ماشین طراحی شده توسط هرمیداس اتابکیپیدا کردنش کار راحتی نبود. چند نفر واسطه شدند، بالاخره وعده گذاشتیم در کافه، در گوشه ای از پاریس. او یکی از مطرح ترین طراحان خودروی جهان است، می دانستم دارم با یک آدم مشهور ملاقات می کنم، انتظار داشتم یافتن و حرف زدن با او کار سختی باشد، هر چند خودش خیلی راحت، گرم و صمیمی بود. گفت و گوی مفصلی با هم کردیم، از زندگیاش، مسیری که پیموده، نوستالژیهایاش و کارش گفت، گاه برآشفته و گاه به آرامی.
هرمیداس اتابیکی، خودش را با فرهنگی «بین دو صندلی» معرفی میکند که با گذشت بیش از ۴۰ سال زندگی در فرانسه همچنان پاسپورت و هویت ایرانیاش را حفظ و مهمان فرانسوی هاست. اتابیکی با طراحی خودرو، حرفهی خود را آغاز کرده و با طراحی کشتی و قطار مسیرش را ادامه داده است. اما طی دهههای اخیر که بحران اقتصادی دنیا را به زانو درآورده، مجبور شده شرکت خود را گسترش دهد و به طراحی کفش و ساعت برای برندهای جهانی نیز بپردازد. طراحی داخلی نیز یکی دیگر از شاخههای فعالیت اوست.
شرکت اتابیکی با اسم تجاری D3، امروز با شرکتهای بزرگ رنو، پژو و سیتروئن همکاری میکند، ۱۷۰ مهندس، طراح و کارمند دارد و جایزههای بسیاری از جمله بهترین کیفیت را برای چند سال از آن خود کرده است.
طراحی رنو «کلیو» نقطه اوج کارهای او بود. رنو، یک خودروی عامه پسند پرفروش است که چندین دهه است تولید میشود. کلیو زمانی به بازار آمد که نوآوری در خودروهای شرکت رنو بعید به نظر میرسید او توانست با این نوآوری جایگاه خود را به عنوان طراح خودرو در سطح جهان تثبیت کند. رنو کلیو اولین طرح خودرویی است که اتابیکی به دنیای خودروسازی ارایه داد. برای او البته جالبترین بخش کارش وقتیست که میبیند ایدههایش را مردم میخرند اما «حیف که با همه کار میکنم به غیر از مملکت خودم. همه حرف و نظرم را متوجه میشوند به غیر از ایرانیها.»
قایق طراحی شده توسط هرمیداس اتابکیبا وجود آنکه دولت جمهوری اسلامی ۱۵ بار از اتابکی دعوت کرده تا ضمن سفر به ایران در خصوص هواپیما، خودرو و کشتیسازی مشاوره بدهد اما او بر این عقیده است که نمایندهها و مسوولان ایرانی یا صحبتهایش را متوجه نمیشوند یا از لحن ارایه نظرش خوشنود نیستند. حتی یکبار نمایندههای شرکتهای سایپا و ایرانخودرو در جلسهای ۱۵ نفره به اتابیکی گفته بودند «ما اصلا از حرفهای شما خوش مان نمیآید.»
از او پرسیدیم مگر نظر واقعی او درباره خودروسازی در ایران چیست؟ «سال ۱۹۶۴ که تمامی تاکسیهای سئول و کره جنوبی پیکان بود، مونتاژ میکردیم و هنوز هم مونتاژ میکنیم. ماشینها بعد از ۲ هزارکیلومتر حرکت خراب میشوند. میگوییم سمند را خودمان ساختهایم اما این دروغ است. ما هنوز قادر به تولید خودرو نیستیم و قبول هم نمیکنیم متخصصان باتجربه را به عنوان رییس قبول کنیم تا نیروی انسانیمان آموزش ببیند و خودکفا شویم. الان مدیران و روسای این حرفه در حالی خود را به صندلیها بستهاند که اصلا خودروساز هم نیستند. مسوولان ترجیح میدهند به جای هزینه برای توسعه، راه آسانتر و پولدرآرتر یعنی واردات را انتخاب کنند.»
به عقیده او برای آموزش نیروی انسانی میتوان مانند هند عمل کرد. یعنی با بستن قراردادی مبنی بر عدم دایمی بودن این منصب و تعیین مدت زمان مشخص، تیم آموزشدهنده غربی، انتقال تکنولوژی را برعهده بگیرد: «کار را باید از استادش یاد گرفت. همین فرانسویها و چینیها، خاویارسازهای ایرانی را با پول دزدیدهاند و بهترینهای ما را از ایران خارج کردهاند. ما اما میگوییم استاد هستیم، ماشین و موتور و هواپیما درست میکنیم اما هنوز یخچالهایمان هم زیر لیسانس تولید میشود.»
