متهم خونسرد: بی‌گناهم

 شکسته شدن حکم قصاص تازه‌دامادی که از 6 سال قبل به اتهام قتل همسرش بازداشت شده است، موجب شد تا این مرد دیروز برای دومین بار محاکمه شود.

دلایل ارائه‌شده از سوی اولیای دم و وکیل متهم در دادگاه موجب پیچیده‌تر شدن این پرونده شد.

رسیدگی به این ماجرا از عصر پانزدهم آبان 89 به دنبال تماس مرد 35ساله‌ای به نام محمدرضا با پلیس 110 در دستور کار پلیس قرار گرفت. این مرد که خونسرد بود به پلیس گفت: «وقتی از محل کار به خانه برگشتم با جنازه خونین همسرم روبه‌رو شدم که سرش بریده شده بود. به دنبال این تماس بلافاصله ماموران کلانتری یافت‌آباد به خانه این زوج رفتند و با جنازه خونین منظر 22ساله که تنها هشت ماه از ازدواجش می‌گذشت و با ضربه‌های متعدد چاقو از پا درآمده و سرش بریده شده بود، روبه‌رو شدند.»

خونسردی‌های تازه‌داماد در محل جنایت شک پلیس را برانگیخت و محمدرضا به‌عنوان نخستین مظنون بازداشت شد.

وقتی خانواده قربانی در بازجویی‌ها پرده از اختلاف‌های زن و شوهری این زوج برداشتند، شک پلیس دو چندان شد و محمدرضا که حرف‌های ضد و نقیضی را مطرح کرده بود، پای میز محاکمه ایستاد و ادعای بی‌گناهی‌اش را مطرح کرد.

در آن جلسه هیات قضایی با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده محمدرضا را به قصاص محکوم کرد. اما حکم صادره در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و مهر تایید نخورد. به این ترتیب پرونده محمدرضا برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض فرستاده شد.
 
 محاکمه دوباره تازه داماد خونسرد
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران تشکیل شد، خواهر و برادرهای قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای محمدرضا اشد مجازات خواستند.

خواهر منظر از هیات قضایی خواست تا اجازه دهد دلایلی را علیه متهم ارائه دهد. این زن گفت: «خواهرم همیشه با من درددل می‌کرد. او گفته بود با شوهرش اختلاف دارد. آخرین بار هم وقتی با من تماس گرفت شامگاه چهاردهم خرداد بود. صدای خواهرم از شدت گریه گرفته بود. او می‌گفت شوهرش او را تهدید کرده که نباید درباره اختلاف‌هایشان به ما حرفی بزند. حتی محمدرضا خواهرم را تهدید کرده بود که نباید باردار شود. این نشان می‌دهد که اختلاف‌های آنها تا چه حدی شدید بوده است.»

او درباره کشف پیراهن خونین محمدرضا در محل جنایت، گفت: «سه ماه بعد از قتل خواهرم و بازداشت محمدرضا و بعد از فک پلمب خانه وقتی من و خواهر و برادرهایم به خانه منظر رفتیم کنار مبل خانه حلقه ازدواج خواهرم را پیدا کردیم. ما فکر می‌کردیم حلقه ازدواج خواهرمان سرقت شده، ولی آنجا بود که متوجه شدیم این حلقه بین روکش مبل گیر کرده بود.

به همین خاطر مبل را برگرداندیم و زیر صندلی‌ها را هم بررسی کردیم که یکباره پیراهن خونی محمدرضا را که زیر صندلی جاسازی شده بود، پیدا کردیم. این زن که صحنه پیدا کردن پیراهن خونی از زیر مبل را در دادگاه بازسازی می‌کرد، گفت: «باورکنید این همان پیراهنی بود که یک روز قبل محمدرضا آن را به تن داشت و همراه ما به زیارت شاه عبدالعظیم رفته بود. او اما حالا با دروغگویی‌هایش می‌خواهد خودش را بی‌گناه نشان دهد.»
 
