پرسشها درباره این که چه کسی انتخاب میشود، بیش از هر زمان دیگر شده است. نه تنها کسی نمیتواند با قاطعیت درباره برنده انتخابات این کشور حرف بزند بلکه کمتر کسی دوست دارد درباره این که با برنده شدن «هیلاری کلینتون» یا «دونالد ترامپ» چه اتفاقی میافتد، صریح و دقیق نظر بدهد. چنین وضعیتی در ایران هم صادق است. سیاستمداران به طور رسمی کمتر درباره این موضوع حرف میزنند. تندروها میگویند کلینتون و ترامپ فرقی ندارند. حسن روحانی، رییس جمهوری ایران گفته است امریکاییها بین بد و بدتر باید انتخاب کنند. آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی هم تلویحا از افشاگریهای ترامپ ابراز خوشحالی کرده است. ولی کماکان این که انتخاب هیلاری برای ایران بهتر است یا ترامپ، محل تردید و پرسش بسیاری است.
«ایرانوایر» از «صادق زیباکلام»، تحلیلگر مسایل سیاسی و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره این موضوع پرسیده است:
آیا انتخابات امریکا اساسا تاثیر مهمی در ایران و یا منطقه خاورمیانه دارد؟ دست کم در کوتاه مدت ما شاهد تغییر و تحولات جدی، نه در خصوص رابطه ایران و امریکا و نه در خصوص سیاستهای امریکا در منطقه نخواهیم بود.
حتی اگر آقای ترامپ رییس جمهوری امریکا شود؟ گمانه زنی در خصوص آقای ترامپ بسیار دشوار است. ما میدانیم ایشان بر امواج پوپولیستی سوارند اما آیا وقتی رییس جمهوری میشوند و باید سیاستهای عملی و اجرایی اتخاذ کنند، هم چنان میتوانند روی این شعارها باقی بمانند یا این که پنتاگون، کنگره، سنا و کارشناسان مقداری روی ایشان تاثیر خواهند گذاشت؟ هرچند در کل، من فکر میکنم بعدها مسوولان جمهوری اسلامی ایران متوجه خواهند شد دوران آقای اوباما و به خصوص سالهایی که آقای «جان کری» وزیر امورخارجه بود، چه دوران خوب و در واقع، چه ماه عسلی بوده است. آن ها غبطه خواهند خورد که ای کاش زمانی که آقای اوباما در کاخ سفید بود و جان کری سکان سیاست خارجی امریکا را در دست داشت، بهرهبرداری بیش تری کرده بودیم و در تنشزدایی بین تهران و واشنگتن پیشروی بیش تری کرده بودیم. واقعیت امر این است که از تمام دولتهایی که از بعد انقلاب ایران تاکنون در امریکا روی کار آمده اند، هیچ دولتی به اندازه دولت اوباما مایل نبوده است روابطش با تهران بهبود پیدا کند. آقای اوباما بدش نمیآمد در تاریخ امریکا از او به عنوان رییس جمهوری یاد شود که به دشمنی ایران وامریکا پایان داده است. اما به هر حال، تندروها اجازه ندادند.
خانم کلینتون هم دموکرات هستند و احتمالا راه ایشان را ادامه میدهند. خانم کلینتون در رابطه با ایران سه ویژگی دارند که هیچکدام از این ویژگی ها خیلی به نفع ما نیستند. ایشان معتقد هستند به عربستان و سایر کشورها و رژیمهای محافظهکار عرب باید نزدیکتر شوند که خیلی برای ما خوشایند نیست. معتقدند باید نزدیکی بیش تری بین واشنگتن و تل آویو به وجود آید که این هم خیلی برای جمهوری اسلامی خوشایند نیست. در زمینه سیاست داخلی هم معمولا دموکراتها به مسایل حقوق بشر و این که حقوق بشر در کدام رژیم رعایت میشود و در کدام یک رعایت نمیشود، بیش تر از جمهوریخواهان پایبندی نشان میدهند. از این بابت هم برای ایران، آمدن خانم کلینتون و دموکراتها خیلی خوشایند نیست.
پس به این دلایل است که تندروها از آقای ترامپ حمایت میکنند و حتی آیت الله خامنهای هم تلویحا از او حمایت کرده است؟ بخشی از آن به خاطر گرایش خانم کلینتون به اعراب و اسراییل است. آقای ترامپ ممکن است به ایران هیچ لبخندی نزند ولی به اسراییل و عربستان هم خیلی لبخند نمیزند. این برای ایران غنیمت است اما خانم کلینتون به آن دو لبخند میزند و به ایران چنگ و دندان نشان میدهد. در حقیقت، آنها میگویند ترامپ اگر دوست ما نیست، دوست اعراب و اسراییل هم نیست اما خانم کلینتون دوستِ دشمنان ما است. دلیل دوم این است که روسها از آمدن آقای ترامپ استقبال میکنند و برای پیروزی ترامپ هر کاری میتوانستند، کرده اند. پوتین نفرت خودش را از پیروزی کلینتون و لبخندش را برای پیروزی ترامپ نشان داده است. ما متحد روسیه هستیم و عملا سرنوشت سیاست خارجیمان را به روسیه گره زدهایم. بنابراین، اگر روسها بگویند ترامپ خوب است، ما هم میگوییم خوب است. دلیل سوم این است که در گذشته امکان یک جور توافقات محرمانه و مخفیانه با جمهوری خواهان برای حکومت ایران وجود داشته است. در دوران آقای ریگان، قضیه «مک فارلین» را داشتیم که پنهانی در قبال آزادی گروگانهای امریکایی اسلحه دریافت کردیم و مناسبات داشت خیلی جدیتر پیش میرفت. انقلابیون لبنانی که از توافق بین تهران و واشنگتن راضی نبودند، موضوع را لو دادند و آقای هاشمی رفسنجانی مجبور شدند قضیه را درز بگیرند و تمام کنند. در زمان جورج بوش هم وقتی امریکاییها علیه صدام به عراق و یا وقتی به طالبان در افغانستان حمله کردند، ما در هر دو مورد چراغ سبز نشان دادیم و وارد یک جور تعامل ناگفته و نانوشته و اعلام نشده با جمهوری خواهان شدیم که بله، کریدور هوایی در اختیارتان میگذاریم و آنها هم مثلا امتیازات دیگری به ما دادند و... . این است که چنین تجربهای در جمهوری اسلامی وجود دارد که با دموکراتها هر کاری میخواهیم بکنیم، باید علنی باشد؛ مثل مذاکرات «برجام». اما با جمهوری خواهان زبان هم دیگر را بهتر میفهمیم و میتوانیم پنهانی در مورد لبنان، سوریه و... با هم توافقاتی انجام دهیم. مجموعه این سه نکته باعث میشود که جریانهای تندرو دوست داشته باشد ترامپ پیروز شود.
اگر شما حق رای داشتید، به کدام کاندیدا رای میدادید؟ من کلا برای آینده بلند مدت ایران کسی را ترجیح میدهم که حقوق بشر، دموکراسی و آزادی برایش مهم باشد و به روند دموکراسی در ایران و در منطقه کمک کند. بنابراین، با توجه به این که در مجموع دموکراتها بیش تر برای مسایلی مثل حقوق بشر و دموکراسی حداقل زبانی اهمیت قایل میشوند، خانم کلینتون را ترجیح میدهم تا آقای ترامپ که عملا هیچ صحبتی از آزادی و دموکراسی و حمایت از اقلیتها نمیکند و بر عکس به آنها چنگ و نشان میدهد.
ولی شما توضیح دادید که نفع انتخاب ترامپ برای ایران بیش تر است. واقعیت این است که به جای این که ببنیم چه نفعی برای ایران دارد، باید بگوییم برای چه کسانی در ایران نفع دارد. ممکن است آقای ترامپ برای تندروها در ایران خوب باشد ولی برای جریان معتدل، میانه رو و اصلاح طلب اصلا خوب نیست. ترامپ هیچ ارزشی به حقوق بشر، آزادیها و دموکراسی نمی دهد. شاید همین قدر که ببیند ایران در نبرد با «داعش»، «القاعده» یا «طالبان» همکاری میکند، برایش کفایت کند ولی دموکراتها حداقل به طور زبانی به وضعیت حقوق بشر در ایران اشاره می کنند. هرچند ممکن است هیچ اقدامی نکنند اما همین قدر برای من غنیمت است.