شهرزاد؛ مثلث تاریخ و عشق و آشتی با سریال ایرانی

-
اون گردنبنده هست همون که فرهاد داد به شهرزاد اسمش چی بود؟ مرغ آمین؟ همون. من از همون می خوام. شهرزاد این هفته رو دیدی؟ شهرزاد اومده؟ چاوشی جدید اومده همون که میگه کجایی کجایی...میگن برای میرحسین خونده...شنیدیش؟
 
قصه تقریبا از همین جاها شروع شد. مردم در ایران و بیرون ایران درباره شهرزاد حرف می زدند. یک سریال تازه که ترانه علیدوستی و علی نصیریان و شهاب حسینی در آن بازی می کنند. یک سریال تازه عشقی-تاریخی که انگار درباره اتفاقات همین امروز حرف می زند. یک سریال تازه که متفاوت است با سریال های معمول تلویزیون ایران. بعضی ها که موضوع برایشان جالب تر بود بلافاصله فهمیدند تهیه کننده این سریال داماد محمد شریعتمداری، معاون رییس جمهور است. تهیه کنندگان سریال بعضی قسمت ها را دوباره منتشرو توزیع کردند.
 
سریال بیست و هشت قسمتی شهرزاد به نویسندگی حسن فتحی و نغمه ثمینی و کارگردانی حسن فتحی را به جرات می توان موفق ترین نمونه سریال های شبکه نمایش خانگی در ایران دانست. سریال های متعددی به این ترتیب تولید شدند قلب یخی به کارگردانی سامان مقدم. عطسه، قهوه تلخ، ویلای من و شوخی کردم به کارگردانی مهران مدیری. شاهگوش به کارگردانی داوود میرباقری و شام ایرانی به کارگردانی بیژن بیرنگ. اما ویژگی های سریال شهرزاد باعث شد این سریال با نمونه های قبلی متفاوت باشد و بینندگان زیادی را جذب کند.
حسن فتحی کارگردان این اثر می گوید می داند شبکه خانگی یعنی تلاش بیشتر. یعنی اثر پخش نمی شود هر که خواست ببیند هرکه نخواست نبیند، بیننده قبل از خرید تصمیمش را گرفته و همین کار را سخت می کند.
 
به گواه فروش و دانلود این مجموعه، نظرسنجی ها و گزارش ها، سازندگان و دست اندرکاران توزیع و انتشار آن از این آزمون سربلند برآمدند. کمپین های دانلود قانونی این سریال آنقدر جدی شد که از ایران هم بیرون رفت. خیلی از ایرانی های خارج از ایران به شیوه ای کم سابقه به دنبال دانلود قانونی بودند. شهرزاد خیلی ها را سریال ایرانی بین کرد.
 
این سریال بسیاری از افرادی را که سال ها در خارج از ایران زندگی کرده اند و به هر دلیلی ارتباطشان را با محصولات فرهنگی ایرانی به ویژه فیلم و سریال ایرانی قطع کرده بودند با سریال ایرانی آشتی داد. به طوریکه هر هفته منتظر بودند تا قسمت جدید شهرزاد را ببینند. بعد از این که چند قسمت اول این سریال پخش و دیده شد بسیاری از کسانی که دغدغه تلویزیون و سینمای ایران را داشتند زبان به تحسین گشودند. برخی اتفاقات و نا آرامی های کودتای ۲۸ مرداد را به این همانی اتفاقات ۸۸ تعبیر کردند. برخی دیگر خوشحال بودند که برخی مرزبندی ها و ممیزی های صدا و سیما را در این سریال نمی بینند. برخی دیگر را هم مجموعه بازیگران محبوبی مثل شهاب حسینی و ترانه علیدوستی و علی نصیریان و پریناز ایزدیار و ... جذب می کرد.
 
کم کم که از هیجان ها کاسته شد توجه مردم بیشتر به حاشیه ها جلب شد. حالا نوبت این بود که به فکت ها یا حقایق تاریخی، صحنه پردازی ها و کلام و دیالوگ ها بیشتر توجه شود. 
بیا تا رگامو تو خونت بریزم تسنیم نوشت ترانه تیتراژ چاوشی به نام "کجایی" رکورد دانلود را در شش ساعت اول انتشار شکست.
 
