گفت وگو با قاتل جنجالی روزهای اخیر/شهرزاد:فکر می کنم خانواده شهرام مرا می بخشند

ایران نوشت:شهرزاد که مرد میهمان را کشته است پرده از سرنوشت شیشه‌ای قربانی‌اش برداشت.
 
نیمه شب 23 فروردین ماه موضوع قتل مرد جوانی به نام شهرام در مجتمع مسکونی خیابان امام رضا(ع) تهران به پلیس مخابره شد.
با آغاز تحقیقات مشخص شد جنایت در خانه زن جوانی به نام شهرزاد اتفاق افتاده که از چند سال قبل با مقتول آشنا شده بود.
شهرزاد که ابتدا قتل را انکار می‌کرد پس از اینکه خود را در برابر مدارک دید مجبور به اعتراف شد و به زندان افتاد.
این زن جوان که هنوز باور ندارد شهرام را کشته است در حالی که گریه امانش نمی‌داد در برابر بازپرس قرار گرفت و ادعا کرد قصد کشتن شهرام را نداشته و قاتل نیست.
 
چطور با شهرام آشنا شدی؟
5 سال پیش، پس از 7 سال زندگی مشترک، همسرم به دلیل مشکلات قلبی درگذشت. مدتی بعد از مرگ او از طریق خواهر شهرام با او آشنا شدم.
می‌دانستی اعتیاد دارد؟
خواهرش به من گفت شهرام به خاطر اعتیاد از همسرش جدا شده است. آنها از من خواستند که من به او کمک کنم تا اعتیادش را کنار بگذارد. من هم پذیرفتم. او به خانه من رفت و آمد داشت اما هیچ رابطه‌ای بین ما نبود. چند باری او را به کمپ بردم اما بی‌نتیجه بود و دوباره شروع می‌کرد.
چطور زندگی‌ات را می‌گذراندی؟
وقتی شوهرم فوت کرد چون بیمه بود حقوقش را می‌گرفتم و خانواده‌ام هم کمکم می‌کردند. مشکلی برای گذران زندگی نداشتم. پیش از فوت همسرم نیز مربی بدنسازی بودم و زندگی آرامی داشتیم.
از شب حادثه بگو.
شهرام آن شب به خانه من آمد و خواست مواد بکشد که من اعتراض کردم و بحث‌مان شد. او می‌گفت تو با اطلاعاتی که از زندگی من به خانواده‌ام می‌دهی آرامش را از زندگی‌ام گرفته‌ای. در همین لحظه او چاقو کشید که من هلش دادم و از در بیرون رفت. چاقو زمین افتاده بود که من آن را برداشتم اما در همین لحظه شهرام به من حمله کرد و نمی‌دانم چطور چاقو در گردنش فرو رفت.
چرا اول دروغ گفتی؟
خیلی ترسیده بودم. شهرام اول می‌گفت حالش خوب است و کمی استراحت کند بهتر می‌شود اما وقتی دیدم حالش بدتر شد به اورژانس زنگ زدم که با رسیدن آنها معلوم شد مرده است.
چرا لباس‌های مقتول را شستی؟
خودش خواست. گفت کمی استراحت می‌کنم تو لباس‌های خونی را بشور و بعد می‌روم.
چاقو را چه کار کردی؟
پشت پنجره گذاشتم.
چه حسی داری؟
باورم نمی‌شود این اتفاق افتاده و شرمنده خانواده‌اش هستم. نمی‌دانم چطور با آنها روبه‌رو شوم.
فکر می‌کنی آنها تو را ببخشند؟
احتمال می‌دهم مرا ببخشند چون در این مدت کمک زیادی به شهرام کردم و خانواده‌اش می‌دانند من قصد کشتن او را نداشتم و قاتل نیستم.
+31
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۶
    araz kartuli - شانگهای، چین
    نمیدانم چطور چاقو فرو رفت نا دسته تو گردنش!!!. بسوزه پدر جادو که این خانوم رو گرفتار کرده بیخودی
    6
    15
    جمعه ۲۷ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    sama128 - شیراز، ایران
    [::araz kartuli - شانگهای، چین::] جدیدا چاقو خودسر شده هر کاری دلش می خواهد می کنه یه زمانی الکی الکی تو گردن میره یه زمانی الکی الکی تو شکم یک زمانی الکی الکی تو قلب باید بفرستیم حوزه علمیه قم آدم بشه یک شب بندازن تو بشکه یگه غلط اضافی نمی کنه . ;) ;) ;) ;) ;) ;) :( :( :( :( :(
    5
    16
    جمعه ۲۷ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۰
    senator x - تهران، ایران
    چاقو توگردن طرف بوده آنوقت گفته چیزی نشده کمی استراحت میکنم توهم لباسهای خونی مرا بشوربعد میروم؟خب یک چسب زخم جای چاقو میچسباندید که طرف نمیره!!
    2
    9
    جمعه ۲۷ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.