درخواست قاتل برای تقسیط دیه

پسر دانشجو که هفت سال قبل با پرتاب سنگ به سمت هم‌کلاسی‌اش، او را کشته و با حکم قضایی به پرداخت دیه محکوم شده بود، دیروز در دادگاه حاضر شد و درخواست اعسار را مطرح کرد.

این پسر که دانشجوی رشته مهندسی بود در جلسه دادگاه گفت: «حالا برای گذراندن زندگی خودم و مادرم به ناچار در یک پیک موتوری کار می‌کنم و توان پرداخت دیه به صورت یک جا را ندارم.» احسان 19 ساله که دانشجوی ترم اول رشته مهندسی بود نوزدهم اسفند 88 پس از درگیری در دانشگاه با یکی از هم‌کلاسی‌هایش به نام حسن، در ترمینال تهرانپارس نیز بار دیگر با او درگیر شد. زد و خورد پسران دانشجو با میانجیگری حامد 18 ساله نیز پایان نیافت و درگیری به خیابان کشیده شد. در این بین حامد که می‌خواست از روی نرده‌های وسط خیابان بپرد و از دست احسان فرار کند، پایش به نرده‌های وسط خیابان گیر کرد و افتاد. همان لحظه احسان سنگ بزرگی را به سمت او پرتاب کرد که به سرش خورد. حامد به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر خونریزی مغزی جان سپرد.
 ردیابی پسر دانشجو  پس از 31 ماه فرار  به این ترتیب ردیابی احسان آغاز شد، اما این پسر با برداشتن پول و لوازم شخصی‌اش، به مکان نامعلومی گریخته بود. 31 ماه از کشته شدن پسر دانشجو گذشته و تجسس پلیس برای دستگیری متهم فراری بی‌نتیجه مانده بود که تصویر احسان با مجوز قضایی در روزنامه‌های سراسری منتشر شد و این پسر که در مشهد زندگی مخفیانه‌ای آغاز کرده بود، ردیابی و بازداشت شد.
 تشریح درگیری دانشجویی
احسان در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «من با حسن و حامد هم‌کلاس بودم. ما سر کلاس نشسته بودیم که با اجازه استاد از کلاس خارج شدم. وقتی برگشتم متوجه شدم گوشی موبایلم که روی میز بود زنگ خورده و استاد به اشتباه حسن و حامد را از کلاس اخراج کرده است. عصر همگی سوار سرویس دانشگاه شدیم و به سمت تهرانپارس به راه افتادیم، اما در سرویس دانشگاه حسن و حامد به من متلک گفتند. آنها فکر می‌کردند من عمدی گوشی موبایلم را روی میز گذاشته‌ام تا استاد آنها را از کلاس درس اخراج کند.»

او ادامه داد: «وقتی به تهرانپارس رسیدیم به آنها گفتم اشتباه می‌کنند، اما قبول نکردند. حسن به من لگد زد که دعوا شروع شد. من با حامد هم که برای میانجیگری وارد دعوا شده بود، درگیر شدم و او را کتک زدم. حامد همان موقع فرار کرد تا به آن سمت خیابان برود. او سعی داشت از روی نرده‌های وسط خیابان به پایین بپرد که پایش گیر کرد و گرفتار شد و من فقط برای ترساندن او یک سنگ به سمتش پرتاب کردم، ولی سنگ ناخواسته با سرش برخورد کرد. من هرگز قصد کشتن هم‌کلاسی‌ام را نداشتم.»

در پایان آن جلسه هیات قضایی با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده و گفته شاهدان ماجرا، احسان را از قتل عمد تبرئه و وی را به اتهام قتل شبه‌عمد به پرداخت دیه محکوم کرد، اما حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید نشد. احسان این بار در شعبه 113دادگاه کیفری سابق به دفاع پرداخت و بار دیگر به پرداخت دیه محکوم شد. در حالی که این حکم نیز از سوی قضات دیوان عالی کشور تایید نشده بود، پرونده در هیات عمومی دیوان عالی کشور به شور گذاشته و در سال 92 تایید شد.
 ناتوانی در پرداخت دیه
احسان اما در این سال‌ها نتوانست مبلغ دیه را به اولیای دم پرداخت کند. او که با قرار وثیقه سنگین آزاد شده درخواست اعسار را مطرح و دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربان‌زاده و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه که پدر و مادر حامد حضور داشتند، گفتند: «احسان با قرار وثیقه میلیونی آزاد شده، اما مدعی است توان پرداخت دیه را ندارد. ما دیه را به صورت یکجا می‌خواهیم.» سپس احسان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «در آن زمان دانشجوی رشته مهندسی بودم، اما وقتی به زندان رفتم درسم را رها کردم. پدربزرگم سند خانه‌اش را که تنها دارایی‌اش است به‌عنوان وثیقه برایم گذاشت تا توانستم از زندان آزاد شوم. حالا در یک پیک موتوری کار می‌کنم و با مادرم در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کنم. من واقعا توان پرداخت دیه را به صورت یکجا ندارم و دو شاهد را که از هم‌محله‌ای‌هایمان هستند با خود به دادگاه آورده‌ام تا شهادت دهند من و مادرم به سختی زندگی‌مان را اداره می‌کنیم.» این پسر در حالی که اشک می‌ریخت به پای پدر و مادر حامد افتاد و به آنها التماس کرد تا او را ببخشند. وی گفت: «از اولیای دم تقاضا دارم تا با دریافت قسطی دیه موافقت کنند.»  در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
+18
رأی دهید
-3

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.