نجات ٢ زن قاتل از چوبه دار

دو زن که مرتکب جنایت‌های جداگانه‌ای شده بودند با بخشش اولیای دم مقتولان از چوبه‌دار نجات یافتند.

یکی از این افراد، زنی افغان است که هفت سال قبل در یک جنایت شبانه همسرش را با ضربات چاقو به قتل رساند.

رسیدگی به این پرونده ٢١ فروردین ٨٨ با فریادهای کمک‌کمک زن نگهبان در شمال تهران آغاز شد. با حضور اهالی در خانه، آنها با جسد غرق خون نگهبان افغان خانه ویلایی روبه‌رو شدند. با اعلام موضوع به پلیس و بازپرس وقت دادسرای امور جنایی، او به همراه تیم جنایی در محل کشف جسد در خیابان ولنجک حاضر شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد مرد میان‌سال با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. در ادامه، تحقیقات از همسر او که موضوع را اطلاع داده بود، آغاز شد. زن ٤١ ساله به نام مهرناز در تحقیقات به بازپرس جنایی گفت: ساعتی قبل چند مرد قوی‌هیکل با چاقو وارد اتاقک نگهبانی شدند و بعد از اینکه دست‌وپایم را بستند، همسرم آقاخان را به قتل رساندند.

ما شش سال است که در این خانه نگهبان هستیم و نمی‌دانم چه کسانی وارد خانه شدند و همسرم را به قتل رساندند.

بازپرس جنایی که به اظهارات مهرناز مشکوک شده بود او را بازداشت کرد، اما زن میان‌سال همچنان منکر ارتکاب قتل بود. تحقیق از او ادامه داشت تا اینکه بالاخره بعد از سه سال مهرناز سکوتش را شکست و به قتل همسرش اعتراف کرد.

با تکمیل تحقیقات، متهم در سال ٩٣ در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و در دفاع از خود گفت: من عاشق مرد دیگری شده بودم و همسرم را سد راه خودم می‌دیدم، به همین دلیل او را به قتل رساندم و با صحنه‌سازی می‌خواستم او را قربانی یک سرقت نشان دهم که موفق نبودم و نقشه‌ام برملا شد.

با اعترافات مهرناز، قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند که این حکم از سوی دیوان‌عالی کشور تأیید شد.
درحالی‌که قرار بود متهم به‌زودی قصاص شود اولیای دم همسرش هفته گذشته با مراجعه به دادسرای امور جنایی با دریافت دیه از قصاص زن افغان گذشت کردند و به عروسشان زندگی دوباره بخشیدند.

دومین نجات‌یافته، زن میان‌سالی است که به دلیل سرقت، پیرزنی را به قتل رسانده بود. ششم مرداد سال ۸۹ مأموران پلیس آگاهی در جریان قتل پیرزن تنهایی در پاکدشت قرار گرفتند. مأموران پس از حضور در محل با جسد گوهر ۷۵ساله روبه‌رو شدند که دست‌ها و دهانش با روسری بسته شده بود. تحقیقات پلیسی نشان داد، پیرزن تنها قربانی سرقت طلا‌هایش شده است. پس از بررسی‌های محلی، جسد مقتول برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.

کارآگاهان در جریان تحقیق از مستأجر و همسایه‌های مقتول دریافتند روز حادثه زن جوانی همراه دختر نوجوانی به خانه مقتول رفته بودند. با کشف این سرنخ شناسایی دو مظنون اصلی پرونده در دستور کار قرار گرفت. با چهره‌نگاری از مطنونان، هویت یکی از آنها به نام فاطمه شناسایی شد. فاطمه از مجرمان سابقه‌دار بود که چندبار دستگیر شده بود. سرانجام فاطمه و دختر ۱۴ساله‌اش به نام شادی دستگیر شدند و در بازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کردند.

با تکمیل تحقیقات درباره این پرونده، جلسه محاکمه به ریاست قاضی همتیار و با حضور چهار قاضی مستشار در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده فاطمه متهم به مباشرت در قتل گوهر و شرکت در سرقت است. همچنین دختر وی به نام شادی متهم به معاونت در قتل و شرکت در سرقت است. متهم ردیف اول این پرونده دارای سوابق متعدد کیفری است که با توجه به اعترافات متهمان، بازسازی صحنه قتل، گزارش پزشکی قانونی و درخواست اولیای دم برای آنها تقاضای مجازات قانونی را دارم. در ادامه نوه‌های مقتول به‌عنوان اولیای دم برای قاتل مادربزرگشان تقاضای قصاص کردند. رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به فاطمه از او خواست به دفاع از خود بپردازد.

متهم به قتل نیز پس از قرارگرفتن در جایگاه گفت: اتهام سرقت را قبول دارم، اما اتهام قتل عمد را قبول نمی‌کنم. روز حادثه من و دخترم در حال رفتن به خانه بودیم که زن سالمندی از دخترم خواست برای بردن وسایلش به او کمک کند. شادی هم وسایل پیرزن را به داخل خانه‌اش برد، حدود سه دقیقه مقابل در ایستادم تا او بازگشت. بعد هم پیرزن با اصرار از من خواست به خانه‌اش بروم و به‌خاطر گرمای هوا، آب خنک بنوشم. ابتدا قبول نکردم، اما با اصرارهای پیرزن و شادی به داخل خانه رفتم.

وی ادامه داد: در آنجا شادی نقشه قتل را مطرح کرد، به همین خاطر من دهان پیرزن را گرفتم و دخترم النگوهای او را با قیچی برید، موقع رفتن برای اینکه مقتول سروصدا نکند یک روسری را در دهانش قرار دادیم و مقابل دهان او را بستیم. چهار روز بعد وقتی مأموران ما را دستگیر کردند تازه متوجه قتل شدم.

او ادامه داد: «این اولین سرقت ما بود و قیچی را برای دفاع از خودم به همراه داشتم. یک‌بار در قرچک یک مرد به من حمله کرد و از آن به بعد تصمیم به دفاع از خود گرفتم».

در ادامه شادی در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهام سرقت گفت: من و مادرم هر دو به مواد مخدر اعتیاد داشتیم. وقتی وارد خانه پیرزن تنها شدیم در یک لحظه به ذهنم رسید طلاهای او را سرقت کنیم تا بتوانیم با پول آن بدهی‌های خود را به موادفروشان پرداخت کنیم. من نقشه‌ای برای قتل نداشتم، فقط قصدمان سرقت بود. روز حادثه به‌خاطر مصرف شیشه هر دو حالت عادی نداشتیم.

شادی درباره نحوه دستگیریشان گفت: «همسایه‌ها، ما را در آنجا دیده بودند و با چهره‌نگاری و به دلیل اینکه مادرم سابقه‌دار بود، خیلی زود شناسایی و دستگیر شدیم».

دختر نوجوان ادامه داد: «من معتاد بودم و شیشه و کراک می‌کشیدم. روزها به خاطر اعتیاد مادرم، گدایی می‌کردم و هزینه اعتیاد مادرم را تهیه می‌کردم. بعد از مدتی هم خودم معتاد شدم. می‌خواستم بعد از این سرقت دیگر ترک کنم. حالا هم از اولیای دم می‌خواهم من و مادرم را ببخشند. ما تحت‌تأثیر مواد مخدر دست به این جنایت زدیم.

وکیل فاطمه در دفاع از موکلش گفت: هر دو متهم زمان این جنایت به‌خاطر مصرف شیشه حالت عادی نداشتند، از اولیای دم می‌خواهم که موکلم را به‌خاطر دختر سه‌ساله‌اش ببخشند. متهمان نیز در آخرین دفاعیات خود از اولیای دم تقاضای بخشش کردند. بعد از آخرین دفاعیات متهمان و وکیل فاطمه، قضات دادگاه برای فاطمه حکم قصاص صادر کردند. با تأیید حکم متهم در دیوان‌عالی کشور فاطمه در یک قدمی قصاص قرار گرفت اما هفته گذشته اولیای دم پیرزن ٧٥ساله با حضور در دادسرای امور جنایی از قصاص قاتل مادرشان گذشت کردند و به فاطمه زندگی دوباره بخشیدند.
+23
رأی دهید
-4

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.