ماجرای کهنه سرباز تاجیک که بیش از چهار ماه در ایران جاسوسی کرد
+12
رأی دهید
-21
محمدخان ایشانف از مرز ترکمنستان وارد خاک ایران شده بود و در باره نیروهای خارجی در ایران اطلاع جمعآوری میکرد - از روز ۲۲ ژوئن در بسیاری از جمهوریهای شوروی سابق به عنوان روز آغاز جنگ کبیر میهنی، یعنی جنگ علیه آلمان نازی در جنگ جهانی دوم یاد میشود.
یک سوم از ۲۷۰ هزار نفر تاجیک که به این جنگ رفتند، کُشته شدند. در تاجیکستان امروز از بازماندگان آن جنگ نزدیک به ۶۴۰ کهنه سرباز زندگی می کنند. به دیدار یکی از آنها در شهر خجند رفتم که افسر سرویس اطلاعاتی ارتش شوروی بوده و پیش از برگزاری کنفرانس تهران در سال ۱۹۴۳ میلادی (۱۳۲۲ خورشیدی) مدتی در ایران مأموریت داشته است.
یک سوم از ۲۷۰ هزار نفر تاجیک که به این جنگ رفتند، کُشته شدند. در تاجیکستان امروز از بازماندگان آن جنگ نزدیک به ۶۴۰ کهنه سرباز زندگی می کنند. به دیدار یکی از آنها در شهر خجند رفتم که افسر سرویس اطلاعاتی ارتش شوروی بوده و پیش از برگزاری کنفرانس تهران در سال ۱۹۴۳ میلادی (۱۳۲۲ خورشیدی) مدتی در ایران مأموریت داشته است.
روزی که آلمان نازی به شوروی حمله کرد، محمدخان ایشانف در یک مدرسه نظامی در روسیه تحصیل میکرد. بعدا به ارتش احضار شد و در بمباران نازیها در نزدیکی استالینگراد چنان مجروح شد که توانایی گفتن و شنیدن را از دست داد. بعد از ده ماه مداوا او را دوباره به جنگ فرستادند. این بار با ۱۵ تن دیگر از مرز ترکمنستان وارد خاک ایران شدند برای بیش از چهار ماه.
محمدخان ایشانف می گوید: "ما همه در یک جا اقامت داشتیم. هر گاهی دعوت میکردند، برایمان لباس میدادند، دستور میگرفتیم که به کجا برویم و با ایرانیها دیدار کنیم. ما در وقت مقرر شده میرفتیم، گاهی پنج روز، چهار روز، هفت روز یا ده روز طول میکشید. بعد بر میگشتیم و به فرماندهمان گزارش میدادیم".
وظیفه او و همکارانش رصد وضعیت در مناطق مرزی ایران بود، در لباس درویش و گدا. برخی دیگر هم در شهرهای بزرگ ایران اطلاعات جمع میکردند.
کنفرانس تهران در آذر ۱۳۲۲ با شرکت رهبران وقت آمریکا و بریتانیا و اتحاد شوروی برگزار شد و تأثیر سرنوشتسازی بر جنگ جهانی دوم داشت. آمریکا با تجهیز ارتش شوروی به آن کمک کرد تا نظامیان آلمانی را در دروازههای شهر استالینگراد شکست دهد.
اما به گفته محمدخان ایشانف، مأموران اطلاعاتی شوروی در عین حال تلاش میکردند که در باره نیروهای نظامی آمریکا و بریتانیا هم اطلاعات بیشتری به دست آورند.
محمدخان ایشانف میگوید: "به ما دستور میدادند که به کدام ناحیه و یا جهت برویم. مقصد را میگفتند. باید دقیق مشخص میکردیم که نظامیان انگلیس آن جا هستند و یا آمریکایی. چه نوع اسلحه دارند، سلاح خودکار، تفنگ، تپانه و یا تفنگ مسلسل و چه مقدار. این را باید تحقیق میکردیم و بعد به محل اقامتمان برمیگشتیم".
ده سال پیش در شهرخجند ۵۳۴ کهنه سرباز زندگی میکردند که از آنها امروز فقط ۱۳ نفر باقی مانده که همه پیر و نیازمند شده اند.
محمدخان ایشانف که امسال ۹۵ ساله خواهد شد، یکی از کهنسالترین شاهدان زنده جنگ است و در شهر خجند یک صندوق خیریه را برای یاری رساندن به همقطاران سابق خود اداره می کند.
