مرد میانسال که هشت سال قبل همسرش را به قتل رسانده بود به قصاص محکوم شد. او علت اختلاف با همسرش را فاصله سنی زیاد با او عنوان کرده بود.
یازدهم اردیبهشت 86 مرد میانسالی به نام پرویز پیکر خونین زن 37 سالهای را به یک بیمارستان در غرب استان تهران منتقل کرد و مدعی شد همسرش به نام ماهیجان خودکشی کرده است.
اظهارات مرد پریشانحال با وضعیت جسد همخوانی نداشت. به همین خاطر شک پرستاران بیمارستان برانگیخته شد و آنها با کلانتری 17 مارلیک تماس گرفتند. به این ترتیب جنازه به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بازجویی از پرویز و فرزندانش پرداخت.
پسر 18 ساله این زوج به نام برزو به ماموران گفت: «من و برادر کوچکم در خانه پدربزرگمان بودیم که پدرم با ما تماس گرفت و گفت مادرم خودکشی کرده است. من و برادرم زود خودمان را به بیمارستان رساندیم اما کار از کار گذشته و مادرمان جان سپرده بود. پدر و مادرم مدام با هم اختلاف داشتند.»
در حالی که پزشکی قانونی، فرضیه خودکشی را رد کرده بود، پلیس در تحقیقات اولیه به اختلافهای دنبالهدار زن جوان و شوهرش پی برد و بازجویی از این مرد از سر گرفته شد.
وی که همچنان اصرار داشت همسرش به خاطر ابتلا به افسردگی خودکشی کرده است وقتی با نظریه پزشکی قانونی روبهرو شد به ناچار لب به اعتراف گشود و به همسرکشی اعتراف کرد.
او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «آخرینبار وقتی من و ماهیجان در خانهمان جر و بحث کردیم از زنم خواستم به دادگاه برویم و توافقی جدا شویم اما قبول نکرد. ماهیجان خودش چاقو را به دستم داد و با حرفهایش اعصابم را به هم ریخت. در همان گیر و دار، تیغه چاقو ناخواسته به شکم همسرم فرو رفت. من وقتی به خودم آمدم که ماهیجان غرق خون بود.»
به دنبال اعترافهای این مرد پرونده وی برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد اما پدر و مادر ماهیجان در دادگاه حاضر نشدند. جلسات دادگاه چندین بار هم به خاطر مهاجرت دو پسر این زوج به استرالیا تجدید شد تا اینکه با گذشت هشت سال از جنایت خانوادگی، قضات دادگاه نظر رئیس قوه قضائیه در مورد این پرونده را استعلام کردند. وقتی دادستان از طرف دو پسر مهاجر که در این مدت به ایران بازنگشته بودند درخواست دیه را مطرح کرد پرویز دیروز پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربانزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
وی گفت: «با توجه به شکایت اولیه پدر و مادر قربانی و همچنین درخواست دیه از سوی دو پسر قربانی برای پرویز درخواست اشد مجازات دارم.»
سپس پرویز که حالا 58 سال دارد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «باور کنید من عاشق همسرم بودم. ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه همسرم کمکم به خاطر اختلاف سنی 13 ساله و اینکه خیلی از من کوچکتر است با من سر ناسازگاری برداشت. او به من بیاعتنایی میکرد که به فکر طلاق توافقی افتادم اما او قبول نمیکرد. فکر میکردم هر روز این اختلاف سنی بیشتر خودش را نشان میدهد. آخرینبار وقتی با هم درگیر شدیم همسرم چاقو را برداشت و من به زور چاقو را از دستش گرفتم، اما نمیدانم چطور شد که ماهیجان روی چاقو افتاد و چاقو به شکمش فرو رفت.»
او ادامه داد: «من هشت سال است که در زندانم و در این مدت فرزندانم هرگز به دیدنم نیامدهاند و سراغی از من نگرفتهاند. من دیگر چیزی برای از دست دادن در زندگی ندارم و به مرگ راضیام.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و طبق درخواست اولیه پدر و مادر قربانی، پرویز را به قصاص محکوم کرد.