فرهیختگان : «وقتی شوهرم بعد از چند ساعت کوهنوردی به خانه برگشت متوجه شدم اصلا اشکان را با خودش نبرده بود. آنجا بود که فهمیدیم اشکان چندین ساعت است به دنبال پدرش به کوه رفته است.» اینها را مرضیه، مادر اشکان 4 ساله در حالی به «فرهیختگان» گفت که هنوز باور نداشت پسرش را زنده پیدا کردهاند. او افزود: «شب که به نیمه رسید با توجه به سرمای شدید هوا اصلا فکر نمیکردم هنوز زنده باشد تا ساعت 11 صبح جمعه که خبر دادند، پیدا شد.»
پسر 9 ماههام گریه میکرد صدای اشکان را نشنیدم
پنجشنبهای که گذشت برای خانواده زارعی یکی از ساکنان شهر سردشت شهرستان بشاگرد در هرمزگان شاید بدترین روز و شبی بود که در زندگی دیدند. صبح پنجشنبه پدر اشکان به قصد رفتن به کوه در حالی از همسر و فرزندانش خداحافظی کرد که اشکان پسر چهار سالهاش با گریه از او میخواست که همراهش برود. اما پدر به علت سرمای هوا از بردن او خودداری کرد، در حالی که نمیدانست اشکان در پی او خواهد رفت. مادر اشکان درباره آن لحظات گفت: «من یک پسر 9 ماهه هم دارم و در آن دقایق در حال رسیدگی به او بودم. فقط متوجه شدم که همسرم با اشکان درباره اینکه نمیتواند او را ببرد صحبت میکند و اشکان هم گریه میکرد. پسر دیگرم هم از صدای او ترسیده بود و مدام جیغ میزد. پس از چند دقیقه متوجه شدم صدای گریه اشکان قطع شده و تصور کردم همسرم بالاخره راضی شده او را با خودش ببرد.»
مرضیه نظرینژاد همچنین گفت: «وقتی پس از چهار، پنج ساعت همسرم به خانه بازگشت و من سراغ اشکان را گرفتم، متوجه شدم اصلا او را با خودش نبرده و اشکان پس از همسرم و بهتنهایی دنبال او به کوه رفته است.»
صدای اشکان از زیر سنگ: تشنمه مامانی
این اتفاق در حالی در سردشت استان هرمزگان رخ داد که بیش از 400 نفر از شهروندان سردشت با یکدیگر بسیج شدند و برای پیدا کردن اشکان به کوه رفتند. به گفته مادر اشکان اگرچه پلیس هم در جریان این کار قرار داشت، اما تمام روز پنجشنبه و پس از آن تمام شب را خود مردم دنبال اشکان گشتند.» مرضیه 36 ساله ادامه داد: «ساعت سه شب در حالی که هوا بهشدت سرد شده بود عدهای از ما که تمام روز را گشته بودیم به خانه آمدیم و عدهای تازهنفس برای گشتن به کوه رفتند. من دیگر هیچ امیدی به زنده ماندن پسرم نداشتم، چون اول اینکه هوا بهشدت سرد بود و دوم اینکه برهنه بود، چون شلوار اشکان را در جایی پیدا کرده بودیم و متوجه شدم برای دستشویی شلوارش را درآورده و دیگر نتوانسته بپوشد. دیگر مطمئن شده بودم حتی اگر بتوانند پیدایش کنند هم جسد پسرم را پیدا میکنند نه خودش را.» مادر اشکان همچنین گفت: «نزدیک پنج صبح بود که زنگ زدند و گفتند صندل اشکان را پیدا کردهاند و احتمالا خودش هم در همین نزدیکیهاست، ولی بعد از چند ساعت گشتن، دوباره متوجه شدیم اشکان پیدا نشده است. از سوی دیگر ماموران برای سوال کردن درباره اشکان به منزل ما آمدند و نمیدانم چرا به جای اینکه کاری انجام بدهند مدام از ما میپرسیدند پیدا شد یا نه؟» مادر اشکان ادامه داد: «ساعت 11 جمعه 4 دی بود که تماس گرفتند و گفتند واقعا اشکان را پیدا کردهاند. من اول باورم نمیشد تا زمانی که صدایش را شنیدم. پسرم حالش خیلی بد بود و سریع او را به بیمارستان رساندیم.»
اشکان در حالی پیدا شد که بدون لباس، زیر یک سنگ خوابیده بود و ناله میکرد تشنمه مامانی، تشنمه.»
حرکت عجیب مردم سردشت
پیدا کردن یک کودک در کوه آن هم ظرف 24 ساعت تنها با یک کار گروهی آن هم از سوی تعداد زیادی از افراد میتوانست نتیجه بدهد که به همت افراد سردشتی نتیجه هم داد. مردم با تعداد زیاد و همت بالایشان توانستند 24 ساعت مداوم دنبال اشکان بگردند و تا زمانی که به نتیجه نرسیدند دست از تلاش برنداشتند. پیدا شدن این کودک چهار ساله و بازگشتن او به آغوش مادرش به خودیخود شیرین است، اما این ماجرا وقتی در خاطر ماندگارتر میشود که معلوم میشود تنها دلیل این اتفاق خوب حرکت جمعی 400 نفر از اهالی این شهرستان بوده است؛ 400 نفری که شاید تنها 100 نفرشان از اقوام و آشنایان خانواده زارعی بودند و بقیه این افراد که یک شبانهروز بیوقفه تلاش کردند تنها همشهری این خانواده بودند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان