دور از زرق و برق پاریس، در محله ۱۹، حدود دویست پناهجو روز و شبشان را زیر پل متروی ژورس میگذرانند، در بین دو خیابان پر رفت و آمد از یک طرف و کانالی که محل عبور کشتیها است از طرف دیگر، بدون هیچ امکانات بهداشتی.
در میان این پناهجویان زن و مرد و کودک و حتی نوجوانان بدون سرپرست را میتوان دید. تصور دیدن این صحنهها در پایتخت یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان یعنی پاریس، عروس شهرهای اروپا سخت و باور نکردنی است اما برای مردم محل عادی شده است. ماشینها و رهگذرها رد میشوند و بعضیها به پناهجویان لوازم و یا برای کودکان تنقلات میآورند.
بیشتر این پناهجویان، افغان هستند و تعدادی ایرانی را هم در میان آنها میتوان دید.
امیره (اسامی پناهجویان برای حفظ هویتشان تغییر داده شده)، زن افغان میگوید: "اینجا اصلا احساس امنیت نمیکنم، روزها ترسم این است که ماشین به بچههایم بزند و یا در کانال آب بیفتند و شبها از دعوا و بعضی وقتها چاقوکشی نمیخوابم."
چشمهای صابره، یک زن افغان دیگر و دو بچهاش از کم خوابی گود افتاده، بچههای ۵ و ۷ سالهاش به جای بازی کردن، ترجیح میدهند پیش مادرشان و نزدیک چادر بمانند . چادری دو نفره در کف خیابان:
"چند روز پیش یک خیریه آمد و این چادر رو به ما داد که خودم و بچههایم در آن بخوابیم."
در طرف دیگر خیابان روبروی درب خروجی مترو و زیر پل هوایی، عدهای دیگر از پناهجویان زندگی میکنند . آنهایی که شانس بیشتری داشتند از سطلهای زباله تشکی پیدا کرده و زیرشان انداختهاند اما بقیه روی کارتن میخوابند.
یکی از آنها، محمد، نوجوانی ۱۵ ساله که تازه سبیل درآورده، با خجالت میگوید: "الان یک ماه میشه که حمام نرفتهام."
او سه ماه است که در این خیابان زندگی میکند:
"چند هفته در جنگل کاله زندگی کردم ولی آنجا شرایط سخت بود. آمدم پاریس تقاضای پناهندگی بدم ولی چون اثر انگشتم رو در یونان گرفته بودن اینجا بهم پناهندگی نمیدن، پلیس میگه قانون دوبلن حساب میشه و بهم کاغذ ترک خاک دادن، الان هم ماندهام اینجا توی خیابان و نمیدونم چیکار کنم."
زندگی در خیابان تنها جسم انسان را خرد نمیکند؛ یکی از چالشهای این مهاجران وقتکشی است و اینکه چگونه ذهن خود را مشغول کنند تا افکار سیاه و ناامیدکننده به سراغشان نیاید.
در اینجا بعضیها برای فرار از بلاتکلیفی به الکل یا مواد مخدر روی آوردهاند.
در اقدامی شگفت انگیز ، شهردار پاریس خانم آن ایدالگو، در یک کنفرانس مطبوعاتی (۳۱ ماه مه) اعلام کرد که تا آخر سپتامبر اولین پناهگاه بینالمللی با استاندارد کمیسریای عالی سازمان ملل در پاریس تاسیس خواهد شد . او گفت که "اروپا و فرانسه وقتی نمیتوانند جواب انسانی به پناهجویان بدهد در حد لیاقت تاریخی خود عمل نمیکنند."
تا امروز از این اردوگاه پناهجویان خبری نیست، برخی میگویند که در شمال پاریس خواهد بود و ظرفیت پانصد پناهجو را خواهد داشت. این موضوع در فرانسه به یک کشمکش سیاسی تبدیل شده و مخالفان میگویند که پاریس در حال حاضر با تهدیدهای تروریستی روزمره و مشکلات اقتصادی دست به گریبان است و باید تلاش کرد تا پناهجویان از کاله و پاریس به سراسر کشور پخش شوند تا مشکلات در یک و یا دو شهر متمرکز نشوند.
پیئر آنری رئیس موسسه فرانس تردزیل (فرانسه سرزمین پناه) هم از احداث اردوگاه پناهجویان استقبال میکند اما آن را کافی نمیداند:
"اینکه شهردار پاریس پا پیش گذاشته تا به پناهجویان مسکن بدهد کاری شجاعانه و مطابق ارزشهای فرانسوی و بخصوص پاریسی است که همیشه در تاریخ آغوشش را به سمت پناهجویان باز کرده اما در فرانسه بیش از ۳۰ شهر بزرگ داریم که آنها هم میتوانند از پاریس الگو بگیرند و به این مردم پناه بدهند."
مخالفان ساخت اردوگاه در پاریس میگویند که افتتاح یک کمپ با امکانات رفاهی برای پناهجویان، باعث تشویق دیگر پناهجویان برای رفتن به پاریس میشود.
از آغاز امسال دولت فرانسه به بیش از ۱۵۰۰۰ پناهجو مسکن موقت یا دائم در حومه پاریس و شهرستانها داده است.
به یکی از این پناهگاهها در حومه پاریس میروم که قدیمیترین پناهگاه در فرانسه است و بیش از ۲۸۰ نفر در آن زندگی میکنند. در اینجا سالن کودکان، کلاس تقویتی، آشپزخانه و حمام و توالت عمومی موجود است. مدیر این کمپ خانوم ژولیت لانگلوآ میگوید:
"اینجا فقط یک مسکن موقت یا دائم برای پناهجویان نیست و ما علاوه بر آن یک دفتر مشاوره و راهنمایی برای افرادی داریم که برای تقاضای پناهندگی نیاز به کمک دارند."
علی یکی از این پناهجویان، افغان است و سی و پنج ساله. یک هفته است که به این کمپ فرستاده شده و در فرانسه تقاضای پناهندگی داده است. او میگوید:
"قبل از این کمپ دو ماه در خیابانها میخوابیدم. هر شب پلیس ۳ یا ۴ بار میآمد و به ما میگفتند برید، نمیدونم کجا، فقط میگفتن پاشید از اینجا برید. یک روز ما رو جمع کردن و اثر انگشت ما رو گرفتن و به ۳۰ یا ۴۰ تا از ما اینجا اتاق دادن و به بقیه ترک خاک دادن. من شانس آوردم که الان در این کمپ هستم."
قبل از رفتن از این کمپ یک جوان افغان هنگام خداحافظی حرف علی را تاکید کرد: "ما اینجا شانس داریم، به ما رسیدگی میشه، تو رو خدا اونهایی رو که زیر پل و در خیابون هستن فراموش نکنید."