نمی توانید دست از خوردن بردارید؟ آیا اول یک چهارم شکلات را برای خودتان برمی دارید ولی در نهایت تمامش را می خورید؟ آیا وقتی گرسنه نیستید هم می خورید؟ آیا از شیوه خوردتان شرمنده اید و در خلوت می خورید؟
تقصیر شما نیست، و البته به سادگی توصیه ای هم نیست که پزشکتان به شما گفته است:" بیشتر ورزش کن و کمتر بخور". خوشبختانه، یافته های علمی جدید، برداشت ما از چنین رفتار و عادتی را رد کرده و در نهایت راه حل های واقعی را ارائه داده اند.
معتادان غذا، از خوردن بعضی غذاها لذت می برند، شبیه معتادان به مواد مخدر
یکی از پردردسرترین مراجعه کنندگان من، فوب، یک خانم نویسنده 42 ساله بود که با پرخوری می جنگید. او در اولین تماس تلفنی اش به من گفت که او در مورد راه های توقف و ترک خوردن وسواس گونه اش جستجوهای فراوانی کرده است اما زمانی که شروع به پرخوری می کند نمی تواند بفهمد که چگونه باید متوقفش کند.
فوب، مثل خیلی های دیگر، یک معتاد به غذاست، یعنی علی رغم پیامدهای منفی همچنان با غذا وسوسه شده و به پرخوری ادامه می دهد. معتادان به غذا مکرراً دچار عادات و الگوهای بی نتیجه و خسته کننده می شوند و همیشه در حال پسرفت و تناوب میان حالت هایی از پرهیز از خوردن، مثل رژیم گرفتن و یا اجتناب از غذاهای " بد" هستند. اما در نهایت، در چرخه ای از پرخوری اعتیادگونه گرفتار می شوند. این افراد یا اضافه وزن دارند یا چاق هستند.
قبلاً تصور بر این بود که این مشکل مربوط به قدرت اراده است، اما امروزه شناخت بهتری نسبت به آن داریم. به تازگی، محققان دانشگاه Yale و Harvard، نشان داده اند که اعتیاد غذایی، یک وابستگی شیمیایی است و فرقی با اعتیاد به دارو و مواد ندارد. این مشکل چه ژنتیکی باشد و چه اکتسابی، پاسخ ساده و روشنی برایش وجود ندارد، اما مهم ترین نکته این است که باید روی توقف چرخه اعتیادبرانگیز تمرکز کرد؛ یعنی همان چیزی که در مورد درمان اعتیاد به مواد و دارو از آن استفاده می شود.
به عقیده من در قرن بیست و یکم، صنایع تولیدی مواد خوراکی را می توان "بزرگ ترین عامل اعتیاد" دانست. همه ما ناخواسته، موش های آزمایشگاهی برای آزمایشات آن ها در مورد اعتیاد به مواد غذایی هستیم، کمپانی هایی مانند پپسی، نستله و ... که با استفاده از شکر، چربی، آرد و نمک و ... محصولاتی بسیار اعتیادآور را روانه بازار می کنند. غذاهای مدرن جوری طراحی شده اند که مصرف کننده را به خودشان معتاد کنند و ترکیبات اعتیادآورشان را با کمترین قیمت ممکن به دست مشتری برسانند.
حتی برای منضبط ترین خورنده هم سخت است که بتواند از اسنک های همیشه در دسترس اجتناب نماید. فست فودهایی در سایزهای بزرگ و تجربه طعم های بسیار خوشایند و مطبوع، عواملی هستند که مقاومت در برابر وسوسه به خوردن را ضعیف می کنند. چیزی که تأسف برانگیز است این که پرخوری های مکرر باعث می شود احساسات اعتیادگونه، شدیدتر هم بشوند.
جنبه علمی پرخوری
بخش جالبش این جاست: غذایی که می خورید، ساختار و عملکرد مغزتان را تغییر می دهد، مخصوصاً اگر آسیب پذیر هم باشید. پژوهش ها نشان می دهد میان وابستگی به مواد غذایی تصفیه شده و پرخوری آن ها، تشابهات شیمیایی عصبی وجود دارد. غذاهای خاصی مانند قند و چربی، همانند موادی چون هروئین یا کراک، آغازگر مکانیسم های اعتیادبرانگیز در بدن انسان هستند.
