شکایت آمنه بهرامی از «لانتوری»

فیلم درمیشیان زندگی ام را دوباره سوزاند
 معروف‌ترین قربانی اسیدپاشی کشور که با بخشش عامل اسیدپاشی در لحظه قصاص چشم‌هایش، به چهره‌ای جهانی تبدیل شد، با حضور در دادسرای فرهنگ و رسانه از تهیه‌کننده و کارگردان فیلم «لانتوری» شکایت کرد.آمنه بهرامی که به‌دلیل پرداخت نشدن هزینه‌های عمل جراحی‌اش در اسپانیا با گلایه‌های فراوانی به ایران بازگشت و مدعی است عوامل این فیلم با استفاده از جزئیات زندگی او و جملات کلیدی کتابش، اما بدون هیچگونه مجوزی، سناریو را  نوشته و فیلم را ساخته‌اند.
 
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، آمنه که در سال 83 در حمله اسیدی ازسوی خواستگارش از ناحیه هر دو چشم نابینا شده و زیبایی چهره‌اش را تا حد زیادی از دست داده است، با اینکه در سال 90 موفق به گرفتن نخستین حکم قصاص برای اسیدپاشی در جهان شد اما در آخرین لحظاتی که متهم برای اجرای حکم آماده می‌شد، از حق مسلم خود در برابر گرفتن دیه گذشت و پسر جوان با شرط پرداخت دیه و از جنبه عمومی جرم به زندان بازگردانده شد.
ماجرای دریافت حکم قصاص چشم و پس از آن بخشش بزرگوارانه آمنه، او را به چهره‌ای جهانی تبدیل کرد.به همین خاطر کتابی که او درباره زندگینامه‌اش نوشته بود در سطح جهان با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد. از طرفی با توجه به اولین بودن حکم قصاص و بخشش در پرونده آمنه شرکت‌های فیلمسازی در داخل و خارج کشور با پیشنهادات مختلف برای ساخت فیلم زندگی این قربانی اسیدپاشی پاپیش گذاشتند و در نهایت آمنه در سال 93 با شرکتی آلمانی برای ساخت فیلم زندگی‌اش به توافق رسید.
قرارداد میلیونی  با شرکت فیلمسازی آلمانی
سال 91، پس از اینکه خبر بخشش اسیدپاش آمنه در رسانه‌های جهان منعکس شد یک شرکت فیلمسازی دولتی آلمانی برای ساخت فیلم، با این دختر پای میز مذاکره نشستند. آمنه در این باره به خبرنگار حوادث «ایران» گفت: «سال 91 این شرکت آلمانی پیشنهاد ساخت فیلم زندگی‌ام را داد. آنها معتقد بودند با توجه به اولین حکم قصاص و بخشش در پرونده یک اسیدپاشی موضوع زندگی‌ام برای ساخت فیلم مناسب است. مذاکرات تا سال 93 طول کشید و در نهایت قراردادی به ارزش 250 هزار یورو معادل یک میلیارد تومان به اضافه سود 2درصدی فروش فیلم به توافق و امضای دو طرف رسید. از آنجا که کارهای مقدماتی فیلم مدتی زمان می‌برد آنها 10 هزار یورو معادل 40 میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت به حسابم واریز کردند تا من پای مذاکره با دیگران نروم. من هم این مبلغ را در همان سال صرف جراحی هایم دراسپانیا کردم.»
 قربانی اسیدپاشی اظهارداشت: «شرکت آلمانی امسال از من زمان خواسته بود تا مقدمات کار را آماده کند. به همین خاطر وقتی در اسپانیا بودم پیگیر شدم اما در کمال تعجب وناباوری، شرکت فیلمسازی آلمانی اعلام کرد:ماجرای ساخت فیلم زندگی‌ام منتفی است و نمی‌توانند ادامه همکاری دهند. آنها مدعی بودند بهمن 94 فیلمی به نام «لانتوری» در جشنواره برلین به نمایش بین‌المللی درآمده که با اینکه ساختار ضعیفی داشته اما نکته‌های سخت و کلیدی زندگی شما در آن به نمایش گذاشته شده پس سوژه این فیلم سوخته است. البته آنها با تشابهاتی که در فیلم و زندگی من وجود داشت فکر می‌کردند من فریب‌شان داده‌ام وخواستاربازگرداندن پیش پرداخت وسایرخسارت‌ها نیز بودند.ضمن اینکه آلمانی‌ها مدعی شدند با تهیه‌کننده وکارگردان ایرانی قرارداد بسته‌ام که به طورکامل این موضوع را رد کردم.حال آنکه وقتی فیلم را دیدم و حتی تشابهات زیاد دیالوگ‌ها با جملات خودم را شنیدم به آنها حق دادم چنین تصوری درباره من داشته باشند حال آنکه آنها نیزپس ازبررسی‌هایی پی بردند من قرارداد را نقض نکرده ام. به همین خاطرپس ازاکران فیلم لانتوری، به ایران آمدم و با مراجعه به دادسرای فرهنگ و رسانه از «رضا درمیشیان» کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم شکایت کردم. همچنین شکایتی نیز به سازمان سینمایی ارشاد ارائه کرده و نامه‌ای نیز برای وزیرفرهنگ وارشاداسلامی در این باره نوشته وخواستاررسیدگی به موضوع شدم.»
این فیلم بار دیگر زندگی‌ام را سوزاند
آمنه همچنان برای درمان با مشکلات شدید مالی روبه‌رو است و به گفته پزشک معالجش در اسپانیا اگر نتواند هزینه عملش را فراهم کند به دلیل خشکی چشم با مشکلات فراوان دیگری مواجه می‌شود. این دختر که همه امیدش برای ادامه درمان به دریافت مابقی قراردادش با شرکت فیلمسازی آلمانی بوده گفت: «وقتی فیلم را نگاه کردم واقعاً ناراحت شدم. در سناریوی این فیلم نه تنها از لحظات کلیدی زندگی من پس از اسیدپاشی استفاده شده بود حتی جملاتی که من گفته بودم نیز از زبان بازیگر بیان می‌شد. مجید در آخرین لحظات پیش از اسیدپاشی به من گفت: «یا مال من باش یا هیچ‌کس» و من این را در کتابم آورده‌ام. بخش دوم لانتوری هم با همین جمله شروع می‌شود. یا جمله «من بخشیدم. دیگر چیزی برای باختن ندارم» که لحظه بخشیدن مجید گفتم را نیز در فیلم استفاده کرده‌اند. همین طور وقایع و اظهارات شاهدان در پارک رسالت(محل اسیدپاشی).»وی افزود: «من این پول را برای عمل‌هایم لازم داشتم ولی با پا پس کشیدن شرکت فیلمسازی آلمانی، فقط می‌توانم بگویم «آقای درمیشیان و فیلم لانتوری زندگی‌ام را دوباره سوزاندند». من در این دو سال از دو کارگردان ایرانی و یک شرکت اسپانیایی پیشنهاد داشتم اما به خاطر قرارداد با شرکت آلمانی همه را رد کردم. اما حالا دیگر همه چیز خراب و زندگی ام نابود شده و بار دیگر به فنا رفته است.»
از مصاحبه‌هایم سوءاستفاده شد
آمنه بهرامی درعین حال درباره انتشار مصاحبه‌ای  از او که همزمان با اکران این فیلم با یکی از روزنامه‌ها انجام داده بود، گفت: «من فیلم را ندیده بودم و از مضمون آن نیز خبر نداشتم و فقط می‌دانستم درباره اسیدپاشی است. وقتی یکی از رسانه‌ها درباره آن با من مصاحبه کرد گفتم: «هر کس به قربانیان اسیدپاشی کمک می‌کند، دستش درد نکند» اما این جمله من به عنوان تیتری تبلیغاتی برای فیلم استفاده شد و نوشتند؛ «آمنه از رضا درمیشیان به خاطر فیلم «لانتوری»تشکر کرد». به نظر من این کار اصلاً درست واخلاقی نبود و حالا هم فقط منتظر رأی دادگاه هستم. خسارتی که به من وارد شده، با شرایطی که من دارم خیلی سنگین است و امیدوارم رسیدگی لازم در این باره هر چه زودتر انجام شود.»
آمنه به شرط دیه از اسیدپاش گذشت
آمنه درباره شرط بخشش عامل اسیدپاشی نیز گفت: «خیلی‌ها در این سال‌ها از من پرسیدند چطور حاضر به بخشش شدی؟ این در حالی است که من در ازای گرفتن دیه از قصاص گذشتم و حتی مدرک هم دارم. اما در این سال‌ها هیچ حرفی از دیه نشد و وقتی فهمیدم مجید سه سال زودتر از پایان حبس 10 ساله‌اش آزاد شده و تنها 6 ماه از تبعید 6 ساله را گذرانده، با مدارکی که داشتم بشدت به این موضوع اعتراض کردم اما متأسفانه رفتار خوبی با من نشد. به همین خاطر از قاضی پرونده به دادگاه عالی قضات شکایت کردم و چند سالی است که پیگیر این شکایت نیز هستم که امیدوارم این ماجرا نیزهرچه سریعتر به نتیجه برسد.»آمنه بهرامی درپایان با انتقاد ازبرخی حاشیه سازان درفضای مجازی واینکه گفته شده وی پس ازاسید پاشی مبالغ قابل توجهی پول به دست آورده نیز اظهارداشت:«به غیرازچند تن ازمسئولان عالی رتبه، فقط روزنامه ایران بود که درسال‌های بحران مالی و نیازهای شدید درمانی‌ام دستم راگرفت و کمکم کرد.بنابراین هیچ وقت این کمک روزنامه ایران ومردم نیکوکارکشورم را فراموش نمی‌کنم.اما درپاسخ به برخی شایعه سازان می‌گویم که   براستی مگرنه این است که زندگی من دراوج جوانی به دست یک اسیدپاش جنایتکارتباه شد.مگرنمی‌دانند که برادرجوانم به خاطروضعیت من خودکشی کرد.مگر نمی‌دانند که بعد ازاین فاجعه چه بلایی برسرمن وخانواده‌ام آمده است.راستی آن روزکه من به خاطرمردم وکشورم ازحق مسلم قصاص عامل اسید پاشی گذشتم، قهرمان مردم شدم.ولی امروزبه خاطرناتوانی درپرداخت مخارج عمل‌های جراحی‌ام همچنان دست به دامن مردم ومسئولان هستم.من این شایعه سازان را به خدا سپردم وامیدوارم خدا ازگناهشان بگذرد.اما مردم ومسئولان بدانند که طی سال‌های اخیرپزشکان اسپانیایی وپرستاران بیمارستان به من کمک مالی کردند تا بتوانم به درمانم ادامه دهم.اما افسوس که هزینه‌های من همچنان قابل توجه است وحالا هم بدون پشتوانه به دنبال دریافت وام و...هستم.»
+53
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۴
    amirir - تهران، ایران

    این دختر و خانوادش (بخصوص برادرش که از غم خواهر خودکشی کرد) نمونه زنده رذالت ایرانیها از اسیدپاش بی شرف گرفته تا مثلا مدافعین حقوق بشر قلابی و جمهوری اسلامی فاسد ریاکار. همه سر این بدبخت کلاه گذاشتن. همه اذیتش کردن. به خدا همون روزاول مثل حیوانی که زخمی شده و نباید با شکنجه بمیره تو ...و راحتش میکردیم خیلی لطف و معرفتمون بیشتر بود. البته اگر میگم ایرانی نه اینکه جای دیگه از این کثافتها نیست بلکه دارم کشور خودم رو انتقاد میکنم. چون الان عده ای غربتی بی صفت میان میگن : ای وای باز این پانتورک اومد تا ایرانیهای آریایی ...رو سرکوب کنه.
    7
    27
    دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۱
    گذشته میرزا - ایران، ایران
    [::amirir - تهران، ایران::]. جناب امیر مردم ایران بعد از 57 به مردمی بی عاطفه ، الکی خوش ،نژادپرست و خودپرست تبدیل شده اند همیشه هم دنبال مقصرند خودشان را آریایی میدانند و عربها را پست! اما دریغ از یک جو انسانیت و معرفت هنرشان هم مسخره کردن و جوک درآوردند برای این و آن است همان عرب که سوسمارخوارش میخوانند امروزه در امارات قوانین رانندگی را دقیق اجرا میکنند اما در این کشور آریایی نه فرهنگ رانندگی را بلدند و نه فرهنگ شهرنشینی بر سر یک بحث ساده با تبر همدیگر را میکشند
    8
    20
    دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    sasan87 - سیاتل، ایالات متحده امریکا
    [::گذشته میرزا - ایران، ایران::]. متاسفانه بخش قابل توجهی از جمعیت کشور نقد پذیر نیستند حتی اونا که ادعای روشنفکری دارند
    1
    7
    ‌سه شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.