 ادعای بی‌گناهی
سپس متهم پشت تریبون دفاع ایستاد و بار دیگر ادعای بی‌گناهی‌اش را مطرح کرد. این مرد گفت: «من و همسرم هشت ماه بود که با هم ازدواج کرده بودیم و اختلاف خاصی نداشتیم. من در مدتی که در زندان بودم شب و روز در این باره فکر کردم و حالا به چند نفر مشکوک هستم، اما نمی‌خواهم مقابل اولیای دم اسمی از افراد مظنون ببرم، ولی از دادگاه می‌خواهم تا این افراد مظنون را بازداشت کند.» او ادامه داد: «من شخصیت خونسردی دارم و همین خونسردی موجب شد تا از سوی پلیس بازداشت شوم و حالا نزدیک 6 سال است که بی‌دلیل در زندانم. من واقعا همسرم را نکشتم و دلیلی برای قتل او ندارم.»  سپس وکیل مدافع متهم به دفاع پرداخت و دو دلیل را برای اثبات بی‌گناهی موکلش مطرح کرد. وی گفت: «رشته موهای کشف‌شده در دستان قربانی با موی سر محمدرضا مطابقت ندارد و جای پاهای خونی در آشپزخانه نشان می‌دهد که دو نفر در محل جنایت حضور داشته‌اند؛ از این رو تقاضا دارم تا تحقیقات در این باره تکمیل شود.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تار‌ای صادر کند.

 متهم در گفت‌وگو  :  خونسردی‌ام موجب‌شده بی‌دلیل 6 سال در زندان بمانم
چقدر درس خوانده‌ای؟
سیکل دارم.
شغلت چه بود؟
راننده آژانس بودم.
چطور با همسرت آشنا شدی و با او ازدواج کردی؟
یکی از اهالی محل چون می‌گفت پسر سر به راهی هستم، برادر همسرم را به من معرفی کرد و گفت می‌توانم به خواستگاری خواهرش بروم. من هم خانواده‌ام را به خواستگاری فرستادم و بعد از سه ماه نامزدی با همسرم ازدواج کردم. من جشن مفصلی برای عروسی گرفتم و این نشان می‌داد که به منظر علاقه‌مند هستم.
چطور از قتل همسرت مطلع شدی؟
عصر، حدود ساعت 7 بود که به خانه برگشتم و در را با کلید باز کردم و با جنازه خونین همسرم روبه‌رو شدم. اشتباهم این بود که بلافاصله و بدون داد و فریاد و خبر کردن همسایه‌ها با پلیس تماس گرفتم. همین خونسردی من موجب شد تا همانجا به‌عنوان اولین مظنون بازداشت شوم.
چطور با دیدن جنازه بدون سر همسرت شوکه نشدی و داد و فریاد راه نینداختی؟
محله ما محل شلوغی است. اگر داد و فریاد می‌کردم ممکن بود همسایه‌ها وارد خانه شوند و اثر انگشت قاتل یا آثار خون از بین برود.
درباره لباس خونینی که خواهر همسرت در زیر مبل پیدا کرده، چه نظری داری؟
قبول دارم لباس متعلق به من است، ولی نمی‌دانم چطور خونی شده و از زیر صندلی سر در آورده است.
این همان پیراهنی است که روز قبل از کشته شدن همسرت بر تن داشتی؟
چیزی به خاطر ندارم.
حالا به چه کسی مشکوک هستی؟
همسرم قبل از ازدواج با من خواستگارانی داشت که می‌گفت از آنها متنفر است. من گمان می‌کنم یکی از خواستگاران سابق همسرم در این قتل دست داشته باشد.
+9
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۴
    اینجالندن صدای ایران - لندن، انگلستان
    از دیدن مرغ سرکنده بیهوش میشم وتا دو سه روز سردرد دارم واعصاب ندارم ، ایشون با دیدن جنازه سربریده تازه عروس ، بدون استرس وبا تمانینه به پلیس زنگ زده.. اجازه بدین جلادان داعش جلو شما لنگ بندازن ، رخصت.. در ضمن .. خودتی.
    2
    17
    یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    londonlondon - لندن، انگلستان
    یعنی‌ این قاضی‌ها اینقدر ........ماشالا دیگه شک نداره و پلیس در محل حادثه پیرهنو پیدا نکرده . به هر حال این دیگه تعجب نداره پول داده ۲ نفر کارو تموم کنن خیلی‌ تو ایران محال این کار ؟؟؟؟؟؟؟
    0
    6
    دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.