این ترانه، چهارمین ترانه تیتراژ این سریال بود. ابتکار «هربار یک ترانه تازه» را بیشتر مخاطبان پسندیدند و این از استقبالشان از این ترانه ها پیدا بود. منتقدان به کلام ترانه چاوشی و سرلک ایراد گرفتند: بیا تا رگامو تو خونت بریزم یعنی چی؟ خیلی ها گفتند هجو است و عامیانه، اما خیلی ها هم دفاع کردند که ترانه در همین استعارات و تشبیه ها نفس می کشد و اینکه تا این حد در دل مردم جا باز کرده یعنی خوب است و قابل دفاع. تعابیر و تفاسیر مختلفی از این ترانه شد از ربط دادنش به حصر و میرحسین موسوی تا ساخت مشابه طنز سیاسی آن در مورد جیبوتی و قطع ارتباطش با ایران.
 
بعد از این ترانه هم مخاطبان همچنان منتظر بودند ببینند ترانه تازه تیتراژ شهرزاد چیست. ترانه های این سریال به رینگ تونهای موبایل ها هم راه پیدا کرد.
اشکال تاریخی دارد
در سریال های تاریخی که مدعی اسنادند، سازندگان از تحقیقات و بررسی هایشان گزارش می دهند. تهیه کننده سریال معمای شاه که تقریبا همزمان با شهرزاد از پخش می شد می گوید مردم صد سال دیگر می توانند از آن به عنوان سند تاریخی استفاده کنند. کارگردان آن می گوید ۵۶۰۰ نسخه سند برای ساخت این سریال رصد شده است. اما با توجه به اینکه شهرزاد کمتر مدعی تطابق های تاریخی است و در مواردی هم با انتقادهایی از اشتباهات زمانی و مکانی روبروست، آنچه در این مجموعه بیشتر به چشم می آید قرینه سازی سیاسی است و مشترکات اجتماعی. اگرچه در چنین وضعیتی هم اگر عکس زندانی سیاسی منتسب به حزب توده بر روی دیوار سالهای دهه سی عکس حسین شریعتمداری، مدیر مسوول کیهان باشد یا تاریخ اعدام دکتر فاطمی وزیر امور خارجه وقت، دقیق نباشد باز هم به گفته کارشناسان به سادگی پذیرفتنی نیست. بزرگ آقا: کرمان دل عالم است ، ما اهل دلیم
از دیگر حاشیه های شهرزاد اعتراض اهالی کرمان بود. وقتی در پی بعضی دیالوگ های شیرین، دختر بزرگ آقا بحث توهین به اهالی کرمان پیش آمد، در قسمت بعدی دیالوگهایی کاملا برعکس بین بزرگ آقا و راننده اش درگرفت و دوز تعریف و تمجید در آن به حدی بالا بود که برخی معتقد بودن که سکانس حاوی تعریف از کرمان و کرمانی ها به طور کلی وصله ناجور است و بعد از اعتراض ها به قصد دلجویی به سریال اضافه شده است که البته سازندگان همواره اکید کردند که اینگونه نیست و این بخش بعدا اضافه نشده است.
 
خلاصه داستان
داستان در دهه سی شمسی اتفاق می افتد. شهرزاد که نقشش را ترانه علیدوستی بازی می کند یک دانشجوی پزشکی است که در زمان نخست وزیری محمد مصدق قصد ازدواج با جوانی به نام فرهاد( مصطفی زمانی) را دارد. نا آرامی های کودتای ۲۸ مرداد فرهاد را که از طرفداران محمد مصدق است پای چوبه دار می کشد. شخص متنفذی به نام بزرگ آقا که نقشش را علی نصیریان بازی می کند او را نجات می دهد اما نمی گذارد که شهرزاد و فرهاد با هم ازدواج کنند. بزرگ آقا که دخترش، شیرین،( پریناز ایزد یار) بچه دار نمی شود در عوض برای اینکه صاحب وارث شود دستور می دهد شهرزاد با دامادش شهاب حسینی ازدواج کند. شهرزاد با وجود عدم علاقه و مخالفت با این وصلت به آن تن می دهد، بچه دار می شود و باقی قضایا....
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
 
