قتل آنلاین

     
دستبند به‌دست، گوشه‌ای از راهروی دادسرا نشسته است. لباس راه‌راه آبی به تن دارد و وقتی پاهایش را تکان می‌دهد، صدای زنجیر‌ها در فضا می‌پیچد. سرش را پایین انداخته است. او را به جرم قتل همسرش دستگیر کرده‌اند. از انگیزه‌اش چیزی نمی‌گوید و تنها سکوت می‌کند تا این‌که در مقابل قاضی قرار می‌گیرد. اینجاست که مُهر سکوت را می‌شکند و راز این جنایت را فاش می‌کند.

آن هم تنها با یک کلمه؛ وایبر! تازه مشخص می‌شود که این مرد همسرش را تنها به دلیل وایبربازی‌های بیش از حدش کشته است. مسأله‌ای که ممکن است از همان زمان‌ها تا به امروز بسیاری از خانواده‌ها را درگیر خود کرده باشد. درگیری‌هایی که پایانش مشخص نیست. در واقع همه چیز از فیس‌بوک شروع شد.
دنیایی ناشناخته که برای بعضی از کاربرهایش چندان خوش‌یمن نبود؛ استفاده‌های نادرست از این شبکه مجازی که آشنایی‌های شوم، قرارهای پنهانی، فریب‌های تلخ و درنهایت جنایت‌هایی را رقم زد؛ بعد از آن بحث داغ وایبر و قتل‌هایی که استفاده از این شبکه مجازی در آن بی‌تأثیر نبود. واتس‌اَپ، لاین و تانگو و حالا هم شبکه‌ای به نام تلگرام از این اتفاقات تلخ جدا نیست.

چند وقتی می‌شود که تب استفاده از تلگرام آن‌قدر مد شده که درنهایت به حادثه‌هایی غم‌انگیز ختم می‌شود. حادثه‌هایی که آن‌قدر پای خود را فراتر گذاشته که به جنایت ختم می‌شود. تب‌ سرسام‌آور چک کردن تلگرام و عضویت در گروه‌های مختلف، گاهی آن‌قدر دردسرساز می‌شود که حادثه‌های تلخی به نام قتل و جنایت را رقم می‌زند؛ قتل‌هایی که این روزها تیتر صفحات حوادث روزنامه‌ها شده است.
دلیلم برای جنایت منطقی نبود کنار جسد همسرش نشسته بود و اشک می‌ریخت. باورش نمی‌شد که این جسم بی‌جان، تازه‌عروسش باشد. تازه‌عروسی که قرار بود دو ماه دیگر زندگی مشترکشان را آغاز کنند. ولی حالا او غرق در خون روی زمین افتاده و جانی در بدن ندارد.
قربانی شده است. آن هم قربانی تلگرام‌بازی‌های شبانه‌روزی‌اش. ماجرا به یک ماه پیش برمی‌گردد؛ وقتی که تازه‌داماد اعتیاد نوعروس ۱۶ساله‌اش به تلگرام را دید و او را در خواب به قتل رساند. پس از آن ۴ساعت کنار جسد او نشست و اشک ریخت. بعد راهی خیابان‌ها شد و در نهایت به کلانتری رفت و خودش را معرفی کرد.
این مرد پس از دستگیری، درحالی‌که گریه می‌کرد، مدعی شد هرگز قصد جنایت نداشته است. ‌او در گفت‌وگویی کوتاه از جزییات این جنایت تلخ می‌گوید:  
چند وقت بود که ازدواج کرده بودی؟
من و سارا تازه به عقد یکدیگر درآمده بودیم. هنوز جشن ازدواج‌مان برگزار نشده بود. قرار بود شهریورماه عروسی بگیریم.
شغلت چه بود؟
بازرس جوشکاری هستم. چند جا کار می‌کنم. درآمدم بد نبود. ماهی ٢میلیون‌ونیم می‌گرفتم اما با دست خودم همه‌‌چیز را  خراب کردم.
چطور با همسرت آشنا شدی؟
سال ٨٧ بود که از شهرستان به تهران آمدم. تازه فوق دیپلم گرفته بودم. می‌خواستم در مقطع لیسانس درس بخوانم. برای همین به تهران آمدم و درسم را در رشته مهندسی ادامه دادم. وقتی به تهران آمدم، خانه‌ای برای خودم اجاره کردم. صاحبخانه‌ام هم مادربزرگ سارا بود که خودش در طبقه بالا زندگی می‌کرد. برای همین در رفت‌وآمدهایی که سارا به خانه مادربزرگش داشت با او آشنا شدم. آن زمان سارا محصل بود و ‌سال دوم دبیرستان درس می‌خواند. برای همین من معلم خصوصی‌اش شدم و به او ریاضی درس می‌دادم تا این‌که کم‌کم عاشقش شدم و تصمیم به ازدواج  گرفتم.
خانواده‌ات مخالف نبودند؟
آنها به شدت با این ازدواج مخالف بودند. چون سارا سن و ‌سال کمی داشت، دوست نداشتند که این ازدواج سر بگیرد. اما من آن‌قدر اصرار کردم تا بالاخره قبول کردند.  
چه شد که دست به قتل همسرت زدی؟
‌تنها به یک دلیل غیرمنطقی؛ خودم هم هنوز باورم نمی‌شود که دست به قتل سارا زده باشم. من عاشق همسرم بودم، ولی نمی‌دانم چرا این کار را کردم. در یک لحظه عصبانی شدم و چنین جنایتی رقم خورد. فقط می‌خواستم او را تنبیه کنم. انگار جنون به سراغم  آمده بود.
چرا می‌خواستی او را تنبیه کنی؟
چون همسرم همیشه سرش در گوشی بود و در تلگرام چت می‌کرد. عضو گروه‌های مختلف بود و تمام وقتش را می‌گرفت. هربار کنارش می‌نشستم او را گوشی به دست می‌دیدم. هر چقدر به او تذکر دادم فایده‌ای نداشت. حتی یک‌بار می‌خواستم او را طلاق بدهم ولی به واسطه خانواده‌اش با او آشتی کردم. واقعا مرا کلافه کرده بود.
چطور او را کشتی؟
شبانه وقتی سارا در خواب بود با آجر به سراغش رفتم و به سرش زدم. البته قصدم فقط تنبیه بود. تصور می‌کردم با این کار دیگر سمت موبایلش نمی‌رود، ولی او را از  دست دادم.
یعنی قصد قتل نداشتی؟
نه اصلا. ما شب حادثه هیچ جر و بحثی با هم نکردیم. به مراسم عزاداری مادربزرگش رفتیم. بعد کمی گشتیم. بعد از آن پیتزا خریدیم و در خانه شام خوردیم، اما وقتی خوابید به سراغش رفتم. ‌ای کاش من جای او مرده بودم.
جنایت‌هایی با انگیزه‌های مشابه
خردادماه امسال نیز زن میانسال دیگری قربانی اعتیادش به تلگرام شد و به دست شوهرش به قتل رسید.
شوهر پنجاه‌ساله این زن که پس از جنایت خودش را تسلیم پلیس کرده بود، در اعترافات خود گفت: «زهرا دختر‌خاله‌ام بود. دو پسر و یک دختر دارم که فقط یکی از پسرانم مجرد و ازدواج نکرده است. خودم هم بازنشسته آموزش و پرورش هستم. از حدود دو‌سال قبل متوجه حضور زهرا در کلاس‌های عرفان شدم و از همان زمان او در کانال‌های مختلف تلگرامی عضو شده بود و چت می‌کرد. شب‌ها داخل اتاق می‌رفت و تا دیر‌وقت در تلگرام بود. من زهرا را دوست داشتم اما او با من بد‌رفتاری می‌کرد و قصد داشت طلاق بگیرد. من مدام به او التماس می‌کردم که از من جدا نشود اما او تصمیم داشت که جدا شود تا این‌که روز حادثه زمانی که به خانه آمدم، زهرا خانه نبود. ساعت ١٠ شب بود که بالاخره آمد. اما باز به اتاق رفت و تا ساعت سه صبح مشغول چت کردن بود. زمانی که خوابید، به آشپزخانه رفتم و چاقویی را برداشتم. بالای سر همسرم آمدم و ضربه‌ای به قلبش زدم. چند ضربه دیگر به دست و شکمش زدم و از خانه بیرون رفتم.»
آذرماه‌ سال گذشته هم شک پسر جوان به مادر به دلیل پیام‌‌های تلگرامی جنایت آفرید. این پسر ١٨ساله که پس از قتل با چاقویی خون‌آلود خود را به مأموران تسلیم کرد در اعترافاتش گفت: «مقتول در سوپرمارکت محلمان مشغول به کار بود و خیلی وقت است که او را می‌شناختم تا اینکه چندی پیش متوجه شدم او در تلگرام با مادرم در ارتباط است. زمانی‌ که از مادرم درباره علت ارتباط با این مرد سوال کردم، مادرم به من گفت که این جوان چندوقتی است که مزاحمش شده و در تلگرام برایش پیام می‌فرستد اما من با این توضیحات مادرم قانع نشدم. ظهر روز حادثه من و مادرم در خانه بودیم که از شدت عصبانیت چاقویی را برداشتم و در خانه را به روی مادرم قفل کردم و به سمت مغازه مقتول رفتم. زمانی‌ که به آن‌جا رسیدم با او درگیر شدم و با چاقو ضربه‌ای به پهلوی او زدم، البته قصد نداشتم او را بکشم، فقط قصد ترساندن مقتول را
داشتم.»

 بهمن ‌سال ٩٤ هم درگیری دو پسر جوان بر سر اخراج از یک گروه تلگرامی با جنایت پایان یافت. پسر ١٨‌ساله قربانی این جنایت بود که با ضربات چاقو به قتل رسید. پس از بررسی و تحقیقات مأموران از اهالی محل مشخص شد درگیری میان دو پسر ۱۸ و ۲۲ساله رخ داده است. قاتل ۲۲ساله در خانه‌شان شناسایی و قبل از این‌که فرصت فرار پیدا کند، دستگیر شد. ماجرا از این قرار بود که عامل جنایت و مقتول و چند نفر دیگر در یک شبکه تلگرام دوست بودند که اختلاف‌هایی باعث اخراج مقتول از گروه شده بود. همین موضوع باعث آغاز درگیری قاتل و مقتول شد و سرانجام با قتل  پایان یافت.
تلگرام بهانه است شهروند : تب تلگرام‌بازی و اعتیاد به این شبکه مجازی جذاب، درحالی این روزها در میان مردم زیاد شده که استفاده‌های نادرست از آن تیتر بسیاری از صفحات حوادث روزنامه‌ها  شده است.

حال آن‌که روانشناسان و متخصصان در این زمینه معتقدند که تلگرام و شبکه‌های مجازی تنها بهانه‌ای برای وقوع جرم است. دکتر سعید خراط‌ها، آسیب‌شناس اجتماعی در این باره می‌گوید: «کسی که همسر یا یکی از اعضای خانواده خود را قربانی یک جنایت می‌کند، مسلما به‌دنبال بهانه‌ای هم برای ارتکاب این جرم می‌گردد. چه بهانه‌ای از این بهتر که بگوید اعتیاد به تلگرام، خیانت در تلگرام یا پیام‌های تلگرامی باعث شد دست به این کار بزنم. در صورتی که من معتقدم تلگرام و شبکه‌های مجازی تنها یک بهانه است برای کسی که می‌تواند دست به قتل بزند. معمولا قتل انگیزه‌های متفاوتی دارد که ممکن است تلگرام هم جزیی از همین انگیزه‌ها باشد، مثل خیلی از بهانه‌های متفاوت برای درگیری‌های
مرگبار.»
وسیله‌هایی که جنایت می‌آفریند
جنایت وسیله می‌خواهد. مثل چاقو، اسلحه، آجر و خیلی چیزهای دیگر. وقتی کسی به فکر قتل می‌افتد در همان ابتدای نقشه‌اش به دنبال یک وسیله می‌گردد؛ وسیله‌ای که جنایت می‌آفریند.
سعید خراط‌ها تلگرام را هم به یک وسیله برای قتل تشبیه می‌کند و می‌گوید: «به اعتقاد من گاهی اوقات در چنین پرونده‌هایی، تلگرام تنها یک وسیله برای قتل محسوب می‌شود. مثل چاقو و اسلحه؛ درواقع فرد از مقتول کینه به دل دارد، خشم دارد، درگیر است و می‌خواهد هرجور شده انتقام بگیرد. برای همین تلگرام را وسیله‌ای قرار می‌دهد برای گرفتن انتقام و خالی کردن خشم خود؛ بعد از آن است که تلگرام را عاملی برای جرم و جنایت می‌خواند؛ در صورتی که تلگرام و شبکه‌های مجازی به هیچ عنوان مخرب نیست و اگر درست از آنها استفاده شود، می‌تواند حتی مفید هم باشد. لطفا استفاده نادرست و اشتباهاتمان را گردن مسائل دیگر  نیندازیم.»
