تازه داماد جوان که باجناقش را در بیابانهای حسنآباد با کلاشینکف به رگبار بسته بود، دیروز پای میز محاکمه ایستاد. این مرد که اشک میریخت، گفت که به اشتباه باجناقش را قربانی بدبینی خود کرده است. رسیدگی به این پرونده از اواسط بهمن سال 93 بهدنبال پیدا شدن بقایای جنازه یک مرد که از سوی حیوانات از زیر خاک بیرون کشیده و قسمتهایی از آن خورده شده بود، در دستور کار پلیس فشافویه قرار گرفت. شواهد نشان میداد قربانی با شلیک چندین گلوله کشته و در زیر خاک دفن شده است. جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده و تلاش برای افشای هویت وی آغاز شد.
بازداشت تازهداماد
در بررسیها روشن شد این مرد 40ساله که عزتالله نام دارد از دو روز قبل ناپدید شده بود. پلیس وقتی به پرسوجو از خانواده عزتالله پرداخت، دریافت این مرد آخرین بار همراه باجناق 22سالهاش رضا از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشتهاست. تلاش برای ردیابی رضا آغاز شده و او در فشافویه ردیابی و بازداشت شد. این تازهداماد که فقط هفت ماه از ازدواجش گذشته بود، به قتل باجناقش اعتراف کرد و گفت: «عزتالله را کشتم، چون با همسرم در ارتباط بود.»
تایید سلامت روانی در پزشکی قانونی
در حالی که کمیسیون سه نفره پزشکی قانونی سلامت روان رضا را تایید کرده بود، این مرد در مراحل بعدی بازجویی خودش را به دیوانگی زد و به سوالات بازپرس پروندهاش پاسخ نداد. به همین خاطر او برای بررسی دوباره سلامت روانی به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی فرستاده شد. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی سلامت روانی رضا را تایید کردند برای او کیفرخواست صادر و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
دیوانهبازی در زندان
رضا اما درست سه روز قبل از روز محاکمه در زندان دعوا به راه انداخت و بار دیگر خودش را به دیوانگی زد. به همین خاطر او برای درمان به بیمارستان روانی رازی منتقل شد. این مرد دیروز از بیمارستان روانی راضی به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد تا از خود دفاع کند. در جلسه رسیدگی به این پرونده که به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد وکیل اولیای دم برای رضا اشد مجازات خواست. سپس دو دختر 8 و 11 ساله قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و در حالی که اشک میریختند برای قاتل پدرشان حکم قصاص خواستند. دو دختر قربانی گفتند: «درست است که هنوز به سن قانونی نرسیدهایم اما تفاوت اعلام رضایت، دریافت دیه و قصاص را میدانیم و برای رضا حکم قصاص میخواهیم، چون او بیدلیل پدرمان را کشت و جنازه اش را مخفی کرد.»
تشریح جنایت در دادگاه
وقتی رضا پشت تریبون دفاع ایستاد، سکوت کرد تا به سوالات هیات قضایی پاسخ ندهد. وی که خودش را به بیماری زده بود و از درد کمر گلایه داشت، گفت در درگیری در زندان بهشدت کتک خورده و حال مساعدی ندارد، اما وقتی بررسی قضات ادعای وی را رد کرد رضا به تشریح ماجرا پرداخت.