دیوانهبازی متهم در دادگاه باعث شد تا هیات قضایی، دادگاه را تجدید و متهم را برای بررسی دوباره سلامت روانیاش به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی کند.
مرد جوان که پیشتر به کشتن شوهرخالهاش با کلاشینکف اعتراف کرده بود دیروز در دادگاه حرفهای عجیبی مطرح کرد.
رسیدگی به این پرونده از عصر دهم بهمنماه 93 به دنبال پیدا شدن جنازه یک مرد جوان در جاده فشافویه در دستور کار پلیس قرار گرفت. یک مرد جوان با کلانتری 176 حسنآباد تماس گرفت و گفت: «از کنار جاده فشافویه عبور میکردم که متوجه شدم چند سگ ولگرد چیزی شبیه جنازه را از زیر خاک بیرون میکشند.» با این تماس پلیس به محل رفت و با جنازه خونین مرد جوان که شواهد نشان میداد با شلیک چندین گلوله از پا درآمده است، روبهرو شد.
بررسیها نشان میداد عامل یا عاملان جنایت پس از به رگبار بستن این مرد وی را زیر خاک دفن کردهاند اما حیوانات ولگرد قسمتهایی از بدن وی را از زیر خاک بیرون کشیدهاند.
جنازه مرد جوان که کارت شناسایی همراهش نشان میداد عزتالله 35 ساله است، به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به رازگشایی جنایت پرداخت.
اعتراف به قتل شوهرخاله
پلیس در نخستین گام از تحقیقات دریافت عزتالله از مدتها پیش با خواهرزاده همسرش به نام رضا 32 ساله اختلاف داشته و بارها از سوی او تهدید به مرگ شده بود.
با افشای این ماجرا، رضا بازداشت شد و به قتل شوهر خالهاش اعتراف کرد. او گفت: «مدتی بود به رابطه پنهانی همسرم با عزتالله مشکوک شده بودم، به همین خاطر یک روز همسرم را که برای خرید از خانه بیرون رفته بود تعقیب کردم و ناباورانه دیدم به ملاقات شوهرخالهام رفت. باورم نمیشد شوهرخالهام با وجود داشتن دو دختر به خالهام خیانت کند و زندگی مرا هم از هم بپاشد. همان موقع تصمیم به قتل عزتالله گرفتم، اما چون وسیلهای برای اجرای نقشهام نداشتم، منصرف شدم.»
وی ادامه داد: «چون میدانستم داییام مدتی پیش از سقز یک اسلحه با خودش آورده است شبانه به خانه داییام رفتم و اسلحه کلاشینکف او را سرقت کردم. من مقابل خانه خالهام رفتم و از عزتالله خواستم تا برای صحبت کردن همراه من بیاید. او که فهمیده بود به رابطه پنهانیاش با همسرم پی بردهام همراه خودش یک تیغ موکتبری برداشت و ما با هم به بیابانهای فشافویه رفتیم.»
او در تشریح جزئیات جنایت گفت: «وقتی به محل خلوتی رسیدیم اسلحه را که داخل ساک گذاشته بودم بیرون آوردم و شوهر خالهام را به رگبار بستم. همان موقع جنازه را زیر دفن کردم و به خانه برگشتم.»
به دنبال اعترافهای رضا، او به پزشکی قانونی معرفی شد و در حالی که کارشناسان پزشکی قانونی سلامت روانی او را هنگام ارتکاب جرم تایید کرده بودند، کیفرخواست علیه او صادر و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در این بین مادر و دو دختر قربانی برای رضا درخواست حکم قصاص کردند.
ادعای عجیب متهم در دادگاه
قرار بود دیروز رضا در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار محاکمه شود اما این جلسه به خاطر دیوانهبازی متهم در دادگاه به بعد موکول شد.
رضا پیش از ورود به دادگاه در پلههای راهرو روی زمین افتاد و بیحال شد، اما تلاش یک ساعته مسئولان دفتر شعبه برای تماس با مرکز اورژانس بینتیجه ماند و رضا که حالش بهبود یافته بود به صحن دادگاه وارد شد. این متهم در دادگاه به سوالات هیات قضایی پاسخهای بیربطی داد. رضا که با صدای بلند صحبت میکرد، گفت: «مرا اعدام کنید. من قاتل 20 نفر هستم. پدر و مادرم را هم کشتهام و امروز در راه انتقال، دو سرباز را هم به قتل رساندم. من با اسلحه به باک ماشین مامورانی که مرا به دادگاه منتقل میکردند شلیک کردم که دو سرباز داخل ماشین مقابل چشمانم سوختند.»
او که حرکات غیرعادی از خود نشان میداد، گفت: «اسمم رضا نیست و زن و مردی که حالا در دادگاه حضور دارند پدر و مادر واقعیام نیستند. من پدر و مادرم را چند سال پیش کشتهام.»
معرفی به کمیسیون پزشکی قانونی
به دنبال اظهارات عجیب این متهم، هیات قضایی وارد شور شد و اعلام کرد با توجه به اینکه امکان ابتلا به جنون بعد از وقوع جرم نیز وجود دارد، وی را برای بررسی سلامت روانیاش به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی معرفی کرد تا پس از اظهارنظر کارشناسان درباره این متهم، وی محاکمه شود.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان