روزنامه ایران : میگویند نفرت و کین، روی دیگر سکه عاشقی است که گاه می تواند فاجعهای به بار بیاورد؛ اما چگونه میتوان تصور کرد قلب یک زن، یک مادر به عنوان جلوهگاه شورانگیزترین عشق چنان آماج تیر زهرآلود کینهتوزی شود که فرزندانش را با خشم جنونآمیزی به قربانگاه بکشاند.
در شهرستان کنگان، زن جوانی که مادر دو فرزند خردسال بود با همسرش اختلاف داشت و ادامه زندگی زناشویی را قابل تحمل نمیدانست.«ثمین» زن 29 ساله در شرح جنایت هولناکش به پلیس گفته: شوهرم با بدخلقیها و رفتار خشونتبارش زندگی را برایم به جهنمی تبدیل کرده بود و هر چه از او میخواستم رفتارش را اصلاح کند و آرامش را به زندگیمان برگرداند گوشش بدهکار نبود تا اینکه برای چند روزی به شیراز سفر کرد. من هم صبح که از خواب بیدار شدم در تنهایی گرفتار خشم و عصبانیت شدم و به فکر افتادم خودم را نابود کنم و از تلخکامیها خلاص شود. تصمیم گرفتم اول بچههایم را بکشم. دختر 4 ماههام و پسر دو سالهام هر دو خوابیده بودند اول به بالین دخترکم رفتم. در حالت جنونآمیزی دستم را روی دهانش گذاشتم و خفهاش کردم. بعد به کنار بستر پسرم رفتم و با فشردن دهان و بینیاش او را هم کشتم. پس از خفه کردن هر دو بچهام با یک تیغ رگ دستم را زدم و در کنار اجساد بچههایم دراز کشیدم و منتظر ماندم مرگ به سراغم بیاید تا از این زندگی جهنمی رهایی پیداکنم اما پس از ساعاتی به علت لخته شدن خون نیمه جان شدم و خونریزی بند آمد.
یک شبانه روز گذشت و در این حال که از کارم سخت پشیمان شده بودم به زحمت توانستم با اورژانس تماس بگیرم و درخواست کمک کنم.
دادستان شهرستان کنگان درباره این حادثه غمانگیز گفت: این زن از مدتها قبل با شوهرش اختلاف داشته و بارها تهدیدش کرده بود که دست به چنین اقدامی خواهد زد.
وی یادآور شد: پس از تماس این زن با اورژانس، امدادگران روانه محل واقعه شدند. پس از انتقال اجساد بچهها به بیمارستان در همان خانه به پانسمان دست مادرشان پرداختند.
این زن در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد و پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر در حال بررسی است.
سرهنگ دشتیان، فرمانده انتظامی کنگان میگوید: پس از انتقال اجساد بچهها به بیمارستان گمان کردیم هر دو به علت گازگرفتگی مردهاند. مادر این دو کودک که یک دستش از ناحیه مچ بریده شده بود به بازجویی احضار شد که ابتدا خفه کردن بچهها را انکار کرد اما در ادامه بازجویی اقرار کرد که هر دو را خفه کرده و از قبل انگیزه این جنایت را داشته است.
برخی از خبرنگاران حوادث که همراه با کارآگاهان در صحنه این گونه جنایات حضور مییابند در بررسی اقدام های جنایتکارانه به نیروی ویرانگرانهای پی میبرند؛ نیرویی ناشی از خودخواهی کینهتوزانهای که تحت تأثیر انتقامجویی، عشق را به مسلخ کشانده است. همان گونه که کودکی از سر کین آنچه را که دوست میداشته نابود کرده است.در این حادثه هم زنی که در زیر ضربههای تازیانه نامرادیها احساس میکرد رؤیاهای شیرین دوران جوانیاش چون قاصدکی در تندباد زندگی مشترک برباد رفته و از خوشبختی چیزی نصیبش نشده با کین و نفرت از علایق زندگی بریده و از سر خشم رشته مهر مادری را با انجام یک جنایت هولناک گسسته تا لجوجانه با کمال بیرحمی در زمان مرگ از همه دلبستگیها رها شده باشد که این جنایت نوعی انتقام از همسر جفاکار و از خویشتن «خود» است.