خشم باید کنترل شود
هرکس در هر شرایطی که باشد اگر خشم خود را کنترل نکند، می‌تواند حادثه‌های جبران‌ناپذیری را رقم بزند. خراط‌ها در این‌باره نیز می‌گوید: «قتل، جنایت، دعوا و درگیری می‌تواند تنها ناشی از عدم کنترل خشم باشد. وقتی می‌شنویم که فردی به دلیل اعتیاد همسرش به تلگرام یا اخراج از گروه‌های تلگرامی دست به جنایت‌زده است، نمی‌توانیم بگوییم که تلگرام باعث این جنایت‌ها شده ‌است. درواقع این خود فرد است که نتوانسته خودش را کنترل کند و اگر بهانه دیگری به جز تلگرام هم داشت شاید چنین جنایتی رقم می‌خورد. اتفاقا استفاده‌ درست از شبکه‌های مجازی می‌تواند باعث رونق و پیشرفت زندگی شود؛ فقط باید دانست که چطور از اینها استفاده کرد. اما مسأله‌ای که در تلگرام وجود دارد، دسترسی هرکس به پروفایل افراد ناشناس است؛ یعنی اگر در گروه‌ها عضویت داشته باشی، هر فرد ناشناسی که در آن گروه باشد می‌تواند به تو پیام دهد. فقط همین موضوع کمی نگران‌کننده می‌شود، چون ممکن است موضوع ارتباط‌های دردسرساز را بیشتر کند. در غیر این‌صورت استفاده از آن مخرب
نیست.»
اخلاقیات متناسب با استفاده‌ از تلگرام
این درحالی است که علی انتزاعی، روانشناس نیز در این‌باره به «شهروند» می‌گوید: «در واقع تلگرام یک بستر تعاملی است، مانند دیگر شبکه‌های اجتماعی. اگر بخواهیم این شبکه‌های مجازی را به‌عنوان عامل اصلی این جنایت‌ها محسوب کنیم، باید آمار دقیق را در جامعه داشته باشیم و بدانیم در جامعه‌ای که استفاده از تلگرام زیاد است، آمار وقوع جرم و جنایت هم زیادتر شده است یا خیر؟ به اعتقاد من نمی‌توان گفت که این شبکه‌های مجازی عامل اصلی چنین جرم و جنایت‌هایی است و باید جلوی استفاده از آنها گرفته شود. البته نمی‌توان این موضوع را هم انکار کرد که شبکه‌های مجازی آنلاین، مثل تلگرام باعث گسترش روابط بین مردم شده است. همین گسترش روابط نیز ممکن است گاهی به جای محبت، انزجار و نفرت را بیشتر کند. فرد از صبح تا شب پای تلگرام است، با افراد زیادی ارتباط برقرار می‌کند، از مسائل خصوصی هم باخبر می‌شوند و همین ارتباطات زیاد ممکن است سرانجامی تلخ داشته باشد. از طرف دیگر در این‌گونه شبکه‌های مجازی معمولا فرد هویتی واقعی از خودش نشان نمی‌دهد، مطالب و صحبت‌ها خارج از عرف می‌شود و همین موضوعات اتفاقات بدی را رقم می‌زند. برای همین به نظر من بهتر است که در ابتدا اخلاقیات متناسب با استفاده از این شبکه‌ها را به مردم آموزش دهند، به‌ویژه در جامعه ما که چنین مسائلی قبلا نبود و کاملا ناگهانی مردم درگیر آن شدند. بنابراین زمان می‌برد تا طرز استفاده صحیح از آن در میان مردم جا بیفتد و مردم بدانند که استفاده از این شبکه‌های مجازی به‌ویژه تلگرام چگونه است. تا زمانی که این نوع استفاده صحیح در میان مردم جا نیفتد، ممکن است شاهد اتفاقات تلخی از این قبیل
باشیم.»
+7
رأی دهید
-5

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۰
    raha1984 - هامبورگ، آلمان
    اونوقت اسم حیون بیچارہ بد در رفتہ
    1
    12
    شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.