اتابیکی همراه با همسر خود، یلنا اوروشکوویچ، مدل اهل کرواسی در میان صحبتهایش بارها تاکید میکند نظرات او برای «پیشرفت» و «ارتقای» ایران است اما مورد توجه خودروسازان ایرانی قرار نمیگیرد، چراکه «هم به خودشان مطمئن نیستند و هم به ما اعتماد ندارند. ترجیح میدهند خودشان را با شرکتهای بزرگ مثل پژو طرف بدانند اما تمام خودروهایی که ایران برای دوباره سوار کردن به پژو میفرستد، از آنجایی که این شرکت وقتش را صرف دوبارهسازی ۴۰۵ نمیکند، طراحی و مهندسی آن را برای ما میفرستد. جمهوری اسلامی فکر میکند با پژو طرف است و پولش را به آن میدهد اما تمام کارهایش را شرکت ما انجام میدهد.»
به تعبیر این طراح خودرو مدلهای ماشینی که در ایران وجود دارد «مدلهای ۱۰ سال پیش» است ولی به اسم «آخرین مدل» به مردم فروخته میشود.
او در مصاحبههای فارسی و غیرفارسی خود همواره بر مساله «فرهنگ» استفاده از خودرو تاکید دارد. درباره این واژه اندکی با هم حرف می زنیم. می گوید در توضیح «فرهنگ» استفاده از خودرو، به طور مثال ماشینهای بزرگ یا آمریکایی را نمیتوان در کوچههای تنگ اروپا مورد استفاده قرار داد. اتومبیلهایی که در جادههای کوهی و کنار دریا مورد استفاده قرار میگیرند، بایستی بدنهای محکم داشته و بهتر به زمین بچسبند. روستاییان در اروپا و آمریکا نیز از اتومبیلهایی استفاده میکنند که بتوانند توسط آن حیوانات خود را جابهجا کنند. در واقع نوع استفاده، بایستی تعیینکننده نوع خودرو باشد.
گاهی در خلوت خود طرحهایی میزند از خودروهایی که فکر میکند با فرهنگ ایران همخوانی دارد و گاه نوستالژی خاطرات دوران جوانی همراه با خانوادهاش او را به کوچهپسکوچههای ایران میبرد. میگوید متاسفانه راهی که کشورهای خاورمیانه در نظر گرفتهاند با راهی که او برای زندگیاش در پیش دارد هم مسیر نیست و ترجیح میدهد به جای «زندگی راحت در ایران»، زندگی سختتر و «پر از بدو بدو»ی غرب را ادامه دهد.
او زندگی در غرب را پیش از انقلاب ۵۷ و در ۱۴ سالگی برای ورود به دبیرستان در فرانسه آغاز کرد. با پایان تحصیلات این دوره برای دانشگاه راهی آمریکا شد تا عشقش به ماشین را با طراحی خودرو به ثمر بنشاند. در آن زمان تنها سه دانشگاه در جهان ارایهدهنده این رشته بودند: رویال کالج لندن، سیسیاس دیترویت و آرتسنتر کالیفرنیا. به روایت خودش هر سال تقریبا بین ۸۰ تا ۱۰۰ نفر وارد دانشگاه دیترویت میشدند و سال چهارم تنها ۱۰ نفر میتوانستند از آن خارج شوند. او زیر نظر هومر لگاسی، از بهترین طراحان خودروی آمریکا در سالهای ۵۰ - ۶۰ تحصیل کرده و استاد خود را مهمترین عامل موفقیتاش میداند.
به روایت خودش وقتی پدر و مادرش متوجه تصمیم او برای ادامه تحصیل در رشته طراحی خودرو شدند، خیال کردند فرزندشان راهی را بدون فکر به آینده در پیش گرفته. شاید آنها هیچوقت فکر نمیکردند این علاقه به ماشینبازی، هرمیداس را به یکی از شاخصترین چهرههای طراحی خودرو، کشتی و قطار دنیا تبدیل سازد.
او پدرش را فردی مدرن در زمانه خود میداند که اولین شخصیت تاثیرگذار در زندگی هرمیداس بوده، در دنیای اقتصاد فعالیت میکرد و همواره به آنها یادآور میشده که به دنبال کاری بروند که به آن علاقه دارند. مادرش نیز پیش از انقلاب کارمند سفارت آمریکا و سپس شرکت جنرال موتور بود که ازدواج باعث شد به خواست همسرش اشتغال را کنار بگذارد.
اتابیکی نزدیک به ۷ سال با شرکت رنو همکاری کرد، سپس به کالیفرنیا رفت و در شرکتی دیگر مشغول شد اما در نهایت تصمیم گرفت برای خودش کار کند و به فرانسه برگشت و شرکت D3 را در سال ۱۹۹۳ راهاندازی کرد. او امروز در کنار فعالیتهای پیشین، پروژه طراحی داخلی و مبله کردن بیمارستانهای فرانسه را همراه با برادرش دنبال میکند.
پایان گفت و گو، با هم تا جلوی خودرویش رفتیم، خودرویی کوچک که انگار فقط برای کوچههای تنگ، باریک و قدیمی طراحی شده باشد. پیش از سوار شدن سر تکان داد و گفت: «امروز تا حرف از ایران میشود میگویند ۵ هزار سال تاریخ داریم. خیلی هم خوب ولی نمیتوان همیشه با گذشته زندگی کرد. خریدن و وارد کردن بس است. ما باید چیزی از خودمان برای ایران و تاریخ ۵ هزار سالهاش بسازیم.»
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان