زن جوان که به اتهام قتل شوهرش در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد در آخرین دفاع گفت: «من شوهرم را نکشتم! و خودزنی کرده و علت درگیری ما هم دخالتهای خانواده شوهرم در زندگی ما بود.»به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، این مرد که سجاد نام دارد سحرگاه دوم فروردین سال گذشته درحالی که با چاقو مجروح شده بود به بیمارستان صفائیان در تهران انتقال یافت اما به علت خونریزی شدید جان سپرد. به دنبال این ماجرا، «طاهره» - همسر مقتول – در نخستین بازجوییها به کارآگاهان گفت: «من و «سجاد» بر سر آمدن یک میهمان که از اقوام خودش بود با هم درگیر شدیم. او درحالی که بشدت عصبانی بود با چاقو به من حمله کرد اما در یک لحظه چاقو از دستش بر زمین افتاد و من چاقو را پنهان کردم. شوهرم لحظاتی بعد که به دنبال چاقو بود به آشپزخانه رفت و چاقوی دیگری برداشت و به سینه خودش زد. درحالی که من تصورش را هم نمیکردم که تصمیم به خودزنی داشته باشد. بعد از آن با صدای بلند جیغ زدم و به سمت خانه همسایه دویدم تا از آنها کمک بگیریم. زن همسایه هم به اورژانس زنگ زد و با آمدن اورژانس بلافاصله شوهرم را به بیمارستان صفائیان منتقل کردیم اما ده دقیقه بعد اعلام کردند شوهرم فوت شده است.»کارآگاهان که به دنبال سرنخی برای کشف راز قتل بودند به بازجوییهای فنی از زن جوان ادامه دادند اما طاهره در هیچ یک از مراحل تحقیق اتهام قتل را نپذیرفت. از آنجا که او تنها کسی بود که در صحنه جنایت حضور داشت بنابراین تنها مظنون پرونده نیز به حساب میآمد.از سوی دیگر با اعلام نظریه پزشکی قانونی رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازهای شد چرا که آنها پس از معاینه جسد مقتول اعلام کردند علت مرگ «سجاد» خودزنی نبوده بلکه فرد دیگری سبب قتل این مرد شده است.
در دادگاه کیفری
طاهره صبح دیروز از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد و پای میز محاکمه ایستاد. در این دادگاه ابتدا اولیای دم (مادر و برادر مقتول) از قضات برای عروسشان درخواست قصاص کردند. سپس طاهره – 34 ساله – در برابر قضات دادگاه به سؤالهای قاضی عبداللهی پاسخ داد.
مهمترین علت اختلاف و درگیری شما و همسرتان چه بود؟
دخالت خانواده شوهرم. من و شوهرم بچهدار نمیشدیم. اگرچه به پزشکان مختلف هم مراجعه کرده بودیم اما هیچ نتیجهای نگرفته بودیم.
مشکل از شما بود یا همسرتان؟
مشکل از همسرم بود.
مهمترین علت دخالت خانواده شوهرت چه بود؟
عرض کردم من و شوهرم بچهدار نمیشدیم و شوهرم نمیتوانست به آنها بگوید که مشکل از اوست. خانواده شوهرم از اینکه من 4 سال از همسرم بزرگتر بودم او را بهخاطر این ازدواج سرزنش میکردند و در مجالس مختلف فامیلی که حاضر میشدیم من و همسرم را تحقیر میکردند.
شما حدود هشت سال با هم زندگی کرده بودید. رابطه شما با شوهرتان چگونه بود؟
اگر دخالتهای خانواده شوهرم نبود ما با هم خوب بودیم اگرچه سجاد کمی عصبی بود اما من او را دوست داشتم و در زندگی مشکلی نداشتیم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
حدود ساعت 9 صبح تازه از خواب بیدار شده بودیم که خواهرشوهرم تماس گرفت و خبر داد به اتفاق برادرش و دیگر اعضای خانوادهشان به خانه ما میآیند. اما از آنجا که قرار بود به مسافرت برویم و خرید آنچنانی هم نکرده بودم از شوهرم خواستم که مقداری گوشت و میوه بخرد. اما وقتی متوجه شد برادرش هم قرار است به خانه ما بیاید عصبانی شد و از من خواست که با آنها تماس بگیرم و عذرخواهی کنم. سر همین موضوع هم با هم درگیر شدیم. سپس شوهرم رفت آشپزخانه و یک چاقوی دسته سیاه برداشت و به سمت من حمله کرد. اما چاقو از دستش افتاد و درحالی که سعی میکرد با دستانش خفهام کند به زور از زیر دستهایش بیرون آمدم، بعد رفت به آشپزخانه دوباره چاقوی دیگری برداشت و نمیدانم چه شد که دیدم او در اثر ضربه چاقو، خونآلود نقش زمین شد.
ضربه چاقو را خودت زدی یا همسرت؟
همسرم خودزنی کرد. باور کنید من همسرم را دوست داشتم و نمیدانستم که او قصد خودزنی دارد.در پایان محاکمه قاضی عبداللهی رئیس شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به اتفاق مستشاران دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.