با استفاده از اصل “تیغ آکام“**، اگر امریکاییهایی در اسارت باشند و پولی پرداخت شود و سپس آن آمریکاییها آزاد شوند، این به پرداخت باج برای آزادی شباهت دارد، درست است؟
اینها واقعیتهایی هستند که با جزییات دقیق روز چهارشنبه در والاستریتژورنال گزارش شد: همزمان با آزادی چهار شهروند امریکایی، ایالات متحده زمینه انتقال ۴۰۰ میلیون دلار پول به ایران را فراهم کرده است.
مقامات بلندپایه دولت اوباما اصرار دارند که این یک پرداخت باج نبوده است. آنان به این موضوع اشاره کردند که تیمهای مختلفی از متخصصان برای پرداخت نقدی و آزادی زندانیان به مذاکره پرداختند. این پرداخت نقدی بخشی از یک توافق ۱/۷ میلیارد دلاری بر سر فروش تسلیحات در سال ۱۹۷۹ بود. آزادی زندانیان بخشی از معاملهای بود که زندانیان ایرانی را از زندانهای آمریکا آزاد کرد. در نتیجه جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید به خبرنگاران گفت که این پرداخت، پولی در راستای باج دادن نبوده است.
این موضوع که مقامات دولتی به چنین داستانهای پیچیدهای متوسل میشوند دلیل خاصی دارد. سیاست ایالات متحده در دهههای متمادی از پرداخت رسمی باج جلوگیری کرده است. همانطور که خود آقای اوباما سال گذشته برای شفافسازی سیاست امریکا در زمینه گروگانگیری اعلام کرد: “من مجددا تاکید میکنم که دولت ایالات متحده در اموری چون پرداخت باج به تروریستهایی که گروگانهای امریکایی در اختیار دارند انعطاف نشان نخواهد داد.”
با این وجود، حداقل در مورد ایران این پرداختهای باج یک روند عملیاتی عادی و پذیرفتهشده است. این امر به دولت ریگان باز میگردد. در اوایل دهه ۱۹۸۰، حزبالله لبنان که نیروی ایران در لبنان است چند گروگان امریکایی گرفته بود. در سال ۱۹۸۴ مذاکره با عدهای که دولت ریگان امیدوار بود میانهروهای ایران باشند آغاز شد (این داستان به نظرتان آشنا نیست؟). سرانجام این دیپلماسی مخفی تبدیل به معاملهای شد که در آن موشکهای ضدتانک اسراییلی با گروگانها در لبنان معاوضه شدند. سودی که از این معامله به دست آمد بعدها صرف حمایت مالی از کنتراهای نیکاراگوآ شد، که برای خودش داستان دیگری است.
ریگان در ابتدا داستان را درست تعریف نکرد. او در سخنرانی نوامبر ۱۹۸۶ فروش سلاح را تایید کرد اما اصرار ورزید که این بخشی از معامله برای آزادی گروگانها نبوده است. در مارچ ۱۹۸۷ ریگان نزد مردم امریکا به معاملهی سلاح با ایران در ازای گروگانها اعتراف کرد.
تمام این وقایع دارای اهمیت است زیرا به ایرانیها درس مهمی داد: گروگانگیری نتیجه میدهد. با وجود کامل شدن توافق هستهای ایران در سال گذشته، پرداخت پول نقد، آزادی شهروندان ایرانی [از زندانهای امریکا]، و تلاش وزارت خارجه برای تشویق سرمایهگذاری خارجی در ایران، رژیم جمهوری اسلامی کماکان سبک و سیاق خود را حفظ کرده است. رژیم ایران از زمان آزاد کردن چهار شهروند ایالات متحده در ماه ژانویه تا کنون، دو ایرانی-امریکایی و چند غربی دیگر را بازداشت کرده است. به گزارش والاستریتژورنال، دوستان و خانواده دو تن از بازداشتشدگان گفتهاند که ایران درخواست پول بیشتر یا تبادل زندانی کرده است.
اگر این واقعیت داشته باشد، آیا واقعا میتوان از ایران گله داشت؟ آنان سالها پیش یادگرفتند که حتی محکمترین رییسجمهوران ایالات متحده نیز حاضرند برای آزادی شهروندانشان پول پرداخت کنند. تنها چیزی که لازم دارند سخنانی شیرین از سوی طرف ظاهرا میانهرو مذاکره و یک داستان ساختگی نه لزوما قابل باور است. و بفرمایید: شیطان بزرگ برای آزادی شهروندانی که نباید بازداشت میکردید به شما پول میدهد.
ایلای لیک( نویسنده مقاله )* “ایلای لیک”، ستوننویس و روزنامهنگار در حوزهی سیاست خارجی و امنیت ملی با سابقهی کار در واشنگتنپست، نیویورکتایمز، و دیلیبیست است. نسخهی انگلیسی این یادداشت روز ۳ آگست ۲۰۱۶ در وبسایت شبکهی خبری “بلومبرگ” منتشر شده است.
**تیغ اوکام یا اُستُره اوکام اصلی منسوب به ویلیام اوکام، منطقدان و فیلسوف انگلیسی است. در قرن ۱۴ میلادی ویلیام اوکام اصلی را مطرح کرد که به نام «تیغ اوکام» یا «اصل اختصار تبیین» شناخته میشود. طبق این اصل، هر گاه درباره علت بروز پدیدهای دو توضیح مختلف ارائه شود، در آن توضیحی که پیچیدهتر باشد احتمال بروز اشتباه بیشتر است و، بنابراین در شرایط مساوی بودن سایر موارد، توضیح سادهتر، احتمال صحیح بودنش بیشتر است.