او میگوید: "خرسندم که در این جا مشغول کارم و به کهنه سربازان یاری میرسانم. چنین افراد همیشه به کمک نیاز دارند. سن خودم هم زیاد شده، اما تلاش میکنم تا وقتی که یک کهنه سرباز زنده است، خدمتش را به جا آرم."
به یاد بیش از یک هزار و پانصد نفری که از خجند در جنگ جهانی دوم کشته شدند، در مرکز این شهر لوحی ساخته شده. تعداد شاهدان زنده این جنگ با گذشت زمان هر سال کمتر و کمتر میشود. اما کارنامه جنگی هر کدام از آنها در یاد و خاطره مردم این شهر همیشه باقی خواهد ماند.
محمدخان ایشانف پس از پایان جنگ سالم به خجند برگشت و مشغول کارهای مهندسی و ساختمان شد. به قول خودش، در کارنامه جنگیاش چند صفحه درخشان وجود دارد: مأموریتش به ایران پیش از کنفرانس تهران، اسیر کردن نزدیک ۶۰ نظامی آلمانی و رفتن تا رایشتاگ برلین پس از پیروزی شوروی بر آلمان نازی. نشان و مدالهای سر سینه اش همه یاد آور افتخارات او است.
محمدخان ایشانف می گوید: "ما همه در یک جا اقامت داشتیم. هر گاهی دعوت میکردند، برایمان لباس میدادند، دستور میگرفتیم که به کجا برویم و با ایرانیها دیدار کنیم. ما در وقت مقرر شده میرفتیم، گاهی پنج روز، چهار روز، هفت روز یا ده روز طول میکشید. بعد بر میگشتیم و به فرماندهمان گزارش میدادیم".
وظیفه او و همکارانش رصد وضعیت در مناطق مرزی ایران بود، در لباس درویش و گدا. برخی دیگر هم در شهرهای بزرگ ایران اطلاعات جمع میکردند.
کنفرانس تهران در آذر ۱۳۲۲ با شرکت رهبران وقت آمریکا و بریتانیا و اتحاد شوروی برگزار شد و تأثیر سرنوشتسازی بر جنگ جهانی دوم داشت. آمریکا با تجهیز ارتش شوروی به آن کمک کرد تا نظامیان آلمانی را در دروازههای شهر استالینگراد شکست دهد.
اما به گفته محمدخان ایشانف، مأموران اطلاعاتی شوروی در عین حال تلاش میکردند که در باره نیروهای نظامی آمریکا و بریتانیا هم اطلاعات بیشتری به دست آورند.
محمدخان ایشانف میگوید: "به ما دستور میدادند که به کدام ناحیه و یا جهت برویم. مقصد را میگفتند. باید دقیق مشخص میکردیم که نظامیان انگلیس آن جا هستند و یا آمریکایی. چه نوع اسلحه دارند، سلاح خودکار، تفنگ، تپانه و یا تفنگ مسلسل و چه مقدار. این را باید تحقیق میکردیم و بعد به محل اقامتمان برمیگشتیم".ده سال پیش در شهرخجند ۵۳۴ کهنه سرباز زندگی میکردند که از آنها امروز فقط ۱۳ نفر باقی مانده که همه پیر و نیازمند شده اند.
محمدخان ایشانف که امسال ۹۵ ساله خواهد شد، یکی از کهنسالترین شاهدان زنده جنگ است و در شهر خجند یک صندوق خیریه را برای یاری رساندن به همقطاران سابق خود اداره می کند.
او میگوید: "خرسندم که در این جا مشغول کارم و به کهنه سربازان یاری میرسانم. چنین افراد همیشه به کمک نیاز دارند. سن خودم هم زیاد شده، اما تلاش میکنم تا وقتی که یک کهنه سرباز زنده است، خدمتش را به جا آرم."
به یاد بیش از یک هزار و پانصد نفری که از خجند در جنگ جهانی دوم کشته شدند، در مرکز این شهر لوحی ساخته شده. تعداد شاهدان زنده این جنگ با گذشت زمان هر سال کمتر و کمتر میشود. اما کارنامه جنگی هر کدام از آنها در یاد و خاطره مردم این شهر همیشه باقی خواهد ماند.
محمدخان ایشانف پس از پایان جنگ سالم به خجند برگشت و مشغول کارهای مهندسی و ساختمان شد. به قول خودش، در کارنامه جنگیاش چند صفحه درخشان وجود دارد: مأموریتش به ایران پیش از کنفرانس تهران، اسیر کردن نزدیک ۶۰ نظامی آلمانی و رفتن تا رایشتاگ برلین پس از پیروزی شوروی بر آلمان نازی. نشان و مدالهای سر سینه اش همه یاد آور افتخارات او است.
