مرد جوان که با همدستی عمویش برادرش را کشته بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و انگیزه ناموسی را برای جنایت خانوادگی مطرح کرد. معاون رئیس قوه قضائیه از طرف چهار فرزند قربانی برای قاتلان این جنایت درخواست دیه کرده است. فاروق 35 ساله ساعت 7 بامداد هجدهم آبان سال 93 با همدستی عموی 68 سالهاش به نام فتاح برادرش داوود را مقابل خانهاش در ملارد کشت و فرار کرد. فاروق و عمویش که به دنبال اظهارات شاهدان ردیابی و بازداشت شده بودند به جنایت خانوادگی اعتراف کردند. آنها دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
درخواست دیه از طرف معاون رئیس قوه
در این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: «با توجه به صغیر بودن چهار فرزند قربانی معاون رئیس قوه قضائیه درخواست دیه را مطرح کرده است.» سپس فاروق در جایگاه ویژه ایستاد و انگیزه ناموسی را برای قتل برادرش مطرح کرد. وی گفت: «برادرم از پنج سال قبل پشت سر همسرم حرفهای نامربوط میزد. او بارها پیش دوستان و بستگان گفته بود که همسر مرا آزار داده است. از این موضوع ناراحت بودم تا اینکه ماجرا را با عمویم در میان گذاشتم. عمویم قول داد با داوود صحبت کند. به همین خاطر صبح من و عمویم مقابل خانه برادرم رفتیم، اما داوود چاقو به دست از خانه خارج شد و به محض روبهرو شدن با من ضربهای به پهلویم زد. من هم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به او زدم. من واقعا قصد کشتن برادرم را نداشتم و برای دفاع از ناموسم مقابل در خانه او رفته بودم.»
انکار معاونت در قتل برادرزاده
سپس فتاح در جایگاه ویژه ایستاد و منکر اتهام معاونت در قتل شد. وی گفت: «من فقط برای ریش سفیدی مقابل در خانه برادرزادهام رفته بودم. میخواستم با او صحبت کنم تا دست از حرفهای نامربوطی که میزند بردارد اما او با چاقو به ما حمله کرد. ولی من هیچ ضربهای به او نزدم.» سپس قاضی گفت: «شاهدان قبلا شهادت داده بودند که تو را دیدهاند که در تعقیب مقتول بودهای و با پتک بر سر او زدهایی و به فاروق میگفتی او را با ضربههای چاقو بکشد. حالا چه دفاعی داری؟» فتاح گفت: «داوود برادرزادهام و همسرش هم از بستگان همسرم است. من آنها را مثل فرزندان خودم دوست داشتم و انگیزهای برای کشتن او نداشتم. من هیچ وقت راضی به یتیم شدن فرزندانش نبودم. فقط همراه فاروق مقابل خانه داوود رفتم؛ چون از حرفهایی که پشت سر همسر فاروق میزد شرمنده بودم. من دو همسر و سه فرزند دارم و در مدتی که در زندان هستم آنها را رها کردهام. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.»
ترس شاهد از تهدید متهمان
سپس قضات از یکی از شاهدان خواستند آنچه را در صحنه جنایت دیده بازگو کند. اما مرد جوان گفت: «از مدتی که در دادسرا حاضر شده و شهادت دادهام مزاحمتهای خانواده فاروق و همسرش شروع شده است. حالا از ترس آبرو و خانوادهام نمیخواهم علیه کسی شهادت دهم.» در حالی که شاهد جنایت حاضر به شهادت دادن نشد قضات دادگاه وارد شور شدند تا رای صادر کنند.