معمای ۱۱ ساله یک جنایت پایان یافت

 حکم مجازات سه پسر جوان که 11سال قبل راننده‌ای را برای سرقت خودرو به قتل رسانده بودند، در دیوان‌عالی کشور تائید شد.
 
به گزارش جام‌جم ، اواخر شهریور سال 83 مردی سراسیمه به دادسرای امور جنایی پایتخت رفت و ادعا کرد پسرش گم‌ شده است. او در شکایت خود گفت: پسرم با پیکانش در یک آژانس کار می‌کرد. حالا چند روزی است که به خانه بازنگشته و گم شده است. چند بار به تلفن همراهش زنگ زدم، خاموش بود. حتی از دوستان و اقوام نیز جویای حالش شدم اما آنها هم از سرنوشت پسرم بی‌اطلاع هستند.
 
با ادعاهای این پدر نگران بازپرس به تیمی از ماموران دستور داد تحقیقاتی را برای یافتن جوان گمشده آغاز کنند. روز 31 شهریورماه بود که جسد عقیل از دره‌ای در جاجرود بیرون کشیده شد و پلیس با مشاهده ضربات چاقو پی برد وی به قتل رسیده است. با جنایی شدن ماجرای گم‌شدن این راننده آژانس، پلیس خودروی وی را در اسلامشهر به صورت رها شده یافت.
 
پنج سال بعد مردی ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: یکی از دوستانم به نام حمید به من گفته همراه دو دوستش جوانی به نام عقیل را به قتل رسانده‌ و خودروی او را به سرقت برده‌اند.
 
همین کافی بود تا حمید دستگیر شود. وی در بازجویی‌ها گفت: من، مهران و محسن اعتیاد به موادمخدر داریم چون پولی برای تأمین هزینه‌های مواد نداشتیم، تصمیم گرفتیم دست به سرقت بزنیم. روز جنایت در نقش مسافر در افسریه سوار خودروی عقیل شدیم و دربست خودروی وی را کرایه کردیم تا به جاجرود برویم. وقتی به محلی خلوت رسیدیم با چاقو تهدیدش کردیم که هر چه پول دارد به ما بدهد، اما وی مقاومت کرد .با چاقو چند ضربه به وی زدیم و او را به صندلی عقب کشاندیم. سپس محسن پشت فرمان نشست و به سمت جاجرود حرکت کردیم. وقتی به جاده جاجرود رسیدیم، محسن عقیل را به دره‌ای برد و به قتل رساند سپس وسایل داخل خودرویش را سرقت و خودرو را در اسلامشهر رها کردیم.
 
متهمان در جریان رسیدگی به پرونده ادعاهایی را مطرح کرده و قتل را به گردن یکدیگر انداختند.
 
پس از گذشت 11 سال از این جنایت و در حالی که یکی از متهمان پرونده فرار کرده بود، جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
 
در این جلسه محسن و حمید مدعی شدند پس از 11 سال قصد دارند واقعیت را بگویند. حمید در دفاع از خود گفت: سال 83 همراه دوستانم ماشینی را به صورت دربستی کرایه کرده و به جاجرود رفتیم. در راه تصمیم گرفتیم ماشین و پول‌های راننده را سرقت کنیم. وقتی راننده مقاومت کرد من با ضربات چاقو او را به قتل رساندم. بعد هم که مهران فرار کرد و دستگیر نشد با محسن تصمیم گرفتیم قتل را گردن او بیندازیم. زمانی که این قتل را مرتکب شدم، 18سالم بود. نمی‌فهمیدم چه می‌کنم، فکر می‌کردم اگر پنهانکاری کنم عذاب وجدان هم دست از سرم برمی‌دارد، اما نتوانستم. 11 سال است که در زندان هستم. عذاب وجدان شدیدی دارم و هرچه سنم بیشتر می‌شود، بیشتر می‌فهمم چه اشتباه بزرگی کرده‌ام.
 
وقتی نوبت به محسن رسید او هم ماجرای قتل را شرح داد و گفت: ضربات را حمید به سینه مقتول زد. من هم فکر می‌کردم اگر پنهان کنم به دوستم کمک می‌کنم؛ اما اشتباه می‌کردم. با این‌که ضربات چاقو را من نزدم اما اتهام سرقت و آدم‌ربایی را قبول دارم.
 
پس از دفاعیات متهمان، هیأت قضایی وارد شور شدند و متهم ردیف اول و دوم را پس از محاکمه و متهم ردیف سوم را به صورت غیابی به 25 سال حبس به اتهام آدم‌ربایی و سرقت و همچنین متهم ردیف اول را به اتهام قتل عمدی به قصاص محکوم کردند.
 
حکم مجازات مجرمان دیروز از سوی قضات شعبه 47 دیوان‌عالی کشور تائید شد و اگر حمید نتواند رضایت اولیای دم را کسب کند، قصاص می‌شود.
+19
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.