به گزارش مهر، فیلم «چهارشنبه» به کارگردانی سروش محمدزاده از چهارشنبه ۲۶ اسفند ماه در سینماهای کشور و در گروه «هنر و تجربه» اکران شده و تاکنون هم در فهرست پرفروشهای این گروه قرار دارد.
این فیلم نگاهی متفاوت به مساله قصاص دارد و این موضوع را از زاویه دید خانواده مقتول و چالشهایی که بر سر اعدام قاتل دارند به تصویر میکشد. در این فیلم بازیگرانی چون شهاب حسینی، نسیم ادبی، آرمان درویش، هستی مهدوی حضور دارند. به بهانه اکران این اثر با سروش محمدزاده کارگردان و نسیم ادبی و آرمان درویش بازیگران این فیلم در خبرگزاری مهر گفتگویی داشتیم که بخش نخست آن را در هفتههای اول اکران که تازه مخاطبان با این اثر مواجه میشدند منتشر شد.
در بخش اول این مصاحبه سروش محمدزاده کارگردان به چگونگی شکل گیری فیلمنامه «چهارشنبه» و انتخاب بازیگران اشاره کرد. همچنین نسیم ادبی با اشاره به علاقه خود به همکاری با فیلمسازان فیلماولی اول بیان کرد که سینمای ایران نیازمند چهره های جدید در حوزه بازیگری است. آرمان درویش بازیگر این فیلم نیز با اشاره به اولین تجربه خود در زمینه بازیگری بیان کرد که خوشحالم که از طریق شهاب حسینی برای بازی در این فیلم انتخاب شدم.
در بخش دوم این میزگرد که پیش رو دارید سروش محمدزاده بیش از هر چیز به دلایل خانواده مقتول برای اصرار به قصاص می پردازد. همچنین به این مساله اشاره می کند که به دلیل اینکه بازیگران این فیلم درگیر شروع پروژه های خود بودند، تنها ۱۸ روز برای ساخت «چهارشنبه» فرصت داشتند. این کارگردان در بخش دیگری از صحبت های خود بیان کرد قوانین مختلفی در زمینه قصاص در ایران وجود دارد که یکی از این قوانین اعدام در روز چهارشنبه است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: دو سال قبل در مراسم نامزدی اکرم پدر او طی یک درگیری توسط یکی از اقوام نزدیک داماد کشته میشود و مدتی بعد از آن هم قاتل به اعدام محکوم میشود. امروز، روزی است که پس از مدتها انتظار حکم اعدام او تایید شده و اکرم به همراه خانواده اش یعنی خواهر و دو برادرش بایستی برای تایید درخواست قصاصشان به دادسرا بروند اما گویا مشکلی پیش آمده است که اکرم و خواهرش را مردد کرده است. آنها موضوع را به سلیم هم میگویند اما ترجیح میدهند برادر کوچکتر طاهر چیزی از قضیه نداند. سلیم به او می گوید که بهتر است رضایت بدهند و بجای اعدام تقاضای دیه کنند ولی طاهر بر می آشوبد و اعلام می کند به هیچ وجه رضایت نمی دهد...
با ما در قسمت پایانی این میزگرد همراه شوید:
*مساله ای که در این فیلم وجود دارد ادامه رابطه دختر و پسری است که در شب مراسم عقد آنها، پدر دختر توسط شوهر خاله پسر کشته می شود. با اینکه زندگی همه افراد این دو خانواده دچار تغییر شده است، اما این دو همچنان به رابطه خود ادامه میدهند. سروش محمدزاده: ظاهرا این رابطه گسسته شده بود و از طرف خانواده دختر هیچ کس به غیر از خواهر بزرگ از ادامه این رابطه خبر نداشت. از آن طرف هم مادر پسر هم به خوبی از ادامه رابطه این دو نفر خبر نداشته است و زمانی که متوجه می شود عکس العمل منفی نشان می دهد.