شباهت های میان ویژگی های پرخوری و اعتیاد به مواد، در مسیرهای هورمونی است، که توجیه کننده این است که چرا بعضی از افراد با وجود آسیب های آشکار پرخوری برای سلامتی شان دست از پرخوری برنمی دارند.
اعتیاد زمانی رخ می دهد که سیستم پاداش دهی مغز، توسط غذاهای فوق العاده خوشمزه بیش از حد تحریک می شود. خوردن مانند سایر رفتارهای لذت بخش مثل رابطه جنسی و بازی های هیجان انگیز، می تواند دوپامین ترشح کند. واکنش به این پاداش هم این است که احتمال وقوع این رفتار بیشتر شده و تبدیل به عادت می گردد یعنی شرطی شدن! اگر سیستم پاداش دهی مغز توسط پرخوری تحریک شود، الگوهای شیمیایی عصبی می توانند سبب شوند رفتار تغذیه ای به سختی کنترل شود. ویژگی های غذاهای مدرن می تواند به اندازه مواد مخدر، باعث افزایش دوپامین گردد.
راه حل: اصلاح تغذیه
فوب، به من توضیح می داد که می تواند احساس کند که بدنش ولع و نیاز شدیدی به غذاهای بی ارزش دارد. چرا؟ چون او تمام مدت با کربوهیدرات های تصفیه شده بدنش را تغذیه کرده و شرایط بحرانی در بدنش ایجاد نموده است. هورمون های او در وضعیت اعتیاد قرار گرفته و نیازشان را می طلبند. دیگر وقت آن است که این زنجیره متابولیسمی اعتیادآور را بشکنید، و برای خودتان غذاهای سالم تهیه کنید. پس عادت غذایی تان را اصلاح کنید!
شما می توانید با تنظیم دوباره بیوشیمی خودتان، اعتیاد غذایی تان را تصحیح نمایید. نسبت به بیوشیمی تان اطلاعات و آگاهی کافی کسب کنید و اطلاعات تان را نسبت به شیوه کار صنایع غذایی که به نفع شما هم نیست، بالا ببرید تا بتوانید احساسات اعتیادگونه تان را فرو بنشانید و بر آن ها مسلط شوید.
در ابتدا کار راحتی نیست و باید پشتکار داشته باشید، اما با تنظیم دوباره فرارسان های مغزتان، ساده تر خواهد شد. اعتیادها که شامل اختلال پرخوری نیز می شوند، چندعاملی هستند و نیاز به راه حل چند عاملی هم دارند.
تغذیه درمانی می تواند یکی از مؤثرترین شیوه های پیروزی در این نبرد باشد. ما می دانیم که وقتی دست از زیاد خوردن غذاهای بی ارزش و مضر برمی داریم، مخصوصاً غذاهای فرآوری شده که حاوی شکر، چربی و آرد هستند، به میزان شگفت انگیزی از ولع و احساسات اعتیادگونه مان کم می شود.
هوس شدید و پریشان کننده برای غذاهای خاص می تواند ژنتیکی، محیطی و یا در معمول ترین حالت آن ترکیبی از این دو باشد. اگر محیط زندگی شما به گونه ای است که شما را معتاد به غذا کرده، تغییرش دهید.
باید بدانید غذایی که به دنبالش هستید، جوری طراحی شده که گمراه و سرگردان تان می کند. این چرخه را بشکنید. درک کنید که احساسات اعتیادآور شما بیوشیمیایی هستند و لازم است که به بدنتان فرصتی برای مبارزه بدهید. تعدیل رژیم غذایی می تواند شما را در مواجهه با وسوسه های خوراکی، انعطاف پذیرتر کند. به جای تمرکز روی قدرت اراده، بهتر است روی توان انعطاف پذیری تان کار کرده و تقویتش کنید. قدرت اراده، در برابر بیوشیمی اعتیادآور دوپامین و گیرنده هایش شانسی برای موفقیت ندارد.
اعتیاد غذایی بسیار دردناک و بغرنج بوده و ترکش هم دشوار است، اما می توانیم با هماهنگی سایر اهدافمان در زمینه سلامت، در این هدف نیز مصمم باشیم.