ماجرای کمپهای ترک اعتیاد و اتفاقات ناگواری که در آنها رخ میدهد، مساله جدیدی نبوده و نیست، هرچند بیشترین اخباری که در این مورد منتشر میشود، خبرهای مربوط به کمپهای غیرمجاز ترک اعتیاد است که با زور و کتک افراد را مجبور به ترک میکنند.
در میان همه این خبرهای خشن که از هر طرف بر سر مردم میریزد، گذشت یک مادر از قاتل پسرش که در کمپ کار میکرد، به ناگهان تیتر میشود؛ مادری که برای بخشیدن قاتل جگرگوشهاش نه پول میخواهد و نه هیچ چیز دیگری، او تنها یک شرط دارد؛ شرطی نه برای خودش، بلکه برای قاتل جوان. مادر داغدیده شرط میکند، قاتل شیشهای اعتیادش را کامل ترک کند و پاک، مثل کودک تازه متولد شده از زندان بیرون بیاید. مادر راه فرزند را ادامه میدهد؛ راهی که مرد جوان با جانش بهای آن را پرداخت کرد. صحبت کردن با مادر امیر زینعلیپور چندان راحت نیست. درتمــام طول گفتوگو صدای گرفته و بغضآلودش از پشت تلفن رنجی تمامنشدنی را حکایت میکند.
پری عضدالملکی، مادر امیر است که پس از ماجرای قتل امیر و زخمی شدن پسر دیگرش، با شرطی عجیب اقدام به بخشش قاتلِ جوانِ پسرش کرد؛ ترک کامل اعتیاد در ازای زندگی. او در مورد جزئیات روز حادثه میگوید: ساعت 11 پیش از ظهر 11 شهریور سال 94 بود که از کمپ به پسران من خبر دادند بیماری را در منطقه پونک تهران باید به کمپ منتقل کنند. پسرم همراه دو برادر دیگرش آدرس را از پدر این مرد گرفتند و به منزلشان رفتند. موقع رسیدن به منزل مرد معتاد، گویا یکی از دوستان پسر جوان به او خبر داده بود که دارند از کمپ به دنبالش میروند. او از خواب بیدار و زیر میز آشپزخانه مخفی شد. پسرهای من هم همراه پدر او وارد خانه شده بودند، ولی هرچه دنبالش گشتند او را پیدا نکردند. به سمت آشپزخانه رفتند که ناگهان قاتل با یک چاقو از زیر میز آشپزخانه بیرون آمد. به سمت آنها هجوم آورد، ولی پسرم خدابیامرز به او گفت میخواهم صحبت کنم و قرار نیست به کمپ برویم. وقتی به قاتل نزدیک میشوند تا با او صحبت کنند، با چاقو به سمت پسرم حمله میکند و چاقو را به قلب پسرم میزند.
صدای خانم عضدالملکی میلرزد و حرف زدن برایش سخت میشود. یادآوری لحظات آخر زندگی فرزندش برایش دردناک است. با اینکه از خون پسرش گذشت تا مادر دیگری داغ فرزند نبیند، هنوز هم یاد امیرش طاقتش را طاق میکند، اما با قدرت ادامه میدهد. با همان قدرتی که بخشید.»
پسرم همان موقع که چاقو به قلبش خورد، تلوتلو خوران به شیشه بوفه برخورد کرده بود. برادر کوچکش هم که با لباس سربازی آنجا بود، وقتی به سمت امیر رفت تا ببیند چه اتفاقی افتاده، کتف سمت راست و پشتش چاقو خورد. پس از این اتفاق، قاتل از منزل فرار کرد. پسر کوچکترم برادرش را بغل کرده بود تا بفهمد چه اتفاقی افتاده که برادرش در آغوشش جان داد و دیگر به اورژانس و بیمارستان نرسید. قاتل چهار روز بعد از قتل، با تماسهای تلفنی مکرر و صحبتهای خانوادهاش، خودش را معرفی کرد. پدرش گفته بود اگر خودت را معرفی نکنی؛ من هیچگونه کمکی نخواهم کرد. من در آگاهی شاپور دیدمش و به او گفتم این رسم مردانگی نبود، پسر من آمده بود که زندگیات را نجات دهد، ولی تو جان بچه مرا گرفتی. خیلی متاثر و ناراحت بود و قسم خورد که قصد چنین کاری را نداشته و فقط میخواسته فرار کند.
مادر امیر، در مورد روند رسیدگی به پرونده و اینکه چقدر طول کشید تا حکم صادر شود، به جامجم گفت: بعد از چهلم پسرم بود که به خانه ما میآمدند و میرفتند، اما من حاضر به بخشش و رضایت نبودم. بعد از مدتی با خودم فکر کردم که پسر من این همه راه را رفته بود تا زندگی این جوان را نجات دهد، وقتی او قدمش خیر بوده من چطور میتوانم جان جوان مردم را بگیرم؟ چه تاثیری دارد؟ با گرفتن جان یک جوان معتاد به شیشه، هیچ مصرفکننده دیگری نیست؟ مواد مخدر دیگر وجود ندارد؟ حتی برادرهایش با من صحبت میکردند که کمی اذیتشان کنیم، اما من گفتم لذتش به این است که آدم همان اول قدم برای خیر بردارد و صلح کند و گذشت کند. یک روز مادرش به خانه ما آمد، خیلی گریه میکرد و ناراحت بود. به او گفتم فقط شماره مرا به پسرش بدهد که از زندان با من تماس بگیرد و به او بگوید به همه چیز این دنیا فکر کند بجز مردن.
مادر مقتول تصمیمش را گرفته بود و حالا میخواست با قاتل جوان اتمام حجت کند. پیغامش که به زندان میرسد، تلفن خانه امیر به صدا در میآید. گفتوگو بسختی با بغض و ناراحتی و ندامت پیش میرود.
مادر داغدار ادامه میدهد: به او گفتم، پسرم تا جایی که میتوانی به عبادت و کارهای خیر بپرداز تا روزش برسد و از زندان بیرون بیایی و زندگی را از نو با پاکی شروع کنی. اگر تو پاک و سالم زندگی کنی، بزرگترین خوشحالی من و پسرم است. اینطور خیالم راحت است که یک نفر سالم زندگی میکند. به خاطر اینکه این جوان هیچگونه سوءسابقهای نداشت و سالم زندگی کرده بود و اتفاقات زندگی او را به این روز انداخته بود، قاضی بعد از شرط من برای بخشش، حکمی داد تا از غرور جوانیاش کم شود و کمی زندگی سخت دیگران را هم لمس کند.
یکسال زندان با احتساب ایام بازداشت و همچنین دو سال خدمات رایگان به افراد سالمند در خانه سالمندان، حکم مجازات قاتل بعد از بخشش بود. به این ترتیب قرار است متهم به مدت دو سال، هفتهای یک بار، سه سالمند را شستوشو و خدمات رایگان در خانه سالمندان انجام دهد.
در آخر این مادر بخشنده با ذکر این مساله که چند باری در تلگرام با قاتل پسرش صحبت کرده و بعد از دادگاه دیگر او را ندیده است، گفت: از این پسر جوان میخواهم هرجا که هست، تنش سالم باشد. سلامت باشد و برای پدر و مادرش فرزند خوبی باشد، هرچند به من قول داد بعد از بیرون آمدن از زندان به من سر بزند و جویای حالم باشد، ولی رفت و بیمعرفت بود، اما من میخواهم هرجا که هست، خوب و سلامت و راحت باشد، چون من بخشیدم که او از زندگیاش لذت ببرد. او لذت ببرد و زندگی سالم داشته باشد، بچه من هم لذت میبرد.