مرگ مرد اعدامی در زندان موجب شد تا دیروز خانواده قربانی پس از هفت سال درخواست دریافت دیه از صندوق بیتالمال را مطرح کنند.
حکم اعدام قاتل به مرحله اجرا نزدیک شده بود که این محکوم در زندان جان سپرد و خانواده قربانی را دچار سرگردانی کرد.
رسیدگی به این پرونده از بیست و سوم دی سال 88 بهدنبال ناپدید شدن یک مرد 34 ساله به نام مصطفی در دستور کار پلیس کرج قرار گرفت. همسر این مرد گفت: «شوهرم صاحب یک خودروی سمند بود که مدتی میشد قصد داشت آن را بفروشد. مصطفی یک برگه بهعنوان آگهی فروش پشت شیشه ماشینش چسبانده بود. دیروز عصر به خانه آمد و مدارک ماشین را برای معامله برداشت، اما دیگر بازنگشت.»
قولنامه جعلی رازگشای جنایت
تلاش برای افشای راز ناپدید شدن فروشنده سمند آغاز شده بود که دو روز بعد مرد 29 سالهای به نام ابراهیم در حالی که یک قولنامه در دست داشت به پلیس آگاهی رفت و گفت: «چند روز قبل ماشین سمند را قولنامهای از یک مرد خریدم، اما دو روز بعد ماشین از مقابل خانهام سرقت شد. اطلاعاتی که این مرد از ماشین سمند ارائه داد با مشخصات سمند مصطفی مطابقت داشت. به این ترتیب پلیس به ابراهیم مشکوک شد و او را بازداشت کرد. وقتی پلیس با بررسی قولنامه دریافت آن جعلی است، ابراهیم به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل فروشنده سمند اعتراف کرد.»
حمل جنازه با اتوبوس بین شهری
او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «عصر بیست و دوم دی در میدان آزادی بهعنوان مسافر سوار سمند مصطفی شدم. راننده سر صحبت را باز کرد و گفت که قصد فروش ماشین را دارد. من هم همان موقع وسوسه شدم و پیشنهاد خرید را مطرح کردم. من و مصطفی به کرج رفتیم و او از خانهاش مدارک ماشین را برداشت. من مصطفی را قانع کردم برای نوشتن قولنامه به خانهام در حوالی سه راه آذری بیاید. راننده سمند هم قبول کرد. وقتی مصطفی به خانهام آمد دست و پایش را بستم تا قولنامه را امضا کند. سپس او را با چاقو زدم و با پیچیدن یک شال دور گردنش خفه کردم. من جنازه را داخل یک ساک بزرگ جاسازی و به ترمینال غرب منتقل کردم، چون مصطفی قویهیکل بود جنازه را با کمک کارگر باربری داخل اتوبوس گذاشتم و به قزوین بردم. در حاشیه قزوین ساک را رها کردم و به تهران برگشتم، اما متوجه شدم ماشین سمند که مقابل در خانهام پارک شده بود، ناپدید شده است. دو روز بعد با تنظیم قولنامه جعلی به اداره آگاهی رفتم و شکایت کردم.»
به دنبال اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد، بقایای جنازه در ساک بزرگ در جاده قزوین پیدا و به پزشکی قانونی منتقل شد.
ازدواج پس از صدور حکم قصاص
به دنبال اعترافهای ابراهیم و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه 113 دادگاه کیفری سابق استان تهران فرستاده شد. ابراهیم پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. در این بین ابراهیم که در زندان بود با دختر مورد علاقهاش ازدواج کرد، اما تلاش همسر وی برای جلب رضایت بینتیجه ماند. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید و به مرحله اجرا نزدیک شده بود که ابراهیم پانزدهم مرداد 93 به خاطر ابتلا به بیماری قلبی در زندان جان سپرد و با مرگ این محکوم خانواده قربانی دچار سردرگمی شدند.
درخواست دیه از صندوق بیتالمال
تلاش قضات دادسرای امور جنایی نیز برای پیدا کردن خانواده ابراهیم بینتیجه ماند و با گذشت دو سال از مرگ مرد اعدامی خانواده قربانی درخواست دریافت دیه از صندوق بیتالمال را مطرح کردند.
مادر و همسر و پسر 16ساله قربانی دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربانزاده و با حضور دو مستشار حاضر شدند. پسر نوجوان قربانی به قضات گفت: «در زمان حیات پدرم زندگی بدی نداشتیم، اما چون پدرم با ماشین کار میکرد بعد از کشته شدن او زندگیمان نابهسامان شد. در این مدت هفت سال بهسختی زندگیمان را اداره میکنیم و حالا تحت پوشش کمیته امداد در آمدهایم. به همین خاطر تقاضا داریم تا دیه پدرم از صندوق بیتالمال پرداخت شود.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و حکم به پرداخت دیه از صندوق بیتالمال داد.