یکی از ابعاد قابل توجه در سریال شهرزاد که خوش و به جا نشسته بود نگاه پررنگ آن به شعر و ادبیات بود . هربار بعد از هر قسمت مجموعه، اشعار و جمله های ادبی مربوط به آنچه در آن از شعرا و روزنامه نگاران وقت نقل می شد، در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد و مورد توجه علاقمندان قرار می گرفت.
 
تو با قلب ویرانه من چه کردی
 
ببین عشق دیوانه من چه کردی
 
در ابریشم عادت آسوده بودم
 
تو با بال پروانه من چه کردی
 
ننوشیده از جام چشم تو مستم
 
خمار است میخانه من چه کردی
 
مگر لایق تکیه دادن نبودم
 
تو با حسرت شانه من چه کردی
 
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
 
سفر کرده با خانه من چه کردی
 
جهان من از گریه ات خیس باران
 
تو با سقف کاشانه من چه کردی
دور نزدیک
شهرزاد عاشقانه تاریخی دور اما نزدیکی است با پایان خوش که در آن دل به دلدار می رسد و جان به جانان. قرینه سازی های این سریال خوش رنگ و لعاب بازسازی وضعیت های آشنا مانند حذف های سیاسی برخورد با روزنامه نگاران و استفاده از عبارات آشنا تر سیاسی اجتماعی مانند خودجوش، توجه مخاطب های زیادی را جلب کرد.
 
زن سریال شهرزاد کمتر شبیه زن فیلم ها و سریال های تلویزیون است. تمام داستان شهرزاد حول محور عاشقانه ها می گردد، عاشقانه های پیدا و پنهان. شهرزاد در این مجموعه نمایشی با تلاش و تقلا تبدیل می شود به زنی بالغ توانا و تاثیرگذار، در زمانه ای که تصویر محکم و موثری از زن ایرانی در جمع دیده نمی شود، شهرزاد زنی است عاشق و معشوق، مرز ممنوعه ها را در نوردیده و به اهدافش کمابیش رسیده است. زنی که هر طور می خواهد لباس می پوشد، هرطور می خواهد حرف می زند، هرجا می خواهد می رود، در خانواده کنار پدر یا در خانه کنار همسرش هم از اعتقاداتش کوتاه نمی آید. شهرزاد با زن های سریال های تلویزیونی که معمولا می بینیم فرق دارد. همین است که گاردین در مطلبی که در مورد شهرزاد منتشر کرده از خطوط قرمز صدا و سیما و بازار داغ سریال های ترکیه ای نوشته و آورده که شهرزاد در این میان سربلند و پیروز و پرطرفدار بیرون آمده است، سریالی که قهرمانانش، دانشجوی پزشکی و روزنامه نگار عاشق معشوق قصه در کافه نادری روبروی هم می نشینند شعر می خوانند و حرفهای روشنفکری می زنند. سریالی که با روزنامه نگارش مثل روزنامه نگاران امروز برخورد شده و در نهایت سریالی که در مواردی گوی سبقت را از جم و سریالهایش ربوده است.
پایان خوشی که پایان نیست
در آخرین قسمت این مجموعه بالاخره شهرزاد به فرهاد قصه رسید بعد از کلی فراز و نشیب و تلخ و شیرین. اعمال نفوذ بزرگ آقا هم نتوانست شهرزاد را از فرهاد بگیرد. بسیاری از بینندگان از اینکه ناراحتند که شهرزاد تمام شده در شبکه های اجتماعی نوشتند. عکس سی دی های شهرزاد را هم رسان کردند و غصه دوشنبه های بی شهرزاد را خوردند. سریال آنقدر زوایای متعدد و قصه های نیمه کاره و روابط عشقی پنهان و لایه لایه و به امان خدا رها شده دارد که ادامه آن و ساخت سری دومش نه برای سازنده چندان پیچیده به نظر می رسد نه برای بیننده دور از ذهن و تحمیلی است. بگذریم از پایان بازی که با صحنه شهرزاد شهرزاد گفتن و نا آرامی و سیگار کشیدن قباد و خط و نشان کشیدنش برای عشقی که از کف داده، رقم زده می شود. شهرزاد ۲ که هم اکنون در مرحله پیش تولید است قرار است ۲۶ تا ۲۸ قسمت باشد. دست اندرکاران امیدوارند بتوانند قسمت اول را اول مهر روانه بازار کنند.
وجه تسمیه، شهرزاد که بود؟
هزار و یک شب افسانه پیروزی عشق است بر نفرت و یکی از جذاب ترین قصه هایش، داستان قصه گوی این افسانه هاست. شهرزادِ قصه گو در هزارشب هزار افسانه می بافد تا در هزارویکمین شب، صلح متولد شود و پادشاهِ زن ستیز و خونریز، دیو خشم را از قلبش برهاند و هزاره صلح و عشق از دنیای افسانه و خیال بر زمین خاکی متولد شود.
+39
رأی دهید
-9

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۴
    ANTI-JAHL - هامبورگ، آلمان
    تحریف تاریخ به هر شکل و قیمتی
    21
    25
    شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    mirzadeh i eshghi - دوسلدورف، آلمان

    عذاب کشیدم.از سر بیکاری تمام قسمت رو در ۳ تا ۴ نوبت دانلود کردم و دیدم. برای خودم برای جامعه برای بزرگان هنر هفتم مون شهاب حسینی‌ و پور عرب و خصوصا استاد نصیریان واقعا متاسف و متأثر شدم.یک زمانی بزرگی‌ سریال بزرگی‌ ساختن به نام هزار دستان که بزرگان نقش آفرینی کردند.حتی سیاهی لشگر ‌ها هم استادانه نقش آفریدند.
    42
    19
    شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    mirzadeh i eshghi - دوسلدورف، آلمان

    یک سریال هجو_بی‌ و بد محتوی‌-بدون سر و ته با کلی‌ غلط انشایی و املایی و تاریخی‌ و اجتماعی و بدتر از همه هنری یک بد ترکیب عامه پسند با دیالوگ ‌های رو حوضی‌ و موزیک چیپ و شعر ضعیف و صدای انکر الاصواتی .چه اصراری داریم اینقدر مد و هنرمون رو از رو دست ترکیه تقلب کنیم؟بابا به خدا ترکیه از دنیا خیلی‌ عقبه .
    41
    19
    شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    mirzadeh i eshghi - دوسلدورف، آلمان

    حیف که پدر ترانه علیدوستی رو خیلی‌ دوست دارم .هم فوتبال بازی کردنش رو هم شخصیتش رو.وگرنه دهانم رو باز می‌کردم و نظرم رو درباره ظاهر و بازی و امر زیبایی برش مشتبه شدنش رو بی‌ پرده می‌گفتم.
    34
    11
    شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    raha1984 - هامبورگ، آلمان
    بازیہا ہمہ عالی بر عکس داستان و موضوع در پیتی کہ چاشنی عشق رو بہش زدہ بودن
    15
    6
    شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
    یکی دو قسمت را دیدم و از نشر اکاذیب در آن خوشم نیامد،همینطور ارباب بازی و قتل وغارت نهفته در آن و بی ادبانه صحبت کردن اکثریت خصوصا دختر بزرگ آغا!فکر میکنم چون حال و هوای تهران قدیم رو داره،مردم پسندیدن،از منظر آموزشی صفر!
    8
    4
    شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    mirzadeh i eshghi - دوسلدورف، آلمان
    بازی ‌ها همه عالی‌؟زکی! عمه‌ من از اون سرهنگ چشم سبزه‌ و مافیا عینک گرده و خواهر کوچیک شهرزاد و برادر پور عرب و زن اجیر شده و پدر فرهاد و و و بهتر بازی میکرد.
    0
    3
    یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.