیگاه این دو نفر شناسایی و هردو هفته گذشته بازداشت شدند.
این دو نفر ابتدا منکر همدستی در جنایت شدند اما در مواجهه با مرد زندانی، سکوت خود را شکستندو دو روز پیش به همدستی با او در این جنایت اعتراف کردند.
یکی از آن دو متهم به افسر تحقیق گفت: دوستم از ما خواست تا مزاحم همسرش را تنبیه کنیم. ما مقتول را نمیشناختیم. او در میانه راه با ما تماس گرفت و مدعی شد همراه مرد مزاحم است و خواست تا در جادهای خارج از شهرحاضر شویم و به بهانه خرابی ماشین کنار جاده توقف کنیم. وی ادامه داد: طبق خواستهاش عمل کردیم. آنها با موتور آمدند. زمانی که مرد جوان به سمت خودرو رفت تا آن را تعمیر کند، من و دوستم در حالی که سر و صورتمان را پوشانده بودیم، با جک ماشین و میله آن ضربههایی به آن مرد زدیم. او روی زمین افتاد که دوست دیگرمان او را کشت.
با اعتراف وی، همدستش نیز گفتههایش را تائید کرد. سرانجام دوست مقتول که عامل اصلی این جنایت بود نیز به قتل اعتراف کرد و گفت: چون میخواستم با همسر مقتول ازدواج کنم و او سدی برای رسیدن به این خواستهام بود، به بهانه تعمیر خودروی دوستم او را به آنجا کشاندم و نقشه جنایت را عملی کردیم. با اعتراف متهم به قتل و دو همدستش آنها دیروز صحنه جنایت را در حضور کار آگاهان جنایی بازسازی کرده و روانه زندان شدند.