معلولیت هیچگاه محدودیت نیست

+131
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۹
    بردیا ارانی - کلن، آلمان

    افرین صد افرین . بسیار زیبا و دلنشین . سربلند و پیروز باشی بانو ..
    0
    59
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۱
    مازیار70 - کوالالامپور، مالزی

    دست مریزاد زیبا بود
    0
    41
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    Ghooloo - آبادان، ایران

    درد و بلات بخوره تو سر یک مشت نژادپرست تازه به دوران رسیده مثل اون بیمار از هلند که عرب و عجم و ترک و فارس میکند! درود به تمام اقوام ایرانی از سرتاسر ایران و هر که قلبش برای ایران می تپد! پاینده ایران
    3
    52
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۹
    بردیا ارانی - کلن، آلمان
    [::Ghooloo - آبادان، ایران::]. جناب قولو اگر شما مخالف این انوانها هستی که گفتی چرا خودت به این افکار دامن میزنی . اگر تو واقعا زبان و دلت یکی است بجای بکار بردن این الفاض میتوانی دوستانه و منتقی نظرت را بدهی . گفتار تو مرا یاد حرفهای همین اخوندها می اندازد که به همه ناسزا میگویند و انتظار دارند کسی از گل نازکتر به انها چیزی نگوید . من متوجه شده ام که شما برای خودت دشنام میخری .هر انسانی دارای دیدگاهی است و اگر تو قصدت نیکی است بیانت نیکخواهانه نیست . این را گفتم چون در کامنتهایت نصبت به خودم متوجه شده ام. دوستانه گفتم ..خواه پند گیر خواه ملال .
    16
    13
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۳
    uk.ali - لیورپول، انگلستان

    معلولیت محدودیت نبوده ولی متاسفانه خیلی سالمیت ها از روی خود نشناسی محدودیت داشته اند .
    0
    23
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۹
    sarbaz007 - المان، آلمان

    آفرین ،زنده باد
    0
    22
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    ناگفته - استکهلم، سوئد
    اتفاقا برعکس،معلولیت یعنی خود محدودیت.فکرشو بکنید اگه سالم بود چه میکرد.دمت گرم،پاینده باشی
    0
    17
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    Ghooloo - آبادان، ایران
    [::بردیا ارانی - کلن، آلمان::]. کلا برادر من اصلا تو باغ نیستی و نمیدانی اطرافت هم چه اتفاقاتی می افتد! شما یا فقط به کارت برس عزیز من یا اگر اظهار نظر در مورد دیگران میخواهی بکنی سر جاش و وقتش بکن! خوش باشی
    5
    10
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    Ghooloo - آبادان، ایران
    داستان کتاب فارسی دوران دبستان، کی یادشه؟ در برکه ای دو مرغابی و یک لاک پشت زندگی می کردند. آنها با یکدیگر بسیار دوست بودند و تمام طول روز را با هم سپری می کردند و همدیگر را بسیار دوست می داشتند. برکه رفته رقته خشک شد طوری که زندگی برای ساکنانش بسیار سخت شد. مرغابی ها وقتی این وضع را دیدند پیش لاک پشت آمدند و به او گفتند:« دوست عزیز ما برای خداحافظی آمدیم هر چند که دوری از تو برای ما سخت و ناراحت کننده است اما چاره دیگری نداریم و باید اینجا را ترک کنیم و به برکه ی دیگری برویم». لاک پشت وقتی سخنان مرغابی ها را شنید خیلی غمگین شد و شروع به گریه کرد و گفت: «ای دوستان خوب من، با خشک شدن آب این برکه من هم دیگر نمی توانم در اینجا زندگی کنم. فکری بکنید و مرا نیز با خود ببرید» مرغابی ها گفتند:« اتفاقا دوری از تو برای ما بسیار رنج آوراست اما تو نمی توانی پرواز کنی» مرغابی ها با هم فکر کردند تا راهی پیدا کنند. بالاخره راه حلی یافتند و پیش لاک پشت آمدند و به او گفتند: «تو را با خود ببریم، به شرطی که به حرف ما گوش کنی» ...
    6
    10
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    Ghooloo - آبادان، ایران
    ...مرغابی ها رفتند و با خود چوبی آوردند و لاک پشت میانه چوب را محکم به دهانش گرفت و مرغابی ها هر کدام یک طرف چوب را برداشتند و پرواز کردند.کلاغ و جغد و بقیه حیوانات دیدند که دو مرغابی چوبی را به منقار گرفته اند و لاک پشتی را می برند. آن ها جیغ زدند و گفتند لاک پشت پرواز می کند. لاک پشت مدتی ساکت ماند، ولی طاقت نیاورد و گفت:«تا کور شود هرآن که نتواند دید» دهان گشودن همان و از آن بالا به زمین افتادن همان! مرغابی ها غمگین شدند و گفتند : لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود! یادش بخیر داستانهای دوران کودکی ;)
    6
    12
    ‌سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۹
    بردیا ارانی - کلن، آلمان
    [::Ghooloo - آبادان، ایران::]. سعدی فرزانه خداوند سخن .بما اموخت . هرچه میگویم بقدر فهم توست . مردم اندر حسرت فهم درست ..تو هم خوش باش .
    8
    5
    ‌چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    Ghooloo - آبادان، ایران
    [::بردیا ارانی - کلن، آلمان::]. بنده عادت دارم اگر با کسی بحث میکنم با دلیل و مدرک صحبت کنم! یکی دو هفته پیش مثل الان آمدی در صفحه "رقص محلی یک مادربزرگ زنده دل جنوبی" خودت را قاطی کردی و چیزی مثل الان گفتی و مثل همین صفحه پابرهنه بدون اینکه بدانی داستان چیست و از موضوع اطلاع داشته باشی جانبداری کردی! برایت وقت گذاشتم و کلی توضیح دادم قضیه از چه قرار است و چند تا چیز ازت پرسیدم ولی رفتی در افق محو شدی و هیچ جوابی ندادی!!! چند روز بعدش در صفحه "خودآزاری برای اثبات عشق به علی" یادآور شدم که آن همه توضیح و پرسش بنده را در صفحه "رقص محلی یک مادربزرگ زنده دل جنوبی" بی جواب گذاشتی! ادعا کردی جواب دادم! بنده نگاه کردم و دیدم هیچ کامنتی از طرف شما گذاشته نشده و عرض کردم در صفحه مورد نظر "رقص محلی یک مادربزرگ زنده دل جنوبی" هیچ جوابی داده نشده چاخان نکن! بعد آمدی طبق معمول یک مشت حرفهای بی ربط زدی و با اینکه 3 بار اسم صفحه را در همانجا آورده بودم ادعا کردی فکر کردم منظورت صفحه دیگری است!! هاها و باز هم هیچ جوابی ندادی!
    2
    7
    ‌چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    Ghooloo - آبادان، ایران
    [::بردیا ارانی - کلن، آلمان::]. ایرادی ندارد برادر من ولی همانجا متوجه شدم اهل مغلطه بازی و پیچوندن هستی و روراست نیستی! هر آدم عاقلی با دیدن جوابهای شما به من در اون صفحه (خودآزاری برای اثبات عشق به علی) متوجه میشود که چقدر ضد و نقیض جواب دادی و اگر متوجه نشده بودی منظور من بعد از چند مرتبه تکرار نام صفحه (رقص محلی یک مادربزرگ زنده دل جنوبی) باز هم کدام صفحه بوده خب بعد که فهمیدی جواب میدادی!؟ یا اینکه کلا خیلی گیج میزنی که بعد از چند بار تکرار یک چیز باز هم نمیفهمی منظور دیگران چیست؟! حتما هنوز هم متوجه نشدی کدام صفحه و چی؟!! هاها برایت توضیح دادم اگر در مورد اشخاص میخوای نظر بدی و قضاوت کنی پس کامنتها را دنبال کن تا بدانی داستان و ماجرا و تاریخچه ش چیست بعد قضاوت کن! ولی گویا شما عادت داری بدون اطلاع و همینطوری ناشناخته و علاوردی در مورد دیگران و مسائل قضاوت کنی و نظر بدی! یک بار دیگر هم برایت وقت گذاشتم و باز هم برایت توضیح دادم امیدوارم این سری متوجه شده باشی و مثل سری قبل بیخودی وقتم تلف نشده باشد!!
    2
    7
    ‌چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    Ghooloo - آبادان، ایران
    [::بردیا ارانی - کلن، آلمان::]. شاید بهتر باشد آدمها قبل از اینکه چیزی بگویند و در مورد مسائل و دیگران اظهار نظر کنند در موردش کمی فکر کنند و هر چیزی را همینطوری بدون اطلاع نگویند که دیگران را هم به گمراهی نیندازند و ما را هم به زحمت! مثل همین شعر معروف از <<مولانا>> که بیش از صد بار اینجا به اشتباه به سعدی نسبت دادی و خیلی چیزهای دیگر!!! فقط بگویم اصلا نه شعرشناس نه اهل ادبیات هستی و فقط دوست داری ادای آن را دربیاوری! این شعر را اولین بار خودم اینجا پنج شش سال پیش گذاشتم و اگر کمی شعرای معروف را میشناختی از نوع شعر و سبک شعرمتوجه میشدی از اشعار سعدی شیرین سخن نیست بلکه از مولانا است ! ایام به کام
    2
    7
    ‌چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۹
    بردیا ارانی - کلن، آلمان
    [::Ghooloo - آبادان، ایران::]. سلام هم وطن . مرسی از کامنت شما . لطفا . به صفحه جنگ لفضی ایران و عربستان مراجه بفرما تا پاسخ گذشته را دریافت کنید .بعد این من هرگز در کامنتهایم بکسی که ادب را رعایت کند اهانتی نکرده ام جز چند عدد که خودت شاید بشناسی منظورم جیرخواران است . اما سوال من از شما این است که چند بار پرسیده ام .اگر شما طرفدار ازادی باشی چرا بدیگران بدون شناخت بهتان میزنی و انها را بی سواد . نادان .و بی اطلاع قلمداد میکنید ...من نمیدان عسبیت شما از کجا و برای چیست . اگر به عقب برگردید متوجه میشوید چند بار به من توحین کردید و من طلاش کردم این موضوع را یاد اورشوم . نه من ترا میشناسم و نه تو مرا این عداوت برای چیست . شما مرا بی اطلاع و نادان خطاب کردید .ایرادی نیست . من نمی خواهم راجع به خودم چیزی بگویم . اما اگر حدف سازندگی و اتحاد است این راه به ناکجا اباد ختم می شود دوست من . ..من حاظرم در هر موردی که شما مایل باشید درین مکان بحث کنم و انجا که حق با شما باشد تواضع نشان دهم . بشرطی که گفتار صادقانه و جهت اگاهی باشد شاید حق با ما باشد .پیروز باشید ..
    2
    4
    ‌چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۹
    بردیا ارانی - کلن، آلمان
    [::Ghooloo - آبادان، ایران::]. در ضمن دقت بفرما چند کلمه در همین کامنت هست که اگر بشما اطلاق شود اطمینان دارم جوابهای تند و دور از اخلاق خواهید داد . بهر روی امیدوارم چنین نباشد . شعری از فریددین عطار برای شما در وصف بابک خرم دین . گفت / چون گلگونه مرد است خون . روی خود گلگونه تر کردم کنون .تا نباشم زرد در چشم کسی سرخ رویی بایدم .اینا بسی .هرکه را من زرد ایم در نظر . ظن برد کین جا ! بترسیدم مگر ؟ چون مرا از ترس یک سرموی نیست . جز چنین گلگونه این جا روی نسیت . مرد خونی چون نهد سر سوی دار .شیر مردی ش ان زمان اید بکار . سر بلند باشید .
    2
    4
    ‌چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۹
    بردیا ارانی - کلن، آلمان
    [::بردیا ارانی - کلن، آلمان::]. دوست من راجع به شعری که فرمودید . من عین همین شعر را با خط زیبا درشت منزل دارم که دوستی از ایران به من هدیه کرده است ..در گوشیه ای به خط ریز نوشته استاد سخن سعدی ..این ختا از من نیست بلکه ختا از خطاتی است که نوشته !!!
    5
    3
    ‌چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.