آقای منتظری در جلد نخست کتاب خاطرات خود در این خصوص مینویسد:
«من یادم هست آن وقتها در رابطه با دولتها وقتی با امام صحبت میشد ایشان متغیر میشدند، اصلا به دولتها اعتنایی نداشتند؛ و اشکال این بود که هم حساب همهی دولتها را یکی کردند و هم مواضع اصولی علیه دولتهای ارتجاعی را بدون احتساب عوارض آن و آمادگی لازم برای آن عوارض، به صورت خیلی حادی مطرح میکردند. جوی که در ایران بود که عراق کی هست؟ عربستان کی هست؟ شیوخ خلیج [فارس] کی هستند؟ قذافی کی هست؟ سایر کشورها را به وحشت انداخته بود. عراق هم به دنبال بهانه میگشت که از این به-هم-ریختگی کشور پس از انقلاب استفاده کند؛ لذا آن قرارداد مرزی الجزایر را که زمان شاه به امضا رسیده بود در تلویزیون عراق پاره کرد و شاخ و شانه جنگ میکشید. امارات و عربستان هم تقریبا یک چنین موضعهایی داشتند و رادیو تلویزیونهایشان علیه ایران تبلیغات را شروع کرده بودند.
من احساس میکردم که ما مورد تهاجم قرار میگیریم، البته شاید دیگران هم این احساس را داشتند، ولی من به سهم خودم یک روز رفتم منزل آقای شیخ محمد یزدی در قم، آن وقت هنوز امام قم بودند و در منزل آقای یزدی سکونت داشتند.
به امام عرض کردم: “هر انقلابی که در دنیا به پیروزی میرسد معمولا هیأتهای حسن نیتی را برای کشورهای مجاور میفرستد و خط مشی خود را برای آنها توضیح میدهد و با آنها تفاهم میکند. و اینگونه که امروز عراق و دیگران تحریک شدهاند و دائما علیه ما تبلیغات میکنند خطرناک است. بهجاست هیأتهای حسن نیت به کشورهای مجاور فرستاده شود تا یک مقدار این تشنجها کاهش پیدا کند.” ایشان فرمودند: “ول کن ما کاری به دولتها نداریم.” من عرض کردم: “ما که نمیتوانیم دور کشورمان دیوار بکشیم بالاخره اینها دولتهایی هستند در مجاورت ما و وحشت اینها را فرا گرفته.” ایشان فرمودند: “نخیر ما میخواهیم دور کشورمان را دیوار بکشیم.