یک دختر و پسر جوان را چگونه می توان به واسطه اینکه شوهر خاله پسر، پدر دختر را کشته است از هم جدا کرد. این دو نفر نسبت به هم محرم بودند که البته این محرمیت جایی ثبت نشده بود. خواهر بزرگ هم چون یک سری چیزها را از دست داده است نمی خواهد خواهر کوچکش هم چنین تجربه ای را داشته باشد، به همین دلیل او را حمایت می کند به گونه ای که همه شک می کنند که نکند خواهر بزرگ موقعیتی برای رابطه این دو به وجود آورده است. نکته اصلی این است که این داستان در سه روز رخ می دهد و هر فردی در این مدت کوتاه ممکن است تصمیم های لحظه ای بگیرد و بعدها به این فکر کند که کاش کار دیگری انجام می داد.
من و پیمان ناجی زمانی که فیلمنامه را می نوشتیم به این مساله فکر می کردیم که شخصیت های داستان در فیلم تصمیم های لحظه ای بگیرند. اگر قرار بود شخصیت ها در چنین شرایطی تصمیم های درستی بگیرند باید کمی داستان را غیر قابل باور می پنداشتیم، در صورتی که بسیاری از تصمیم ها خیلی ناگهانی گرفته می شود. مانند اینکه چرا یک نفر باید شب عقد یک پیرمرد را بکشد. ما در این فیلم به این چراها پاسخ نمی دهیم چراکه مساله ما در این فیلم تصمیم های لحظه ای است که می تواند در سرنوشت آدم ها تاثیر گذارد.
*خانم ادبی نقش طیبه که شما آن را ایفا کردید می توانست به این سمت برود که یک شخصیتی باشد که همیشه در همه چیز دخالت می کند، اما شما به خوبی توانستید حس مادرانه و دلواپسی نسبت به اعضای خانواده را نشان دهید. نسیم ادبی: این شخصیت جایی برای فضولی و دخالت ندارد چراکه موقعیتی که اعضای خانواده در آن قرار گرفته اند آنقدر بغرنج و پیچیده است که نمی توان فهمید که افراد چرا در چنین شرایطی قرار گرفته اند. پیش از هر چیز باید به طبقه اجتماعی که این خانواده در آن زندگی می کنند توجه کرد. این طبقه به خوبی نشان می دهد که این افراد چه کار می خواهند بکنند. شاید اگر این اتفاق در یک طبقه متوسط جامعه رخ می داد برخوردها به گونه دیگر چیده می شد. در این سه روز به دلیل پنهان کاریای که خانواده نسبت به او دارند شرایطی را به وجود می آورد که حس طاهر برای قصاص قاتل بیشتر می شود.
اتفاقی که برای این خانواده افتاده است نوعی از هم فروپاشی است. زمانی که برادر و خواهر بزرگتر متوجه بارداری خواهر کوچک می شوند به این نتیجه می رسند که قاتل پدر نباید بالای دار برود و شرایط تغییر می کند. در این فیلم به خوبی نشان می دهد که کشته شدن یکی از افراد خانواده باعث حس نفرت می شود اما آنها به دلیل مسائلی که بوجود می آید مجبور می شوند که از قصاص چشم پوشی کنند. زمانی که یک فرد کسی را در چنین شرایطی از دست می دهد حس قصاص در اعضای خانواده بیشتر می شود. حال در چنین شرایطی مادر خانواده هم بعد از مرگ پدر دق کرده و مرده است و این حس نفرت در آنها دوچندان شده است.
*واکنش های دو برادر بعد از شنیدن خبر بارداری خواهر متفاوت است، حتی در فیلم بیش از هر چیز روی واکنش های طاهر تمرکز می شود تا سلیم. محمدزاده: ما در این فیلم دو صحنه بسیار سخت داشتیم؛ صحنه اول مربوط به زمانی است که طاهر می فهمد خواهر کوچکتر باردار است و به او نگفته اند و این مساله به او برمی خورد. در این بخش وقتی سلیم(برادر بزرگتر) با بازی شهاب حسینی متوجه می شود که خواهرش باردار است، عکس العمل او را نمی بینیم و تنها بعد از این سکانس می بینیم که یک گلدان شکسته است و چشمان طیبه قرمز است. ما نمی خواستیم واکنش سلیم را نشان دهیم چراکه به دنبال به تصویر کشیدن واکنش طاهر بعد از شنیدن خبر بودیم. صحنه سخت بعدی زمانی بود که طاهر به خانه می آید تا سند خانه را با خود ببرد. این دو صحنه با دقت بسیار و در زمان اندک گرفته شد. هر دو صحنه از اهمیت بسیاری برخوردار بود زیرا به هر حال در این فیلم سلیم به عنوان برادر بزرگتر از یک پختگی بیشتری برخوردار است و به خوبی می تواند در برابر مسائل خود را کنترل کند و ما باید این تفاوتها را نشان میدادیم.
*پیش از این گفته بودید که در تامین بودجه برای ساخت این فیلم با مشکل مواجه بودید و درنهایت هم با بودجه زیادی اثرتان ساخته نشد. محمدزاده: ما برای ساخت این پروژه زمان بسیار کمی داشتیم و این فیلم را تنها در ۱۸ روز ساختیم که یک سوم نرمال زمان ساخت یک فیلم بود. این مساله دلایل بسیاری داشت که از آن جمله می توان به بودجه اندک برای ساخت این فیلم اشاره کرد. علاوه بر آن بازیگران این فیلم هر کدام باید سراغ دیگر پروژه های خود می رفتند و زمان چندانی برای فیلمبرداری وجود نداشت. به عنوان مثال نسیم ادبی تنها ۱۵ روز زمان داشت و بعد از ظهرها باید به اجرای تئاتر خود می رسید و ما هر روز تا ۵ بعد از ظهر برای فیلمبرداری زمان داشتیم.
شهاب حسینی تنها ۷ روز برای بازی در این کار زمان داشت. در واقع فرصت حضور او در «چهارشنبه» بین بازگشت او از انگلستان تا شروع تست گریم سریال «شهرزاد» بود و تنها ۷ جلسه برای بازی او در این فیلم فرصت داشتیم، به گونه ای که روز هفتم بعد از فیلمبرداری، حسینی در روز هشتم با گریم «شهرزاد» سر صحنه حاضر شد و ما فرصت بسیار کمی برای کار داشتیم. فکر می کنم تیم برنده این فیلم، تیم بازیگران است زیرا مخاطب بازی ها را می بیند که جذب می شود. در این فیلم اشکالات فنی هم وجود دارد و ما با کمترین امکانات این فیلم را جلوی دوربین بردیم.
*داستان فیلم هرچند درباره قصاص است اما متفاوت از دیگر فیلم هایی است که در این رابطه ساخته می شود. در واقع برعکس دیگر فیلم ها، شما تاکیدی برای بخشش در فیلم ندارید بلکه شرایط خانواده مقتول را به خوبی به تصویر کشیده اید، در شرایطی که همه به دنبال ایجاد فرهنگ بخشش در قصاص هستند برای ساخت این فیلم با مشکلی مواجه نشدید؟ این در حالی است که قانونی را در فیلم معرفی می کنید که می تواند راهی برای اعدام فرد قاتل باشد. محمدزاده: این قانون را زمانی پیدا کردم که در حال مطالعه قوانین قضایی در این زمینه بودم. اتفاقا برای این فیلم به دنبال قانونی متفاوت بودم، می دانستم قوانین قضایی ما دارای مسائلی از این دست است. با مواجه شدن با این قانون متوجه شدم که می تواند موضوع خوبی برای به تصویر کشیدن تقابل میان یک خانواده باشد. نکته جالب این است که اولین بار که فیلمنامه را برای دریافت پروانه ساخت ارائه کردم، فیلمنامه بدون ارائه هیچ ممیزی رد شد. یعنی این فیلمنامه جای هیچ کاری برای ساخت نداشت. در این مرحله متنی برای من نوشتند با این مضمون که هر کس به خود اجازه می دهد تا فیلمی درباره قصاص بسازد و این فیملنامه کاملا خلاف قوانین اسلام است. در حالی که این قانون جزو قوانین روشن کشور است و یک تصمیم گیری شخصی است. بعد از آن ما با اعضای شورای پروانه ساخت صحبت کردیم و متوجه شدیم که تنها طرح دو خطی فیلم را خوانده و اصلا فیلمنامه را مطالعه نکرده اند ولی بعد از خواندن مطالعه با اکثریت آرا فیلمنامه قبول شد.
جالب این است که مشاور قضایی ما حرف شما را می زد و می گفت تمام فیلم هایی که در مورد قصاص ساخته شده دیده است و این فیلمنامه از زاویه جدیدی درباره قصاص حرف می زند.
