دختر نوجوان که به خاطر مخالفتهای پدرش با ازدواج او، پدر را با همدستی مادرش کشته و به قصاص محکوم شده بود، در راستای اعمال ماده نجات بخش 91 قانون مجازات اسلامی جدید برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد.
مهسا 20 ساله بیست و هشتم خرداد 90 وقتی 16 سال داشت با همدستی مادر 45 سالهاش به نام فریده پدرش حسن را با خوراندن آبمیوه مسموم در منطقه لواسان تهران بیهوش کرد و او را با ضربات چاقو کشت. این مادر و دختر پای میز محاکمه ایستادند و هر دو به قصاص محکوم شدند.
با اجرایی شدن قانون مجازات اسلامی جدید و در راستای ماده نجات بخش 91 که برای محکومان زیر 18سال امتیازی ویژه قائل شده است، حکم قصاص مهسا در دیوان عالی کشور تایید نشد و او دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست امین مقدمزهرا و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
اشک پشیمانی در دادگاه
این دختر که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود، پشت تریبون دفاع فقط اشک پشیمانی ریخت و گفت: «بچه بودم که به خاطر ازدواج با پسر مورد علاقهام تصمیم به قتل پدرم گرفتم و از مادرم کمک خواستم. حالا فهمیدهام اشتباه کردهام و از هیات قضایی تقاضای بخشش دارم.»
سپس وکیل مهسا به دفاع پرداخت و گفت: «موکلم طبق نظر پزشکی قانونی به اختلال روانی مبتلا و دارای ضریب هوشی پایینی است. از این رو از هیات قضایی تقاضا دارم وضعیت روحی و روانی موکلم را در صدور حکم در نظر داشته باشند.»
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا طبق ماده 91 قانون مجازات اسلامی جدید که در آن آمده چنانچه مرتکب جرم ماهیت عملی را که مرتکب شده درک نکرده باشد یا در رشد و کمال عقل وی شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد از قصاص معاف و به مجازاتهای پیشبینی شده در این فصل محکوم خواهد شد برای وی رای صادر کند.
مهسا : موقع قتل پدرم بچه بودم
چقدر درس خواندهای؟
در سال اول دبیرستان درس میخواندم که به اتهام قتل بازداشت شدم.
چطور نقشه قتل پدرت را طراحی کردی؟
میخواستم با پسر مورد علاقهام ازدواج کند اما پدرم مخالف این وصلت بود. مادرم را تهدید کرده بودم اگر با ازدواجم موافقت نکنند از خانه فرار میکنم. مادرم از شنیدن این حرف شوکه شد و وقتی پیشنهاد قتل پدرم را مطرح کردم او هم پذیرفت.
چرا پدرت مخالف ازدواجت بود؟
او میگفت پسر مورد علاقهام معتاد و بیکار است، اما اشتباه میکرد.
رابطهات با پدرت چطور بود؟
چون تنها دختر خانواده بودم پدرم مرا خیلی دوست داشت و میگفت هیچ وقت اجازه نمیدهد ازدواج کنم.
چطور پدرت را کشتید؟
مادرم در اولین مرحله به پدرم مرگ موش خوراند، اما اثر نکرد. در دومین مرحله مادرم آبمیوه مسموم را به پدرم داد که او بعد از خوردن آبمیوه، بیهوش شد. من بالشتی را روی دهان پدرم گذاشتم و مادرم چند ضربه چاقو به او زد، اما ترسید و چاقو را رها کرد. همان موقع من هم چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه زدم.
چند ضربه با چاقو به پدرت زدی؟
درست به خاطر ندارم، اما پزشکی قانونی جای 44 ضربه چاقو را روی بدن او تایید کرده است.
با جنازه چه کردید؟
من و مادرم با زحمت جنازه را مقابل در خانه همسایه بردیم و آنجا رها کردیم تا همه فکر کنند پدرم در درگیری خیابانی کشته شده است.
پس پلیس چطور به شما مشکوک شد؟
فرش خانه خونی شده بود. برای اینکه آثار خون را از بین ببریم فرش را شستیم و آن را روی دیوار خانه پهن کردیم که پلیس با دیدن آن به ما مشکوک شد.
حکم قصاص مادرت در چه مرحلهای قرار دارد؟
حکم قصاص مادرم در دیوان عالی کشور تایید شده و به مرحله اجرا رسیده است.
تو و مادرت نتوانستید در این مدت رضایت اولیای دم را جلب کنید؟
برادرهایم برای من و مادرم تقاضای قصاص را مطرح کرده بودند، اما عمههایم نسبت به من اعلام گذشت کردهاند. اگر برادرهایم گذشت نکنند مادرم بهزودی اعدام میشود و من عامل این ماجرا هستم.
از مطرح کردن نقشه قتل پدرت پشیمان هستی؟
من بچه بودم که نقشه قتل را مطرح کردم و حالا خیلی پشیمانم. من در آن زمان واقعا متوجه کاری که میکردم نبودم.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان