تازه داماد «شیشه»ای که پولهایش را خرج خرید مواد مخدر کرده بود وقتی فهمید هیچ پولی برای بردن به خانه ندارد، تصمیم به کیف قاپی گرفت و حادثه خونینی رقم زد.به گزارش خبرنگارحوادث «ایران»، چند روزقبل، زن میانسالی هنگام عبور از خیابان هدف کیف قاپی راننده پراید قرارگرفت، اما ناگهان بند کیف دوردستان زن گره خورد. کیف قاپ هم بدون توجه به این موضوع به تلاش خود برای ربودن کیف ادامه داد. این درحالی بود که زن نگون بخت روی زمین کشیده میشد. سرانجام لحظاتی بعد بند کیف پاره شد و زن با سروصورتی خون آلود نقش برزمین شد. همزمان با این واقعه هولناک راننده در فرصتی مناسب گریخت و مصدوم نیز از سوی اورژانس به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرارگرفت.بهدنبال این حادثه، زن میانسال از کیف قاپ فراری شکایت کرد و به دستور«سیدامین میروکیلی»، دادیار شعبه چهاردادسرای ویژه سرقت رسیدگی به این پرونده در دستور کار پلیس قرار گرفت.مأموران نیز پس از بررسی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه موفق شدند با کشف شماره پلاک خودرو مورد نظر راننده را دستگیرکنند.مرد جوان که روز یکشنبه برای تحقیقات به شعبه چهارم دادیاری ویژه سرقت منتقل شده بود در بازجوییها به سرقت کیف اعتراف کرد. او سپس با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. متهم در گفتوگو با خبرنگار «ایران» جزئیات و انگیزه سرقت را تشریح کرد.
چرا کیف قاپی کردی؟
اصلاً نمیخواستم این کار را انجام دهم. چند سال قبل درحالی که زندگی خوبی داشتم ازطریق دوستان ناباب با مواد مخدر صنعتی آشنا شدم و همین مسأله باعث شد خیلی زود به شیشه معتاد شوم. برای ترک اعتیاد خیلی تلاش کردم اما نشد. به خاطر همین مواد لعنتی برای کار به هر جایی میرفتم بعد از مدت کوتاهی بیرونم میکردند. تا اینکه همسرم که راننده سرویس مدرسه است به من پیشنهاد داد تا بعد از پایان ساعت کاریاش من با ماشین کار کنم. پیشنهاد خوبی بود، بنابراین از ظهر تا شب با ماشین کار میکردم و هر شب درآمدم را روی میز میگذاشتم. اما روز حادثه شیطان گولم زد و وسوسه شدم و درآمدی که از مسافرکشی بهدست آورده بودم را صرف خرید «شیشه» کردم. بعد از مصرف شیشه به فکرکیف قاپی افتادم و... چون که هر چه پول داشتم شیشه خریده بودم و پولی نداشتم که به خانه ببرم و بگویم که درآمد آن روزم است.
پس دزدی کردی؟
با دیدن زن میانسال وکیف دستیاش ناگهان به فکر سرقت افتادم. برایم مهم نبود که چقدر پول گیرم میآید فقط برام مهم بود که مبلغی پول داشته باشم تا همسرم متوجه نشود که شیشه خریدهام! اصلاً نمیخواستم این اتفاق بیفتد.
بعد از سرقت کجا رفتی؟
خیلی ترسیده بودم، از ترس اینکه شناسایی نشوم پلاک ماشین را گلی کردم. بعد به خانه رفتم. در تمام این شبها کابوس میدیدم و با وحشت از خواب میپریدم. البته همسرم زمانی که گوشی تلفن همراه سرقتی را دید شکش به یقین تبدیل شد هر چند که به او گفتم گوشی را خریدهام اما قبول نکرد.
همسرت میدانست که اعتیاد داری؟
بعد از نامزدی متوجه شد و خیلی سعی کرد تا مرا ترک بدهد. مدام کلاسهای مشاوره و ترک اعتیاد رفتیم اما بیفایده بود. خانه و ماشین هم برای همسرم است اما از آنجا که عاشقانه مرا دوست دارد سعی میکند با تمام مشکلات من کنار بیاید.
چند وقت است ازدواج کردهای؟
حدود یک سال است. اما افسوس که با یک اشتباه، مشکلات بزرگی ایجاد کردم. حالا هم نمیدانم چه سرنوشتی درانتظارم است. اما فکر میکنم همسرم حاضر به ادامه زندگی نباشد و طلاق بخواهد. ضمن اینکه زن مجروح هم بشدت آسیب دیده و مخارج سنگینی برداشته که نمیدانم آن را چه کنم! اما این را میدانم که «شیشه» یعنی نابودی. خدا لعنت کند دوستانم را که مرا گرفتارش کردند.آنها میگفتند شیشه اعتیاد ندارد اما باورکنید همه این حرفها دروغ بود. چون که شیشه یکدفعه نابود میکند. و...