ما در فیلم «چهارشنبه» نمی خواهیم بگوییم که خانواده مقتول از قصاص بگذرد یا نه. در فیلم ها همیشه خانواده قاتل را نشان می دهند که مظلومانه درخواست بخشش دارند و انگار که هیچ اتفاقی رخ نداده است و هیچگاه خانواده مقتول و شرایط آنها به تصویر کشیده نشده است حال این فیلم بخشی از مشکلات خانواده مقتول را نشان می دهد.
آنچه که دوست داشتم در لایه زیرین فیلم آن را نشان دهم مساله خشونت ذاتی است که در جامعه ما وجود دارد. ما کشوری هستیم که در همسایگیمان اکثر کشورها در حال جنگ هستند و ما همان نسلی هستیم که همیشه درگیر خشونت منطقه بوده ایم. دیگر چگونه می توان از کودکانی که در چنین خشونتی بزرگ شده و وارد جامعه شده اند انتظار فرهنگ بخشش داشت. این فیلم می تواند تلنگر کوچکی باشد تا در درون خود بگردیم و به دنبال روزنی از بخشش باشیم و بیشتر از آن به دنبال این باشیم که کشورمان را از چنین خشونتی که در اطراف آن پرسه می زند، دور نگه داریم.
*یکی از بخش هایی که از این فیلم دوست داشتم این بود که زمانی که چک به دست طاهر می رسد، فیلم دچار حاشیه نمی شود. محمدزاده: من خودم شخصا آدم ضد حاشیه هستم، سکانس چک امانتی را در این فیلم عمدا گذاشتیم چرا که می خواستم شخصیت امانت دار طاهر را نشان دهم و بگویم که او یک انسان درست است. این پول قرار بود دست طاهر باشد و قرار نبود از آن استفاده کند. این مساله کاملا برعکس سینمای داستانی ایران است. من با خودم گفتم چرا باید در سینما فرد از چنین چکی استفاده کند آنهم در حالی که مردم جامعه کمتر چنین کاری می کنند.
هدف من در ساخت فیلم این بود که یک قاعده کاملا انسانی را به تصویر بکشم. در واقع آدم های این طبقه در بدترین شکل ممکن هم کمتر پیش می آید که دست به چنین پول هایی بزنند.
*پایانبندی «چهارشنبه» همه چیز را به هم می ریزد و اوضاع از آنچه که بود بدتر می شود و همه اتفاقات بد در یک لحظه بر سر خانواده آوار می شود. دلیل چنین پایان بندی چه بود؟ محمدزاده: ایده سکته قاتل قبل از اعدام از آنجایی پیدا شد که یکی از موردهایی که در هنگام تحقیقات به آن رسیدیم این بود که بالای ۵۰ درصد افرادی که می خواهند اعدام شوند، دچار حمله قلبی می شوند که یک عده می میرند و عده ای هم زنده می مانند. دلیل آن هم این است که اعدام در ایران روز چهارشنبه اتفاق می افتد. دلیل اسرار ما هم برای نامگذاری این فیلم هم همین بود. در واقع روز سه شنبه به فرد اعدامی اعلام می شود که صبح روز چهارشنبه اعدام می شوند و به انفرادی می روند. حتی اگر خانواده مقتول فرد را ببخشد به مجرم اطلاع رسانی نمی شود و تا زمانی که به پای چوبه دار نرفته است اطلاع نمی دهند، این درحالی است که خانواده مقتول تا سه شنبه ظهر وقت دارند که اعلام بخشش کنند. همین مساله سبب می شود برخی از افراد که حتی قرار نیست اعدام شوند بدون اطلاع از بخشش سکته کنند.
این مساله و مساله لحظه و تصمیم های آنی موضوعی بود که در فیلم گنجانده شده است. در این فیلم در یک لحظه همه اتفاق های بد برای خانواده رخ می دهد. کسانی که دیدگاه این را دارند که معتقدند پایان بندی فیلم به لحاظ کلاسیک غلط است باید بگویم که من اصلا نمی خواستم یک پایان بندی کلاسیک داشته باشم و در نهایت سقط جنین، مرگ در زندان و عروسی دختر مورد علاقه طاهر در بخش پایان بندی آورده شده است. می دانم که چنین پایان بندی در فیلم غلط است اما من این کار را کاملا عامدانه انجام داده ام تا ثمره تصمیم های آنی افراد را نشان دهم.